خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

یک رویای کاملا غیر واقعی از گردش دیشب

هشدار:

این ماجرا کاملا زاییده ی تخیل نویسنده بوده و واقعیت ندارد. شما با ادامه دادن به خواندن این مطلب، تخیلی بودن آن را می پذیرید و نیز اینکه هرگونه تشابه اسامی و رویداد های این ماجرا با اشخاص و رویداد های دنیای واقعی، کاملا تصادفی و ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. در صورت عدم پذیرش موارد بالا، لطفا این صفحه یا این تارنما را ترک نمایید.

دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آبله‌مرغان دارو نداره که!

یک آدم احمق و کم تجربه اگه از همون اولش هم احمق و کم تجربه نباشه، یعنی اگه یه طور هایی تجربیات نیاکانش ژنتیکی بهش منتقل شده باشه، نمیتونه با تجربه بودنش رو حفظ کنه وقتی سرش درد می گیره، همه ی بدنش دونه می زنه، هی دون‌دون هاشو لمس می کنه و نگرانتر میشه، گلوش درد می کنه طوری که آب دهنشم بدون درد فورو نمیره پایین، تب می کنه، چشمش عفونت می کنه، از آب ریزش چشم و بینی الانه که مثل سگ او او کنه، هزار تا عوارض دیگه به جونش افتاده و حالش خوب نیست. با حماقت تمام رفتم پزشک عمومی. برای چشمم که گفت