خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

چند شعر از من

با سلام خدمت دوستان. بنا دارم هر ماه حداقل یک شعر که از سروده‌های این‌جانب می‌باشد را تقدیم حضورتان کنم تا شاید انبساط خاطری شود و نیز اساتید اشکالات این نو شاعر را بفرمایند. این ماه با سه غزل و یک دوبیتی در خدمتم. 1: اولِ اشعار بنامِ خدا. رازق و رزاق و به عشق آشنا. عاقل و عاشق فقط او والسلام. مهر و محبت به خلایق نما. خالقِ خورشید و زمین اوست جان. قادر و عالِم که بُوَد جز خدا? ما گره انداز به کاریم و بس. او بگشاید گره از کارِ ما. حاکِمِ مطلق که الهی تویی. بر غضبت ما نکنی مبتلا. اِی تو که رحمان و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اشعار زیر دیپلمی

رندان خود را در زندان دل گرفتار کنند : با نام لحظه ی بی کسی گفتار کنند کمتر کس باشد خود گرفتاری سازد : گر غیر این باشد هم بخود و هم به دیگری بازد هر آنکه انگیزه اش ،اندیشه اش باشد : اندیشه دیگری در جستجوی انگیزه اش باشد ندانم بدانم چه دانی : نخواهم بگویم ندانی با خود گفتار کن و مختار شو : بیخود مگو و گرفتار مشو الهی مرا به درگاهت آگاه ساز : آگاهان را دربار درگاهت ساز آنان که جز دیده ی دیده جز نبینند : همانا که منتظرند دیده بیند تا بیندیشند خودش آسمانیست و تنهایی رو دیده : تنهایی رو آفریده