دستهها
دعوت عدسی از رفتگان!
ضمن درود فراوان و عرض ادب! یه روزی بود و یه روزگاری— یه سایتی بود به نام محله ی مجتبی و دوستان که افراد زیادی در آن دور هم جمع شده بودند و با هم می گفتند و می خندیدند— یاد اون روزها به خیر که من تازه به این محله اومده بودم چه شور و حالی داشتیم— همه با هم دوست بودیم با هم می گفتیم و می خندیدیم— روزها و ماه ها گذشت و محله ی مجتبی تغییر نام یافت و به محله ی نابینایان تبدیل شد— من خاطره تعریف می کردم و دوستان زیادی هم بودند که خاطره تعریف می کردند— حالا خیلی از آن دوستان