سلامی بلورین به درخشندگی بلورهای یخ انتهای زمستون به عزیزان محله نابینایان. امید که برندههای خوشبخت مسابقه دوستانه زندگی باشید! برای شصت و چهارمین بار از طرف محله نابینایان عازم سفر به جهان آزاد هستیم. موضوع این سفر هم احتمالا واسه بسیاری از ما ناآشنا نیست. چه قدر پیش اومده که به نقش صدا در زندگیمون فکر کنیم؟ این عامل کارآمد که همه جای زندگی با ماست. مخصوصا واسه اون دسته از ما که نمیتونیم دنیای اطرافمونرو با نگاه درک و کشف کنیم، صدا نقشی تعیینکننده و مهم در تمامی ابعاد زندگی ایفا میکنه. در تمام بخشهای کوچک و بزرگ روزمرگیهای ما هست و کمک میکنه تفریح کنیم، موارد
Tag: پژواک
ضمن تبریک تولد محله، قبل از اینکه هدیهتون رو بدم و برم، از اینکه برای بار دوم توسط شهروز خان، سر کار رفتید، متأسفم! من به عنوان مدیر محله، مسئولیت این سر کاری ای که خوردید رو می پذیرم و بابت همه ی اتفاقات ناگواری که پیش اومد و سر کار رفتید، ازتون پول میخوام. پول. پول بدید. پول زور بدید. خخخ این شهروز خدا بگم چیکارش نکنه، یا قرص نمیخوره و یا قرص چینی بهش میدند. شایدم گولهگچ، جای قرص میخوره. میگید نه؟ این پست سال قبلش رو نگاه کنید، می فهمید من چی میگم. آخه شما مگه ندیدید من توی کامنت ها تلویحا به شهروز میگم میری
درود بر شما دوستان عزیز. امیدوارم حالتون خوب باشه. اگر حال منو میپرسید که چی بگم. میتونم بگم، حال ما خوب است اما، تو باور نکن. همونطور که از دیدن تیتر پست متوجه شدید، جشنواره ی پژواک دو، با شکست مواجه شد. دلیلش هم این بود که تعداد کسانی که در این جشنواره شرکت کردن انقدر پایین بود که واقعاً نمیشد با این تعداد فایل، جشنواره ای در حد گرامیداشت تولد محله برگزار کرد. من زمانی که جشنواره ی پژواک یک رو در روزهای پایانی سال قبل، با وجود عزادار بودنم برگزار کردم و در بدترین شرایط روحی به بهترین شکل ممکن به نتیجه رسوندمش، خیلیها اومدن و از
درود بر شما دوستان عزیز. امیدوارم هرجا که هستید خوب و سلامت باشید. مدتها بود که یه موضوعی ذهنم رو درگیر خودش کرده بود و اون هم این بود که مثلً فلانی که توی محله انقدر باهاش ارتباط صمیمی و دوستانه ای دارم صداش چه شکلیه! ماها توی فضای مجازی و توی این محله، خیلیهامون از هم دیگه هیچ تصوری به جز نوشته ها و کامنتهای هم دیگه نداریم. از طرفی همیشه برامون سؤال بوده که مثلً فلانی واقعً چه شخصیتی داره و یا صداش چه شکلیه. تو همین فکرا بودم که یه دفه یه ایده به ذهنم رسید. با خودم فکر کردم که یه مسابقه به مناسبت عید