خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

غمنامه بیست فروردین

این نوشته که چند دقه پیش پست کردم از نظر خودم اون قدر که میخواستم قشنگ نشد. دوست داشتم بهتر از این میشد. ظهر خیلی ترکیب و ساختار خوشگلی با کلمات بهتری از این متن به ذهنم خورد و حتی یک قزل گفتم ولی چون جایی نداشتم بنویسمش پرید. دلم گرفته، خیلی هم گرفته. نمیدونم چم شده. دوباره همون حس رخت شستن توی دلم که خوانندگان همیشگی نوشته های من میدونید دقیقا منظورم چیه. تا حالا شده به هر چیز فکر میکنید دقیقا نقطه منفی و نشدنی موضوع جلوی شما خودنمایی کنه؟ تا حالا شده هر کاری میخوایید بکنید قسمت نشدنی کار جلوی شما قد الم کنه؟ تا حالا