خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه مشت پراکنده گویی

سلام به تک تک اهالی محله اعم از: چراغ روشنا، چراغ خاموشا و به کل رهگذر و غیر رهگذر که میان و پستمو میخونن. خیلی وقت بود حس و حال نوشتن نداشتم حقیقتشو بخوایید و همینجور که از اسم پست هم پیداست هنوزم حس و حال نوشتن نیست و اینا فقط یه مشت حرف هستن که نمیشه جدیشون گرفت از حال خودتون برام بگید اگه از حال منم میپرسید، ای میشه گفت بدک نیستم این روزا فقط کتاب گویا میکنم و ویرایش و خیلیا رو هم با خودم درگیر کردم خخخخ بعضی وقتا هم میشینم به خوندن کتب غیر حقوقی ولی واقعا بعضی وقتا نمیدونم برای وقتی که بخاطر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دلم پراکنده گویی خواست

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه و ایام به کام نمیدونم از کجا بگم ! آها بزارید از کتابی که دارم میخونم شروع کنم کتاب غرور و تعصب از خانم جین آستن انگلیسی رو میخونم خیلی وقتا پیش اومده بود که تو کتابام بهش بربخورم ولی همیشه از کنارش با بیخیالی رد میشدم و بهش توجه آنچنانی نداشتم تا چند روز پیش آرشیو کتابامو باز کردم و گفتم با سرعت جهت نمای پایینو فشار میدم و یه دفعه نگهمیدارم هر کتابی که بود بازش میکنم و میخونم و همین کار رو کردم وقتی نگهداشتم همون کتاب بود خواستم بیخیال یه بار دیگه این کار رو انجام بدم ولی منصرف شدم