خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

قصه شب.

روی خط لحظه های نیمه شب قدم می زنم. شب رو دوست دارم. خیلی با معرفته. راز نگه دار. پناه دهنده. آرام. خستگی از درس هام و از فشار و استرس ترم فشرده ای که به جای3ماه و نیم باید ظرف کمتر از1ماه تموم بشه پدرم رو در آورده. کلاس واتساپی به خاطر کرونا رو به خاطر ندیدنم تقریبا از دست دادم. امتحان قریب الوقوع از ذهنم قدم زنان رد میشه و چرتم رو پاره می کنه. یک مدل احساس خستگی پلشت روی صفحه ی روحم گرد و خاک سربی رنگ می پاشه. به هرچی درس و امتحانه توی سرم چندتا بد و بیراه از جنس خستگی و نق
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

من و شب و رویا!

دو دقیقه مونده به نیمه شب شنبه. قطار زمان داره با همون حرکت1نواختش میره طرف نیمه شب. هی بابا زمان خسته نباشی! در بالکن و پنجره آشپزخونه بازه. از بیرون صداهای شبانه میاد داخل. از پارک رو به رو صدای شلوغی های از جنس تفریح. از دورها صدای دعای شب ماه رمضان. از دورتر و گاهی از همین زیر پنجره صدای ماشینی که رد میشه به مقصد خدا می دونه کجا. نسیم نامحسوس بین فضای باز قدم می زنه و در رفت و آمدش بین در بالکن و پنجره پشت سرم نوازشم می کنه. چه قدر لطف نوازش هاش رو دوست دارم! نشستم زیر اوپن روی اون مبل کهنه
دسته‌ها
رادیو فیلم

کمی حرف و دانلود در امتداد شب، فرستاده و آهنگ برناردت

درود خیلی توی اداره ی سایتم دست تنهام. به یکی هم که میسپارم کارها را انجام بده، یا دو روز انجام میده و بعد جا میزنه یا اگه انجام بده خوب موظف که نیست و حقوق هم که نمیگیره واسه همینم هست که هر وقت بشه انجام میده هر وقت نشه نه. آخرش خودم باید پابند محله باشم. بابا شما هم ی کمی آب و جارو کنید، این پوسته تخمه ها که این طرف اون طرف ریخته را جمع کنید. اصن اینها همش با من. شما تابلو هایی که کپی کاری نباشند و جدید باشند پیدا کنید بزنید سر در کوچه های بی تابلو. ی فایل آموزشی جدید، ی