خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
کتاب متنی

قصه کودک ماهیگیر برای کودکان بخش اول

روزی بود ، روزگاری بود. یک کودک سیاه پوست فقیر بود که چند برادر و خواهر کوچکتر داشت. پدرش از دنیا رفته بود و مادرش جز خانه داری کاری نداشت و این کودک که بزرگتر از همه ی بچه ها بود روزها می رفت کنار دریا ماهی می گرفت و با این کار خود زندگی خانواده را اداره می کرد. پسرک خیلی باهوش و زرنگ بود اما دیگر فرصتی برای بازی نداشت و تمام روز را در ساحل دریا به سر می برد تا هرچه بیشتر ماهی بگیرد. در ساحل بچه های دیگر هم بودند که بازی می کردند ولی او همیشه می رفت یک گوشه ی دور افتاده