خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

“چهار راه رسالت”

امروز صبح جمعه خسته از تکراری های هفته تصمیم می گیرم برای پیاده روی به چهار راه رسالت بروم. روزهای جمعه پاییزی خلوت است و معمولا در چنین روزی که باد شدیدی هم می وزد به ندرت ماشین یا آدمی آنجا می توان یافت. افکارم سخت به هم ریخته است. دلم می خواهد برای یکبار هم که شده است از وسط چهارراه دور میدان را پیاده بروم. از خیابان فرهنگ به راه می افتم و ذهنم را از تمامی افکارم پاک می کنم. چند جا پایم در چاله ای می رود و درد می گیرد اما نمی خواهم حتی به درد هم توجه کنم. بعد از فرهنگ به راست
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سازمان بهزیستی واقعاً به زیستی است؟ فرهنگ سازی 4

درود. در ادامه سلسله نوشته های مربوط به سازمان بهزیستی می رسیم به بحث فرهنگ و فرهنگ سازی در امور معلولین. دوستان عزیز به هر حال ما ایرانیان جز جوامعی هستیم که اگر شهروندی در آن جامعه کمی با دیگران تفاوت داشته باشد همیشه مورد نگاه و یا ترحم دیگر شهروندان قرار می گیرد. البته اشتباه نشود که این مسأله فقط مختص به ایران است به اعتقاد من در بیشتر ملل شرقی یا بهتر بگویم شاید خاور میانه و میانه و جنوب آسیا تفکر همین است. ضعیف و ناتوان بودن در مسائلی مانند امور مالیی اجتماعی و به خصوص جسمی از موارد این سخن می باشد. من می خواهم
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

معرفی تارنمای سنگ نوشت به همراه مجله نوروزی

درود با سپاس از گردانندگان تارنمای پر بار گوش کن و آقای داوود چوبینی. پس از بازگشایی دوباره تارنمای سنگ نوشت, هم اکنون فصل نامه آوای فرهنگ و هنر بر روی این تارنما می باشد. علاقه مندان به فرهنگ این مرز بوم می توانند فصل نامه بهاری این تارنما را download کنند یا در همان صفحه آن را گوش کنند. فصل نامه بهاری شماره 1 اولین گام گردانندگان این تارنما است و منتظر فصل نامه های فرهنگی دیگر هم باشید. ضمناً علاقه مندان به تاریخ, فرهنگ و تمدن ایران و جهان, و هر موضوع دیگری که در بستر فرهنگ و تاریخ می تواند رشد کند را می توانند در
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

آرزوهای ساده و برآورده نشده عباس یگانه

سلام به همه گوشکنیهای عزیز. خوبید؟ بهتون خوش میگذره؟ امروز میخوام باهاتون درد دل کنم و از آرزوهای برآورده نشدم بگم. من این شجاعتو از شما یاد گرفتم، وگرنه هیچوقت این جرأت رو نداشتم. که آرزوهامو به کسی بگم. یکی از آرزوهای من اینه که چنتا دوست داشته باشم. دوستایی که منو درک کنن و نگاه منو بفهمن. دردای منو رو حساب حماقت یا ضعف یا یا خامی نذارن. آرزو دارم که چنتا دوست داشته باشم که بتونم هر چند وقت یه بار ببینمشون و دور هم جمع بشیم و یه قدمی با هم بزنیم و با هم گپ بزنیم. هم بحثهای جدی اجتماعی و عقیدتی بکنیم، هم بگو