خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

پست به روز شد. ترانه ای عاشقانه از من به اسم حال زمستونی که اتفاقاً تو زمستون سرودمش

**** به نام خدا **** نامِ ترانه: حالِ زمستونی. ترانه سرا: پوریا علیپور تاریخِ سُرایِش: اواخر زمستان 1394 و تاریخِ بازنگری و تکمیلِ شعر: بهمن ماه 1395 و اما متنِ ترانه: حالم زِمِستونی شده قندیل بسته این دلم، مثلِ یخای رو کفِ جاده شکسته این دلم. خورشیدِ خوشبختیِّ من بر من نتابید اِی خدا، چِشمای من هم خشک شد از بس که بارید اِی خدا، راهِ نگاهم دیگه با این گریه ها مسدود شد، این حنجره زیرِ فشارِ ناله ها نابود شد. چن تا سؤال و درد و دل دارم، خدایا گوش کن!، این شعله های بی سر انجامو خودت خاموش کن. گوشم به چی عادت کنه غیر از
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

ترانه ای عاشقانه از من با عنوان زندگی رؤیایی

درود. این ترانه رو هم زمستون سرودمش. همین طوری الکی الکی ننوشتمش، یک جریاناتی تو زمستون واسم پیش اومده بود که این یه ماه آخر رو سخت افسرده بودم و همش ترانه و شعرهای غمگین میسرودم. امیدوارم بپسندیدش. آرزومه یه روز یه آلبوم موسیقی با ترانه هایی که خودم گفتم منتشر کنم، خسته شدم از بس که تقلیدی و روی آهنگهای بیکلام خوندم. و اما متن این ترانه که میشه گفت یه خرده طولانیه: به پات افتاده این دل چون که بیتابه، همش تو فِکرته، اصلاً نمیخابه. میدونی واسه چی هر لحظه بیداره، چِشاشو رویِ هم دیگه نمیذاره؟! جوابِش روشنه، ترسیده از اینکه، خبرهای بدی در پیش و نزدیکه.