خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

امشب تو محله عروسی گوشکنی داریم و همه هم دعوتیم. بفرمایید تو

سلام به همه. آقااا، خانوووووم، بابا یوااااااش! چه خبرتونههههه! خب مگه چند ساله میوه شیرینی نخوردید آیا خخخ. بابا بذارید عرقتون خشک بشه لا اقل! گفتیم عروسیه نگفتیم رسیدگی به قحطی زده هااااست! حالا عروسی کیه آیا؟ کی؟ مجتبی؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ نه بابا مجتبی از این جرأتا نداره. عروسی کیه پس؟ چی؟ پرواااز؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ بابا کی آخه به این دکتر قلابی زن میده آخه! پس عروسی کیه؟ خب الآن میگم. عروسی امیر سرمدی. چی؟ بابا زن دوم کجا بوده آخه! بابا ولش کنید کشتیدش بچه ی مردمو! بابا یه دقیقه وایستید توضیح بدم خب! ببینید، امیر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

12 آذر روز معلولین خاطره

سلاااااااااااااام رفتیم یه جا الان میگم وایسا چقدر عجله داری وایسا شنبه 14ِ آذرِ 1394 کانون ملکشهر رفتیم رفتیم تو بعد از یکی 2 سال مربیها رو دیدمُُُُُُُُُُُُُُ سلامُ اینجور چیز میزا میزها نَوا یععنی چیزها خخخ خخخ خخخ خخخ بعد از تموم شدن آهنگ دکلمه ی یک ناشنوا پیانوی یک نابینا یکی از دوستام پیانو و دکلمه ی یک نابینا یکی از دوستام قصه ی روباه حیله گر و و و و یه چییییییز بااااحاااال جایزه نَوا سفالگری یکی ماشین و دوچرخه و بقیه منم یک روستای کوچک با 2 خانه کوه بلند و چشمه ساختم کامنت بذارید موفق باشید
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

واقعیترین مراسم روز عصای سفید

○امروز قراره یه مراسمی به مناسبت روز جهانی عصای سفید برگزار کنیم. قبل از این که مراسم برگزار بشه، توی جلسات هماهنگی، مسئولین مدام انواع تذکرات رو دادن که مبادا آهنگ شاد بذارید، مبادا بزن بکوب راه بندازید، مبادا بگو بخند تو مراسم باشه، چون محرمه و باید برنامه سنگین و رنگین برگزار بشه. ما هم که گردنمون از مو باریکتر، گفتیم چشم و قرار هم هست که روی این چشمی که گفتیم بمونیم. اولش خیلی شاکی شدم که یعنی چی؟ خب یه روز در سالم که به ما تعلق داره این شکلی دارن زهر مارمون میکنن. ولی یه کم که گذشت و آتش خشم فروکش کرد، دیدم پر