مقدمه متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه، در سفر دلچسبی که عید تجربه کردم، وسیلهای برای نوشتن در اختیار نداشتم، یا اگر هم داشتم، برای ثبت خاطراتم از آن استفاده نکردم. این سفرنامه، از چهارده فروردین، یعنی یکی دو روز پس از پایان سفرم شروع شد به نگاشته شدن، و طبیعیست که با توجه به حافظهی ماهیوار من، بسیاری از جزئیات را فراموش کرده باشم، توالی بسیاری از اتفاقات را از یاد برده باشم، و اسامی و وقایع حتی مهم نیز از ذهنم فرار کرده باشند. در این نوشته، باید اسامی واقعی به اسامی غیر واقعی تغییر داده شده باشند، تا اشتباههای احتمالیم، موجب ایجاد سوء تفاهم برای هیچ شخصی
Tag: قلیان
سلااااام بچهها! خوبیید؟ اگرم خوب نیستید با این شعر من سر حال میشین. تو این پست اولین شعرما که تو پیشدانشگاهی ساختمش براتون میذارم, امیدوارم حال کنید باهاش تو نظرات منتظرتون هستماا! نفرات اول تا پنجم جایزه میگیرن, پس بشتابییید سلام من به قلیانو به کرکر های جانانش. سلامی همچو یک آتش به تمباکوی ایرانش. خطا کردم به تشبیهم تو ای قلیان گذر از من. سلام از جنس یک بمبی به آن چاقنده دستانش. سلام از عمق جان من به آن سازنده ی حالم. سلامی دارم از باطن به آن سازنده قلیانش. کشم دودو از این دنیا شوم کنده عجیب آسان. که ذهنم میشود تسکین هزار ار کرده ویرانش.
دستهها
طنز
این متن هرچند از یک سایت دیگر می باشد ولی متناسب با کشور عزیزمان می باشد. امیدوارم با خواندن این متن طنز کمی به خود آییم کد خبر: 67904 هیچکس بدون قلیان نیست … همراه دوم امیر وفایی گروه طنز- قلیان سراها از معدود دکانهایی هستند که این روزها چیزی از رونق سابقشان کم نشده و کماکان سخت میشود در آنها صندلی خالی پیدا کرد. اگر از بالای شیشههای مات و آنورش ناپیدا سرکی به داخل بکشید در هر گوشهای هیکلهای مصممی را میبینید که دور یک میز نشستهاند و با جدیتی مثال زدنی در حال پک زدن هستند. با اینکه بازار قلیان حتی از چیپس و پفک هم