خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

تجسم یک رویای دوردست، قسمت پنجم

عاشق ترین حضور. من تو را می بینم. حتی اگر جهان پس از شنیدن این جمله به بهتی عمیق دچار شود که تا روز رستاخیز به طول بیانجامد ! من تو را میان تاریکی های ناگزیر لحظه هایم به روشنی می شناسم! حضورت همان نوریست که تمام این سال ها برای یافتن حقیقت آن ذهن خالی ام را به طوفان کشانده ام. من تو را می فهمم! قسم به همان واژه های بی تابی که در یک قلب لبریز از عشق، با شوق به هم می پیوندند تا شعر شوند و جهان را با لبخند آذین ببندند. من تو را می شنوم! آواز آرام باد و پرنده و آفتاب،
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

گزارش عملکرد شرکت پکتوس در نصب یک چاپگر و گفته هایی از گذشته من و موج نور

چند روز پیش, مایل بودم به عنوان ناظر و فراگیرنده در جلسه افتتاحیه چاپگر خط نابینایی, در یکی از آموزشگاه های نابینایان استان اصفهان, حاضر باشم. از پیش با خودم در این فکر و خیال بودم که واقعا این چاپگر های جدید به اسم بریل باکس, چه خصوصیت برتری نسبت به چاپگر های قدیم میتوانند داشته باشند و آیا واقعا نصب این چاپگر ها چه به صورت سخت افزاری و چه نرم افزاری آیا آنچنان پیچیده است که شرکت پکتوس که خود این چاپگر ها را برای اداره استثنایی خریداری کرده, باید نماینده ای بفرستد که چاپگر ها را نصب کند؟ حتی بعد از اینکه تحقیقاتم را راجع به
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

کمی با من:

سلام. حالتون خوبه؟ چه خبر؟ چی کارا میکنید؟ دیروز (6.10.1391) به من خیلی خوش گذشت. به شما چی؟ همون طور که میدونید مشهد خیلی برف اومد. خیلی حال داد!! خیلی هیجانی بود!! مخصوصا تو مدرسه! وقتی فهمیدیم تک زنگ آخر (حرفه و فن) بر گذار نمیشه، خیلی بیشتر حال داد! فعلا میرم ناهار بخورم. زود بر میگردم. همینجا باشید. نریدا! بر گشتم! میگفتیم… ِ! اشتباه شد! میگفتم دیروز که میخواستم برم مدرسه، خیلی اعصابم خورد بود!! خوب چرا تعطیل نمیکنید؟! اینقدر برف… از صبح دیروز تا بعد از ظهر سی چهل نفر مجروح شدن!! خلاصه که خیلی حال گیری بود! ولی بعدش بد نبود. حالا پنج شنبرو تعطیل میکنن.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

با من میاید؟

سلام. نمیدونم از کی و چی و کجا و… بگم. الآن که تو خونه راه میرمو با گوشی مینویسم. راستی ممنون که باهام اومدید. این چند روز یا دو هفته خیلی سخت گذشت! مامانم حالش خوب نبود. به جز خواب دیگه خونه نبودیم. امتحانام داره شروع میشه. راستشو بخواید من الآن تو ترک کامپیوتر و اینترنتم! البته فقط به خاطر امتحاناس. ولی کلا هم داره خسته کننده میشه. خلاصه برام دعا کنید امتحانارو خوب بدم. امروز به خاطر درس پست که تو اشتماعی، قرار بود بریم اداره پست که به خاطر برف نشد. مدرسرو تعطیل نمیکنن! خوب دیگه، اینم از سفر کوتاه ما! دوسم دارید؟ ندارید؟ اشکال نداره! ولی