خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دیگه تظاهر کافیه!

اصلا نمیدونم چی بگم، نمیدونم دارم چی کار میکنم، حتی نمیدونم چرا اینجا این پستو زدم! دیگه نمیتونم تظاهر کنم، واقعا دیگه نمیتونم! بعد از 2 3 ماه، هنوزم، ذره ای از دوست داشتنم، نسبت بهش کم نشده! هنوز، ذره ای از خاطراتشو، یا حتی خودشو، فراموش نکردم! دیگه نمیدونم چی هستم! الآنم که اینا رو مینویسم، اصلا احساسی نیستم، احساسی تصمیم به نوشتن نگرفتم! برعکس، دیگه، ذره ای حس، نسبت به چیزی ندارم! دقیقا هیچ حسی ندارم! دیگه کارم به جایی رسیده، که یه رقم شماره تو ذهنم نمیمونه! دیگه بعد از اون، حتی نتونستم یه خط برنامه بنویسم! نمیدونم رو چه حسابی چند روز دیگه میخوام امتحان