قصه کوکو، 7. زمستون، انگار کند و بیحوصله خودش رو روی زمان میکشید و پیش میرفت. هوا روز به روز سردتر میشد. اما داخل سالن روشن همچنان گرم و شلوغ بود. مشتریها و آشناها میاومدن و میرفتن و بازار بگو و بخند و معامله اونجا همچنان داغ بود. انگار گرمای زندگی اونجا به سرمای اون بیرون کنایه میزد. کوکو و چلچله حالا بیدار شده بودن و داخل ساعتهای جدیدشون همراه بقیه سر ساعت زنگ میزدن. چلچله تا مدتی واسه بیرون اومدن از ساعت براق و جمع و جورش مشکل داشت اما بعد قلقش رو پیدا کرد و دوباره در گوشههای غیر قابل انتظار سالن پیدا شد و این بار
Tag: قسمت هفتم
دستهها
انیمیشن The Croods 2013
عزیزان، از دوست گرفته تا آشنایان و همراهان محله سلام. امیدواریم که با تمامی وسعت روح بزرگتون در انتظار استقبال بهار باشید! سال کهنه رو به پایانه و گذشته از شمارش معکوس برای رسیدن به شروعی جدید در سالی نو، در حال پشت سر گذاشتن آخرین های امسال هم هستیم. آخرین ماه، آخرین هفته، آخرین برنامه، آخرین بخش از یک سریال، و در این پست هم آخرین انیمیشن امسال. طرفداران انیمه محله های هر ماه این بخش رو دوست دارن. و امید که این آخرین براشون حسابی لذت به همراه داشته باشه! قراره این بار سری به غارنشین ها بزنیم و جنس ماجراهاشون رو کمی بیشتر در قالب یک
درود. حتماً میدونید که من تا حالا شش بار رفتم به انجمن نبینستان و هربار اونجا آقای مسئول رو که هم اسمش مسئوله و هم رسمش، با یه ترفند مجبور کردم که با وجود کارشکنیها و نا آگاهیهاش، کارم رو راه بندازه و اون چیزی که میخوام رو بهم بده. حالا اومدم تا براتون تعریف کنم که در هفتمین مراجعه ی خودم به این انجمن، بین من و این آقای مسئول چی گذشت. قضیه از این قراره که من یه روز به قصد پیدا کردن شغل رفتم به این انجمن تا بتونم از طریق این انجمن یه کاری واسه خودم دست و پا کنم. طبق معمول، وارد که شدم،