خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سرگذشت و سرنوشت کار من در مدرسه

سلام بچهها! چطورید خوبید؟ یادتونه که من پارسال از شرایط کاریم و همکارام و خودم شاکی بودم. الان سعی کردم با وجود این که شرایط همونه که هست، خودمو تغییر بدم و سعی کنم تو این شرایط نامناسب مفید باشم و بود و نبودم تو اون مدرسه با هم فرق داشته باشه. من عاشق تدریسم. همیشه بزرگترین آرزوم این بود که معلم بشم. برای این آرزوم دلایل زیادی هست. اگرچه معمولا برای آرزوهامون دلیل خاصی نداریم. یکی از دلایلش اینه که وقتی تو موقعیت معلم قرار میگیریم، خودمون رو تست میکنیم و تواناییهای خودمون رو بهتر میشناسیم و خوبیها و بدیها، نقاط ضعف و قوت خودمون رو محک میزنیم.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خسته شدم از خودم

سلام بچهها خوبید؟ سر حالید؟ امیدوارم باشید. من خیلی خوب نیستم ولی خوب میشم… درست میشم… آدم میشم بهتون قول میدم. خیلی دلم براتون تنگ شده بود. خییییلی… راستش یه مدت طولانی که نبودم اول به خاطر این بود که سیستمم و اینترنت خونه مدام مشکل پیدا میکرد و من تنبلی میکردم ببرم درستش کنم یا ویندوزشو عوض کنم. ولی بالاخره بعد از سه چار بار ویندوز عوض کردن درست شد. دلیل دومشم این بود که یخده سرم شلوغ بود و از طرفی تو سالهای بیکاری عادت داشتم به بخور و بخواب. البته بیشتر بخش دومش. از طرف دیگه هم صفحه تلگرام شاعرا رو پیدا کرده بودم. زمان زیادی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آرزوهای ساده و برآورده نشده عباس یگانه

سلام به همه گوشکنیهای عزیز. خوبید؟ بهتون خوش میگذره؟ امروز میخوام باهاتون درد دل کنم و از آرزوهای برآورده نشدم بگم. من این شجاعتو از شما یاد گرفتم، وگرنه هیچوقت این جرأت رو نداشتم. که آرزوهامو به کسی بگم. یکی از آرزوهای من اینه که چنتا دوست داشته باشم. دوستایی که منو درک کنن و نگاه منو بفهمن. دردای منو رو حساب حماقت یا ضعف یا یا خامی نذارن. آرزو دارم که چنتا دوست داشته باشم که بتونم هر چند وقت یه بار ببینمشون و دور هم جمع بشیم و یه قدمی با هم بزنیم و با هم گپ بزنیم. هم بحثهای جدی اجتماعی و عقیدتی بکنیم، هم بگو