خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

درد و دل با ریختن اشک با نابینایان

بچهها سلام. قربون همهتون برم. ما که ماه رمذون باهامون کوفت شد. زن برادرم که قبلً گفته بودم سرطان گرفته بود شب جمعه ساعت یک بعد از نصف شب از دنیا رفت. اول سرطان ریشه در سینه اش دوانید سینهشو که در آوردند به رحم زد. اونو هم که در آوردند به دوتا ریه زد و ریه هاش آب آورد. دیگه نگم چقدر استخونهاشو سوراخ میکردند که لوله های کلفت از آن میگذروندند تا به ریه اش برسه تا بشه هر از مدتی آب ریه هاشو خارج کنند. شما وقتی آب میخورید اگه نیم قطره آب در ریهتون بره چقدر زجر میکشید و سرفه میکنید تا در بیاد. حالا