خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اعترافات یک خوابگرد، در سرزمین جادو

راستی شما میدانید کسانی که کُرونا گرفتند قبل از بیمار شدن حالشان چگونه بوده است؟ آیا نا امید بودند یا امیدوار و سرشار از آرزو؟ اصلا کدام گروه درست میگویند؟ ماسک زدن فایده دارد یا نه؟ چرا راننده اسنپ امروز عطسه میکرد؟ آیا واقعیت دارد که میگویند واکسن ضد کُرونا ساخته شده است؟ چه وقت به دست ما خواهد رسید؟ نکند نور خانه جدید برای گلهایم کافی نباشد و پژمردهشان بکند! چرا همه چیز و همه کس یک‌جور دیگر شده است؟ من تغییر کرده ام یا زمانه؟ آیا یکبار دیگر دریا را خواهم دید و برای خودم گوش‌ماهی جمع خواهم کرد؟ اصلا زندگی بعد از کُرونا چه شکلی خواهد
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

فاز رویا، توهم، و تکرار

هشدار: تمامی اسامی، شخصیت ها، و رخداد هایی که در این خاطره آورده شده اند، ساخته ی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این خاطره با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملا ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما با ادامه دادن به خواندن این خاطره، می‌پذیرید که خواندن این خاطره برای شما طبق قوانین محلی که در آن ساکنید مجاز است و نیز می‌پذیرید که این خاطره صرفا یک خاطره تخیلی می‌باشد. در غیر این صورت، لطفا این صفحه یا این سایت را ترک کنید.   از یه مهمونی توووپ توی یه باغ درستو حسابی با آدم‌های درستو حسابیش برمیگشتیم و دود سیگار،
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چای تلخ

**** به نام خدایی که تلخی و شیرینی را با هم آفرید **** شب است و من در لا به لای تاریکیش در جستجوی نوری هستم، که سال هاست در پی آنم، می دانم کجاست، اما نمی بینمش. آخر او مدت هاست که از من رو گرفته، بر من نمی تابد و نگاه های مُلتَمِسانه ام را با غرور و تکبر نادیده می گیرد. آری ماه! ماه را می گویم، اما نه آن ماهی که همه قادرند ببینندش، ماه من فقط نورش را بر سر من می تاباند، چراغ خانه ام بود، روشنگر محافل شبانه ام بود. همان که مرا با بوسه های پر از مهرش در سرد ترین
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آشنایی با رؤیا مطلبی، یکی از موفقترین نابینایان ایران و محله ی خودمون

موسیقی که تمام می شود صدای کف زدن ها بالا می گیرد به مدت پنج دقیقه حضار کف می زنند، برخی می ایستند و برخی اشک شوق در گوشه چشمشان آماسیده. میان ۹ نفر اعضای گروه «روح افزا» به مانند نگینی می درخشد. لبخند می زند و تا تشویق حضار تمام شود با دیگر اعضای گروه چند بار تعظیم کرده است. به سراغش می روم و قبل از اینکه به لبه سن برسم دوستش به کمکش می آید. دستش را می گیرد و راه را با قدم هایش نشانش می دهد تا پله ها را یکی یکی پایین بیاید. همچنان اشکها روی صورت ها ماسیده است. کسی ناراحت نیست.
دسته‌ها
موسیقی

تصنیف خدایا چه کردم با صدای صد سال تنهایی

باز هم درود میگم خدمت شما دوستان عزیز صاحبدل این دفعه اومدم با یک تصنیف تصنیف خدایا چه کردم. آهنگساز حبیب الله بدیعی. خواننده این آهنگ زیبا خانم رؤیا هستند. من هم جسارت کردم و پس از باز خوانی به شما عزیزان پیشکش میکنم. امیدوارم بر این حقیر ببخشید دانلود با حجم 3 مگابایت