خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

من و شب و رویا!

دو دقیقه مونده به نیمه شب شنبه. قطار زمان داره با همون حرکت1نواختش میره طرف نیمه شب. هی بابا زمان خسته نباشی! در بالکن و پنجره آشپزخونه بازه. از بیرون صداهای شبانه میاد داخل. از پارک رو به رو صدای شلوغی های از جنس تفریح. از دورها صدای دعای شب ماه رمضان. از دورتر و گاهی از همین زیر پنجره صدای ماشینی که رد میشه به مقصد خدا می دونه کجا. نسیم نامحسوس بین فضای باز قدم می زنه و در رفت و آمدش بین در بالکن و پنجره پشت سرم نوازشم می کنه. چه قدر لطف نوازش هاش رو دوست دارم! نشستم زیر اوپن روی اون مبل کهنه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یک شب، یک قصه، یک انتها.

توضیح: من نوشتن رو دوست دارم. فقط می نویسم. متن، داستان، شبه شعر، پراکنده، و هر چیزی که با نوشتنش حس کنم چیزی نوشتم که سبکم می کنه. این دفعه هم همین کار رو کردم. این نوشته هم شبیه تمام نوشته های پیشین و اگر عمری باقی باشه پسینم، ترکیب ناموزون و ناهمگونیه از تخیل، تجسم، پریشان نوشت های نیمه شبانه، تمایل به نوشتن، و کلمات. همین و بس. اثری از واقعیت، سندیت و حتی عقلانیت درش نیست. پس اگر حس و حوصله داری و این رو می خونی، هرگونه توصیف، تشبیه، تفسیر، تدبیر و تعبیر از این سیاه نوشت ها، لطفا ممنوع! *** 1شنبه شب. روزهای بدی نیستن