خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه خاطره ی جالب از من

سلااااااااام دوستان خوب و با صفای محله خودمون من میخوام یکم خاطره براتون بگم البته به درد دل نزدیک تره تا خاطره حالا من میگم دیگه دوستان من این عید که رفته بودم مشهد یک اتفاق خیلی عجیب برام افتاد رفتم یک خیابونی که یک بستنی فروشی بود و یک بستنی گرفتم . و روز بعد هم دوباره رفتم همونجا بستنی که گرفتم صاحب مغازه بهم گفت کارت معلولیتت رو بده. منم با پرسیدن چند تا سؤال ازش کارت رو بهش دادم. و اما آقا به کارت من اعتماد نکرد و گفت الآن میگم پلیس بیاد هرچی گفتم چرا به حرفهام توجه نکرد و بعد از چند دقیقه پلیس