دستهها
زنگ انشا
سلامی چو بویِ خوشِ آشنایی، بدان مردمِ فارغ از روشنایی به نام خالق من و سایر زیباییها ما دلمان میخواست این هفته درمورد دورویی و ریاکاری در میهن اسلامیمان بنویسیم، اما هرچه پیش خودمان حساب کردیم دیدیم ریاکاری موضوعی نیست که به این سادگیها در جامعه ما کهنه شود و مثلا اگر یک قرن دیگر هم انشا نوشتن درباره این موضوع را به تأخیر بیندازیم، باز هم اتفاق خاصی نمیافتد: ریاکارها کار خودشان را میکنند و موضوع هم بیات نمیشود. این شد که این هفته تصمیم گرفتیم درمورد اردوی جمعه بچههای محله در تهران انشا بنویسیم. صبح جمعه به اتفاق مرضیه، کیان و یکی از دوستان از خانه