خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سایز‌بندی پوشاک؟

خب؟ اینطوری شروع کنم که ما توی این محله خیلی در خصوصِ آرایش و پیرایش صحبت کردیم. خیلی گفتیم و شنیدیم که چطوری به عنوان یه نابینا به خودمون برسیم و مثلا ست کردن رنگ‌ها رو خصوصا خیلی از خانم‌های محله مانند رعد و رهگذر توضیح دادند. مسئله‌ای که موند و هیچ وقت حواسمون نبود درباره‌اش بحرفیم، این سایزبندیِ کوفتیه. تقریبا یکی دو سالی میشه به خاطرِ کرونا، لباس‌هام رو اینترنتی تهیه می‌کنم. دیجی‌اِستایل، دیجی‌کالا و با‌سلام سایت‌هایی هستند که اکثرا سراغشون میرم. خوشبختانه برای خریدن تیشرت، شکلش رو به یه بینا نشون میدم یا خیلی وقت‌ها حتی شکلش رو هم نشون نِمیدم و از روی توضیحاتش انتخاب می‌کنم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چندتا نکته در باره آراستگی ظاهر. امیدوارم به دردتون بخوره.

خب و خب و خب سلامٌ علیکم یا اهل محله نابینایان. چطورید دوستان عزیزم؟خوبید؟چه خبرا؟ چیکارا می کنید؟ خانواده خوبن؟ بچه داراش, بچه ها خوبن؟ خب بریم سر اصل مطلب که باقی روده درازیم همون جا بهتون تحمیل خواهد شد. خخخ حقیقتش خانم فروغ خانم توی پست قبل از من خواستن که یه چیزایی راجع به آراستگی ظاهر بگم. خب منم اومدم بگم. هرچند یه کم افکارم منسجم نیست ولی شما به بزرگی خودتون ببخشید. اول از این شروع کنیم که به نظر من, یه پسر, خصوصا پسر جوون, همیشه باید موهاش, صورتش, لباسش,و بوش مرتب و دلنشین باشه. میگید چرا؟ خودتون بهتر از من بلدید که. چون جامعه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

امشب میخوام به اندازه ی 178 هزار تومان ریا کنم

آره. من امشب داشتم توی میدان انقلاب اصفهان، 33 پل قدم می زدم که چند زن شهرستانی رو مشغول گریه زاری و تکدی گری دیدم. حالم به هم خورد. از اینکه مردم چقدر سودجو شدند و شبی خدا تومان در مییارند. ولی از طرفی هم مردم دارند روز به روز آگاهتر میشند و کمتر به این شکل به این قبیل اشخاص کمک می کنند. زنه هی می گفت بچم لباس عید نداره. بچه ام مریضه. بچه ام سرماشه. و خب الکی هم گریه می کرد. رفتم جلو گفتم تو که بچه نداری. گفت چطور مگه؟ گفتم خب تو میگی بچم مریضه! تو میگی لباس عید میخواد! بچه رو بده
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نکاتی پیرامون آرایش و پیرایش نابینایان این بار از پریسیما

سلام بر دوستان عزیز گوش کنی. امروز با پستی متفاوت خدمت رسیدم پستی که هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم بنویسمش چون حس میکردم مسائل مربوط به آرایش و رسیدگی به تیپ و مُد روو بیناها باید بنویسن و ماها به راحتی نمیتونیم از پس یه همچین پستهایی بر بیاییم. اما بعد از پست رعد وقتی دیدم رعد از دوستان میخواد که بیان کمکش کنن و پستهای این مدلی بزنن، تصمیم گرفتم دونسته هام رو بنویسم حالا شاید به پای توضیحاتی که یه بینا میده نرسه اما به نظر من اتفاقا لازمه که بعضی وقتها دوستان نابینا بیان خودشون برای دوستانشون از مُد و آرایش و لباس و غذا خوردن
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سالن فشن رعد قسمت دوم

سلام به بچه های نبینم. نبین های خوش تیپ و نبین هایی که خیلی به ظاهرشون بها میدن و میخوان به همه بفهممونن که ندیدن باعث نشده که ما به ظاهرمون بی تفاوت باشیم . پس از هر کجا صدای منو میشنوید خووش اومدید اینجا سالن فشن رععد بزرگ و اساطیری . اگه یادتون باشه پارسال هم در این محله یک نمایشگاه مد و زیبایی و فشن دایر کردم که میتونید از اینجا بخونید . یک قانون طلایی و مهم وجود داره و اون اینه که موقع خرید به هیچ وجه به پیشنهاد فروشنده بها ندید . چون اونا به فروش خودشون فک میکنن و خسته تر از این
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سالن فشن رعد.. قسمت دوم… با مدیریت رهایی…

سلام بر دخترخانومای گل محل و عرض ادب خدمت آقایون محترم رعد سرش شولوغ بود و منو گذاشته اینجا تا سالن فشنش رو براش اداره کنم… خودش کوجاس؟ نیمیدونم والله… پی یللی تللی… ساده گیر آورده به گمونم…خخخخخخخخخخ…. بمن چه آخه؟ وخی بیا سالنتا اداره کن آکله… عه عه عه… خب دخترا من یادم نمیاد استاد جلسه پیش چی گفته… بذارید راحت باشیم و تو قید و بند نحرفیم… الان فصل سرماس… من از خونه میزنم بیرون و ببینم یکی یه لباس رنگ آبی پوشیده مور مورم میشه… یعنی چی؟ یعنی اینکه تو فصل سرما باید لباسای گرم با رنگ گرم بپوشیم… البته معموله که آقایون چون مزاجشون گرمه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سالن فشن، مخصوص نبین های خوشتیپ قسمت اول

سلااااام و سلوووم به همتون . برید بشینید تا براتون شربت بیارم . سالن فشن رععععد بزرگ از همه با بستنی و شربت پذیرایی میکنه . نگران پول مول هم نباشید . همه چی مفتیه و بعد از خروج یه تراول هم از اون یک ملیونیا که تازه اومده به همه میده ، اشانتیون هم ، کفشو کیف میدیم . به به . دنیای مجازی چه دستو دلبازم کرده . هههه +++++ خب دخملا گوشاتونو محکم بکشید اینا مربوط به شماس چون دنیا واس ماس . آیا تا حالا لفظ یکشنبه ، دوشنبه لباس پوشیده رو از کسی شنیدید ؟؟ معمولا وقتی ی نفر مانتوش ی رنگ ، روسریش
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چشمک خوش تیپ. چشمک بی ریخت.

وقتی در مدارس استثنایی بودم برایم هیچ اهمیتی نداشت که چه لباسی بپوشم یا چطوری راه بروم. با چه لحنی صحبت کنم. سر کلاس سرم را می گذاشتم روی میز و به حرفهای معلم گوش می دادم بعضی وقتها هم که می خوابیدم. اما وقتی وارد مدرسه عادی شدم تازه فهمیدم ای بابا چه وضعیتی بدی است. به تمام سر تا پایت نگاه می کردند. باید صبح به صبح موها را درست حسابی شانه می زدی. موهای صورت را کوتاه می کردی. کفشها واکس خورده سر بالا. کمر را صاف نگه دااشته و وقت صحبت با دیگران رو را به آنها بکنی. همچنین گاهی با تکان دادن سر یا