خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خاطره ی من از یک سفر دو روزه

سلام دوستان. خب تعطیلات عید هم به سرعت سپری شد و همه چیز داره به روال عادی بر می گرده. تنها چیزی که می مونه خاطره ها هستن که به این راحتی از ذهن پاک نمی شن. هدف من از ثبت این خاطره شریک کردن شما در روز های خوبی هست که گذروندم و تجربیاتی که شاید خوندنش خالی از لطف نباشه. اگه بخوام به طور کلی راجع به تعطیلات بگم امسال تا روز نهم به دلیل پروژه ای که باید اردیبهشت ماه تحویل بدم بیشتر توی خونه گذشت و بیرون رفتنم به دید و بازدید های هر ساله محدود شد که البته لطف خودش رو داشت. اما از
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مسموم شدم, میمیرم, پس راهیان نور چی! راستی سفر نوروزیم چی میشه؟

از دیروز تا همین لحظه دهنم به معنای واقعی کلمه آسفالت شده. معده و رودهم پاک ریختند به هم و باهم ساز ناسازگاری را مث دوتا درایور احمق کوک کردند و میزنند توی همه وجودم که صدای بی صداش ز کل از همه چیز و همه جا بیزارم کرده و انگیزهم رو برای هر کاری جز خوابیدن و ناله کردن از بین برده. دیشب تا حالا هیچی توی معدهم بند نمیشه و سه چهارتا قرص خوردم و بازم هیچی به هیچی. میگند بیا برو اورژانس, شاید مسمومیت باشه, شاید ویروس باشه, شاید یه زهر ماری هست که نمیدونم میخواد سفر پسفردای منو زهر مارم کنه, نمیدونم. هرچی که هست,