خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

نقاشی یک نابینا

در گالری موسیقی ملایمی در حال پخش شدن است. عده ای مشغول تماشای تابلوهای نقاشی هستند که مردی با لباس سیاه بعد از ورود و دیدن تعدادی از تابلوها به تابلویی می رسد که ناگهان با فریادی حاکی از تعجب به آن خیره می شود: مرد: این منم… منم… گویی در آینه می نگرم… نقاش این تابلو من را می شناسد…. صاحب این اثر کیست؟ برای لحظه ای همه به سمت او برمی گردند و نگاهش می کنند. ) مرد با نقاشی نابینا مواجه می شود نقاش: خوش آمدید. مرد به نقش و نقاش با حیرت نگاه می کند و افراد حاضر به سمت آن دو نگاه می کنند.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

غمگینهای با کلاس

همیشه فکر میکردم، وقتی غمگین شوم با کلاس میشوم! شبیه همانها که هر چقدر با آنها صحبت میکنی، نمیشنوند و باید تکانشان بدهی تا به خودشان بیایند! وقتی میگفتند دیگر خنده ی فلانی را ندیدیم، با خودم فکر میکردم اصلا چطور میشود یک نفر دیگر هرگز نخندد! همین چند وقت پیش که در فضای مجازی چرخ میزدم، به یک متن برخوردم که عاشق نگونبخت، در حالی که بغض گلویش را میفشرد، به یک عطرفروشی معروف وارد شد. فروشنده پرسید: همان همیشگی؟ و با گرفتن علامت مثبت از تکان سر عاشق مجنون، دو عطر فرانسوی به دستش داد و او هم با همان بغض صحنه را ترک کرد. دبیرستان که
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

قصد نصیحت ندارم, چرا که هیچ فایده ای هم ندارد.

هر چی بهت میگم عصا دستت بگیر, به خوردت نمیره که نمیره. متوجه نمیشی که نمیشی. چی؟ خوشت ازش نمیاد؟ زشته؟ خجالت میکشی؟ خو خجالت بکشی بهتره یا درد بکشی؟ آبروت میره؟ نمیخوای دیگران متوجه بشند نابینایی؟ یعنی میه نیستی؟ الآن بنظرت خوبه بگم حقته. خوبه بگم بیشتر اَ این و بدتر اَ این باید واست اتفاق میفتاد. هان. خوبه یا نع. آخه قربونت برم. احمق بودن چه قد؟ خریت تا کجا؟ تجربه به چه قیمتی؟ غرور الکی تا کی؟ آخه غد بودن هم حدو اندازه ای داره. نداره؟ یعنی چی آخه. بر میداری تنهایی اونم بدون عصا میری اوور خیابون, نمیگی یه وقتی یه بلایی سرت میاد. فک
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یادداشت هشت خرداد چه تلخ!

خب سلام بچه ها. دیگه چطوری خوبید؟ با امتحان ها چه می کنید؟ دانش آموز ها، دانشجو ها، معلم ها، ای کسانی که به نوعی انرژی زیادی در این روز های گرم آخر بهار در حال مصرف کردن هستید، به قول وی از قول آقای علی مردانی، بدانید و آگاه باشید که ما در تابستون، برنامه های زیادی داریم و به شروع کنفرانس های صوتی و در هم بر هم خودمون پایبندیم. پس لطفا همه ی انرژیتون را برای امتحان و کار مصرف نکنید و یه کمش رو نگه دارید که حالشو داشته باشید توی بگو بخند های تابستونی و دااااغ ما شرکت کنید. دیگه توی کنفرانس های جدید،
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خدایا ممنونم، به خاطر همه چی!

سلام به همه. من خوبم، حسابی هم خوبم، فقط یه کم دلتنگی هست که اونم نمک حال لحظهم هست. دلتنگی که با گوش دادن به یه آهنگ قدیمی بهت دست میده، دلتنگی که با دیدن چندتا عکس و فیلم قدیمی پیدا میکنی! هم تلخه هم شیرین. تلخه چون مرور میکنی از دست داده هات رو، و شیرینه چون میفهمی هنوز احساس داری! هنوز نفس کشیدنات فقط هوایی نیست که بیاد و بره، میفهمی هنوز هم کسایی رو داری که واسشون نفس بکشی و واست زندگی کنن! مدتها بود که میخواستم به یه آهنگ خیلی قدیمی و لطیف و سرشار از نازک خیالی گوش بدم، هر بار اتفاقات ریز و