مقدمه متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه، در سفر دلچسبی که عید تجربه کردم، وسیلهای برای نوشتن در اختیار نداشتم، یا اگر هم داشتم، برای ثبت خاطراتم از آن استفاده نکردم. این سفرنامه، از چهارده فروردین، یعنی یکی دو روز پس از پایان سفرم شروع شد به نگاشته شدن، و طبیعیست که با توجه به حافظهی ماهیوار من، بسیاری از جزئیات را فراموش کرده باشم، توالی بسیاری از اتفاقات را از یاد برده باشم، و اسامی و وقایع حتی مهم نیز از ذهنم فرار کرده باشند. در این نوشته، باید اسامی واقعی به اسامی غیر واقعی تغییر داده شده باشند، تا اشتباههای احتمالیم، موجب ایجاد سوء تفاهم برای هیچ شخصی
Tag: یزد
سلام بر دوستان عزیز. اینبار به خاطر فاصله زیاد تهران تا یزد , روز قبل به یزد آمدیم و با هماهنگی آقای رنجبر که بحق زحمات زیادی را متحمل شده بودند و تا آخرین لحظه کنار ما بودند همان شب نمایشگاه را آماده کردیم . نمایشگاه از ساعت 8 صبح آغاز شد و از همان لحظات اول تعداد بسیار زیاد بازدید کنندگان ما را به هیجان آورد. البته نمایشگاه به اندازه اصفهان شلوغ نبود ولی شوق و ذوق آشنایی با وسایل جدید وجود داشت . ریاست محترم اداره آموزش و پرورش استثنایی استان یزد , معاونت محترم استانداری , خیرین یزدی , کارشناسان محترم , نابینایان و