خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

گفتی که هست چاره ی بی چارگان سفر/ چون چاره رفتن است به ناچار می رویم

سلام بر شما. باز هم تعطیلات تابستان رو به پایان است و من باید به دانشگاه بروم. به خاطر رفتن خیلی خوشحالم اما مثل همیشه نگرانم خیلی هم نگران به این علت که رفتن من به شیراز کار آسانی نیست. روستایی که من در آن زندگی می کنم درست است که کنار جاده اصلی قرار دارد و می توانم تقریباً هر ساعتی از شبانه روز سر جاده بروم و برای اتوبوس هایی که از این جا رد می شوند دستی بالا کنم و آن ها هم اگر جا داشتند و راننده دلش خواست که نیش ترمزی هم برای من بزند یا اگر اتفاقاً مسافری برای روستای ما داشته باشد