سلام. امروز مجبور شدم در یک کتاب حقوقی دنبال مطلبی بگردم. طبق معمول فال ها نیمساعته بود. البته شماره صفحه را هم اول هر تِرَک و هم در شروع صفحه جدید اعلام می کرد. با این همه اشکم در آمد و چندان چیزی هم دستگیرم نشد. به اشکم سفارش اکید نمودم که خودش را نگه دارد و نیاید پایین تا یادم بماند و این مطلب را هرچه زودتر قلمی کنم. می دانم که هیچ جای این قصه تازه نیست. اما از نوشتنش منظوری داشتم: ما همیشه شعار داده ایم که جز خودمان کسی نمی تواند کاری برایمان بکند. حالا یکی از همین کار ها هست که خودمان واقعا و