خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مهرداد بخواب که ما بیداریم

سلام عمو. خوبی؟ خب اینم سؤاله که میپرسم؟ معلومه که خوبی! الآن دیگه نه از بیماری خبری هست و نه از درد. نه از مشکلات زندگی و گرونی و کار سخت خبری هست و نه از بی احترامی و توهین و ناسپاسی. الآن میدونم که حالت خیلی هم خوبه. راستش رو بخوای فقط نگران دلتنگیهای خودمون هستیم که به خاطر رفتنت ناراحتیم. وگرنه هر کسی که تو رو میشناخت میدونه که الآن حال و روز تو از هر زمان دیگه ای بهتره. شاید همین هم سختی نبودنت رو کمی برامون قابل تحملتر میکنه. الآن فقط کلی خاطره ازت داریم با کلی روز خوب و شاید بعضی وقتها هم بحث
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

عمو چشمه هم برای همیشه از بینمون رفت! روانش شاد و یادش گرامی باد.

هجده دیماه هزار و سیصد و نود و دو، کسی وارد محله مجتبی و دوستان شد، که در طول چهار سال حضورش به عنوان یک هم محله ای، همه تلاشش رو برای برقراری و پایداری دوستیها بین همه ما به خرج داد. به عنوان یک کاربر با پستهای آموزنده و متنوع، به عنوان ویرایشگر با سعی فراوان برای به موقع و صحیح منتشر شدن مطالب سایت، به عنوان روابط عمومی مثل یک سنگ صبور برای حل اختلافات بین بچه ها و آشتی دادن همه با هم، به عنوان بنیان گذار ارتباط محله با شبکه های اجتماعی با تلاشی وصف ناپذیر در دور هم نگه داشتن بچه ها و معرفی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

عمو چشمه، متشکریم!

سلام بر اعضای باحال محله خودمون. خوبید؟ کیفتون کوکه؟ با گرما و کولر گازی، آبی و پنکه چیکار میکنید؟ پیشنهاد میکنم به استقبال استخر همراه با بستنی بمبئی لبنیاتی بشتابید. وقتی میخورید، سانفرانسیسکو جلوی چشمای نداشتهتون ظاهر میشه. پس از صرف بستنی، جفت پا بپرید توی جکوزی گرم تا اندکی موتورتون داغ کنه. سپس در اقدامی هیجان انگیز، بپرید توی جکوزی سرد تا تضاد گرما و سرما رو با رگو پوست حس کنید. این کار باعث میشه رگ های شما انبساط انقباض داشته باشه و جریان خون راحتتر شکل بگیره. بریم سر اصل موضوع. ما اعضای گوشکن میخواهیم قدردان زحمات زیاد عمو چشمه ی مهربان باشیم. یکی از کسانی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

محمدرضا برای همیشه رفت و مهرداد برای همیشه آمد!

سلااااام بر بچه محلهای خوب خودم.   چطورین؟ کیفتون کوکه؟ مماختون چاقه؟   این روزا باید سعی کنیم از قافله عقب نمونیم، خب پس منم از این قضیه مستثنی نیستم   به همین دلیل هم من از حالا دیگه محمدرضا نیستم و مهرداد هستم.   بچه ها، راستش محمدرضا فقط اسم شناسنامه ای و اداری منه، و شاید باور نکنید که پدر، مادر، خواهر، برادر، اقوام و دوستان نزدیک من هم بیشتر وقتها یادشون نیست که من یه اسم شناسنامه ای هم دارم.   بعد از تعویض نام رهگذر یا رها یا آبدارچی محله به لیلی که هنوز هم احتمالا نهضتش ادامه داره تصمیم گرفتم که این پروژه رو