خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

به دنبال ف قسمت دوم

با سلام خدمت عزیزانِ بهتر از جانم. قبل از بازگو کردنِ بقیهِ این جریان, خِدمتِتون عرض میکنم به علت این اسم این بنده خدا را ذکر نمیکنم که خودش به من گفته راضی نیستم کسی ِسمَمو بفهمه لذا فقط به حرف ف اکتفا میکنم. اگه یادِتون باشه تا اونجا خِدمتِتون عرض کردم که سوار ماشین شده در جستُجوی خوشبختی به خونِهِ سهراب رفتیم. خلاصه پس از احوال پرسی با خودش و مِهمونش, تا به اطاق رسیدیم, یه بوی زننده مشاممو آزرد. دیدم صدای روشن بودنِ پیکنیک و زدنِ سیمی روی آن و صدای غلغل کردن, میآد. گفتم, سهراب این صداها چیه که میآد؟ ف. گفت, صداش که صدای آشنا