بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! متولدین قبل از دهه هفتاد مانند من، دوران کودکی متفاوتی با نابینایان متولد دهه هفتاد به بعد داشتند. شاید بپرسید منظورم تفاوت در چیست؟. هرچند این اختلاف را در بسیاری جهات میتوان یافت، اما آنچه من اکنون در نظر دارم در اختیار داشتن فنآوریهای روز است. در دهه هفتاد که کودکیهایم را پشت سر میگذاشتم، مثل بسیاری نابینایان دیگر یکی از جدیترین سرگرمیهایم رادیو و برنامههای رادیویی بود. «قصه شب» و تیتراژ آغازین آن شاید یکی از خاطرهانگیزترین صداهای برجامانده از آن روزها باشد. یادم میآید جمعهها هم در همان ساعت ده شب رادیو ایران نمایشهای تکقسمتی را در قالب برنامه «آدینه
Tag: دوران کودکی
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شنوندگان عزیز. امروز ما اومدیم با یک برنامه ی آشپزی و سفره آرایی و غذاپزی و آشپزون و نون پزون و شوکولات بُرون و سبزی خورون مخصوص و خاص شما نابینایان عزیز و روزه دار… شالله طاعات و عباداتتون هی قبول درگاه الهی باشه و هی از خدا میخوام که هیشکدوم وزن کم نکنین تو این ماه عزیز و به همین وخت و ساعتم خدا را قسم میدیم که همین امروز فردا هلال ماه شوال رؤیت بشه که بدجور دلمون هوای عید فطر کرده… خدا شاهده بخاطر نماز عیدش میگمااااااااااا…خخخخخخخخخ…. خو همکار عزیز هم لطف بفرمان سلام کنن تا من شروع
دستهها
سلام شهروز کوچولو.
سلام شهروز کوچولو. خوبی؟ چه خبر؟ میگم خوب واسه خودت تو اون دوران تکرار نشدنی خوش میگذرونیهااا! میدونستی چه قدر بهت حسودیم میشه؟ میدونستی هرچی دارم حاضرم بدم که جای تو باشم؟ میدونستی تو الآن یکی از خوشبختترین انسانهای جهان هستی؟ تو دنیای تو الآن خاله، عمو، عمه، دایی، بچه هاشون، پدر بزرگها و مادر بزرگهات، فامیلای دورتر، دوستای خانوادگی، همسایه های قدیمی، همه و همه جمعن. همه دور هم هستید و کلی بهتون خوش میگذره. از من میشنوی هیچ وقت آرزو نکن بزرگ بشی. هیچ وقت آرزو نکن دکتر و مهندس بشی. هیچ وقت آرزو نکن وکیل و مدیر کل بشی. هیچ جذابیتی نداره. اگر بزرگ بشی، فقط