خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نقش نگاه

در محل اتصال بین زمین و آسمون ایستادم. بالای تپه ای درحصار عصر. عصری که داره به شب پیوند می خوره. اطرافم پر صخره های سنگیه. صخره های کوچیک, بزرگ, خاکی. شب ملایم در حال رنگ زدن آسمونه. چه ترکیب بی همتاییه طلاقیه رنگ های عصر و شب! جاده ی سنگی رو به رو نگاهم رو صدا می زنه. نشونش می کنم با نشونه ای از جنس نگاه. درخت های اطراف تپه به نگاهم لبخند می زنن. لبخندشون رو دوست دارم. لبخندهایی به رنگ سبز عصرگاهیِ رویا! از تپه آروم سرازیر میشم. نسیم میاد. از جنس درگوشی های بین عصر و شب. از جنس آسمون. از بین صخره ها