خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
کتاب متنی

من و1عالمه حرف و1خورده آنی شرلی!

سلام به همگی. نه خودم نیستم یعنی هستم ولی از طرف سارام این آنی اونی رو آوردمش تحویل بدم برم. اینترنت سارا نکشید تا اینجا برسه این بود که آنی رو پاس داد به من بیارمش محله. نتیجه این شد که من الان با آنیه4فصل چیز یعنی ببخشید با4فصل از آنی در خدمتم. 2تا فصل مال اون هفته هست که سارا کتاب صوتی اینجا گذاشته بود و واسه آنی زمان نداشت، و2تا فصل هم مال این هفته هست که سارا زمان داشت اما اینترنتش معرفت نکرد. هان الان دنبال چی می گردی؟ چیه منتظری که چی بشه یعنی تو باور می کنی من بیام و حرف نزنم فقط کتاب
دسته‌ها
شعر و دکلمه

فراق یار!

ببار ابر آسمان، به قلب خشک این کویر که زخمها چشیده از زمانه ی حسود پیر! تمام آرزوی او رسیدن بهار بود، چهار فصل سال او، دمادم انتظار بود! چه حرفها که با دلش، به گوش او نگفته بود، میان واژه واژه اش، غم دلش نهفته بود! ولی کنون شکسته و فسرده حال و خسته است، هزارها ترک که بر غم دلش نشسته است! هوای گریه دارد از غم فراق روی یار، هرآنچه میکند ولی، نمیرسد به نوبهار! ای از تبار آسمان، در این شب خموش و تار، به قلب خشک این کویر، تو مرهمی شو و ببار!
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چهار فصل

بهار آمد و رفت: بهاری که ارمغانش برایمان یک سبد بزرگ شکوفه،گل،سرسبزی، و هزاران هدیه ی خوب و فراموش نشدنی که در قلم نمیگنجد تا از زیبایی هایش بنویسم. تابستان:همان تابستانی که با دستانش گرما را روی سرمان میپاشد همان فصل گرمو مهربانی که مارا در آغوش خود میگیرد تا سردیه اطرافمان را حس نکنیم میتوانیم ساعت ها کنار ساحل قدم بزنیم،بنشینیم،و از موج های کوتاه و بلندش که صدای دلنشینش گوش را نوازش میکند لذت ببریم. پاییز: همان پاییزی که برگ ها را در اوج آسمان به پرواز در می آورد و وقتی در کوچه پس کوچه ها راه میروی صدای خش خش برگ ها بانگ آرامیست که