خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
کتاب صوتی

دانلود رمان صوتی ربکا

سلام بر دوستان گرامی حال و احوالتون چه طوره? امیدوارم خوش و خرم و شاد و سلامت باشید دوستان نویسنده ی داستان ربکا دافنه دوموریه هست واقعا یکی از زیباترین داستانهایی که من تا به حال خوندم همینه این رمان در مورد مرد ثروتمندی هست که همسرش رو در یک حادثه از دست داده و عاشق یک دختر خدمتکار میشه و بهش پیشنهاد ازدواج میده دختر زیاد به این وصلت خوشبین نیست در ادامه ماجراهای جذاب و جالبی رخ میده که من ترجیح میدم خودتون مطالعه بفرمایید فقط من یه نکته رو خدمتتون عرض میکنم چون این کتاب قدری حجمش زیاد بود من اون رو به دو قسمت تقسیم
دسته‌ها
کتاب صوتی

دانلود رمان صوتی اشک شمع

سلام دوستان ایام عید بهتون خوش میگذره؟ انشاء الله همین طور باشه نویسنده ی کتاب اشک شمع الهام یعقوبیان هست این داستان در مورد یه دختر و پسر هست که خانواده هاشون با هم دوست بودن سوگند و هیربُد از کوچکی با هم همبازی بودن و با هم بزرگ میشن و به تدریج به هم گرایش پیدا میکنن و به هم علاقه مند میشن اما متأسفانه هیچ کدوم شهامت ندارن که به هم ابراز عشق کنن یه غرور خاص هم باعث میشه که به هم نگن دوستت دارم به عبارتی سوگند احتمال میده که اگه به هیربُد ابراز علاقه کنه تحقیر میشه و اون پسر ازش خوشش نمیاد هیربُد
دسته‌ها
کتاب صوتی

دانلود رمان صوتی یک قدم تا عشق نوشته ی فرشته محمدی

سلام دوستان خوب هستید انشاء الله دلتون شاد و لبتون خندون باشه اگر هم چنین نیست بشه من یه رمان زیبا براتون انتخاب کردم به نام یک قدم تا عشق نوشته ی فرشته محمدی این داستان در مورد یه خانواده ی ثروتمند هست که پدر اون خانواده تاجر هست و پسر اون خانواده به نام گودرز عاشق یه دختر میشه که از بد حادثه اون دختر ازدواج میکنه و اون پسر رو در غم جانکاهی فرو میبره این آقا گودرز یه خواهر جوان به نام گیتی داره که یه پسر از یه خانواده ثروتمند بهش علاقه مند میشه ولی اون دختر هیچ احساسی نسبت به اون نداره و ازش
دسته‌ها
کتاب متنی

داستان واقعی عاشقانه ی ایرانی ” امتحان عشق “

روزی که حمید از من خواستگاری کرد با شادی و شعف و با سراسیمگی آن را پذیرفتم. یافتن همسری مانند حمید با شرایط او شانسی بود که همیشه به سراغ من نمی آمد و من جزو معدود دخترانی بودم که توانسته بودم همسر پاک و نجیبی مانند حمید را پیدا کنم.”حمید مرد زندگی است و میتواند در سخت ترین شرایط زندگی همدم و همراه خوبی برای سفر زندگی باشد!” این عین جمله‌ای بود که پدرم بعد از چند روز تحقیق در مورد حمید به من و مادرم گفت.بالاخره با توافق جمعی و با رعایت تمام آداب و رسوم سنتی من و حمید به عقد یکدیگر در آمدیم و زندگی