خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

مثل ابر

یک روز از ابر پرسیدم؟ چرا همش بغض می کنی؟ با یه لبخند تلخ بهم گفت: من غصه های دنیا رو به دوش می کشم. با یه تعجب خاصی نگاش کردم! ابر ادامه داد: گاهی دنیا در سکوت عمیقی فرو میره. من این سکوت هارو با بغضم که وقت و بی وقت می بارم، می شکنم. گاهی هر شب. گاهی هر روز. گاهی نم نم. گاهی شدید. دوباره پرسیدم؟ تا حالا شده بخندی؟ گفت: من خنده هامو به دست خورشید سپردم. گفتم: چه جوری؟ گفت: وقتی خورشید می تابه و نورشو همه جا می پاشونه، منم یه جایی پنهون از همه دارم می خندم. گاهی خنده هام گم میشه