خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آدمک خسته شدی از چه پریشان حالی؟؟؟

سلام دوستان هم محله ای خوبید.. من ، سعادت نداشتم پست بزنم اینجا زیاد… دومین پستم تقدیم به هم محله ای ها.. شعری زیبا تقدیم به همه ی خوبان.. آدمک خسته شدی از چه پریشان حالی؟ پاسی از شب که گذشته س چرا بیداری؟ آن دو چشم پر غم را به کجا دوخته ای؟ دلت از غصه سیاه است چرا سوخته ای؟ تو که تصویر گر قصه ی فردا بودی.. تو که آبی تر از آن آبی دریا بودی… آدمک رنگ خودت را به کجا باخته ای؟ کاخ امید خودت را تو کجا ساخته ای؟ آخرین بار که بر مزرعه من باریدم، روی دستان تو من شاپرکی را دیدم،