خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چه غَریبانه رفتی رفیق

من دردِ تو را ز دست، آسان ندهم دل بر نَکَنَم ز دوست، تا جان ندهم از دوست به یادگار، دردی دارم این درد، به صد هزار درمان ندهم سلام زهرا میخواستم توی اینترنت بگردم تا مطلبی درباره رفیق پیدا کنم و برات پستش کنم. اما دلم نیومد. حقت این نیست که با یه مطلب آماده، تو رو بدرقه کنیم. اینطوری شد که دارم برات مینویسم. دوست جونی، دوست جونی، دوست جونی! یادته من رو اینجوری صدا میکردی؟ نمیخوام اینجا گله ای کنم، نه. ولی دوست جونی، بیا یه لحظه و فقط بهم بگو چطور دلت اومد ما رو اینجوری بی صدا و تنها ترک کنی و بری؟ میدونم