ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- تجسم یک رویای دوردست، قسمت نهم.
- سریال جیران، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت هشتم اضافه شد.
- سینما محله، شماره 17: فیلم سینمایی گشت و گذار در جنگل، به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان
- سریال بازی مرکب، Squid Game, به صورت توضیح دار، اختصاصی محله نابینایان: قسمت چهارم اضافه شد!
- تقدیم اولین بازی از فصل سوم! پنجشنبه ها، البته این هفته استثناءً جمعه از ساعت 22، همراه ما باشید! در فصل سوم از بازی صوتی مافیا!
بایگانی برچسب: s
سایزبندی پوشاک؟
خب؟ اینطوری شروع کنم که ما توی این محله خیلی در خصوصِ آرایش و پیرایش صحبت کردیم. خیلی گفتیم و شنیدیم که چطوری به عنوان یه نابینا به خودمون برسیم و مثلا ست کردن رنگها رو خصوصا خیلی از خانمهای … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, آموزش های رایگان, اجتماعی, صحبت های خودمونی
برچسبشده استقلال, بوتیک, پوشاک نابینایان, خادمی, خرید, خرید نابینا از اینترنت, سایز لباس بچگانه, سایز لباس بزرگسال, سایزبندی پوشاک, لباس, لباس خریدن نابینا به صورت اینترنتی, لباسفروشی, مجتبی, مجتبی خادمی, نابینا و انتخاب اندازه لباس, نابینایان و خرید پوشاک
30 دیدگاه
صحبتی به رسم امانت با هم محله ای ها درباره انتقال دامنه Gooshkon.ir و آنچه گذشت
سلام هم محلی ها. از خدا میخوام که هرچی از خدا میخوایید همون بشه. گاهی حرف میزنیم. دلیلهاش متفاوته. گاهی دلمون گرفته و درددل میکنیم. گاهی شادیم و شادیهامون رو با اونهایی که دلمون میخواد به اشتراک میذاریم. گاهی لازم … ادامهی خواندن
منتشرشده در اطلاع رسانی, صحبت های خودمونی
برچسبشده امانت, انتقال دامنه گوش کن, پرداخت هزینه برای انتقال دامنه گوش کن, تعیین تکلیف دامنه gooshkon.ir, حساب کتاب محله نابینایان, حمایت شما هم محله ای ها, حمایت مالی محله, دامنه, دامنه gooshkon.ir, مجتبی خادمی, محسن صالحی, محله, محله نابینایان, مدیر محله, مدیریت محله نابینایان, موسس محله نابینایان, هزینه انتقال دامنه محله نابینایان
64 دیدگاه
از عینک پاتریوت تا حذف غربالگری جنین تا فروش خطوط تلفن انجمن دانشجویان و دانش آموختگان نابینای ایران
سلام بچهها. خب معلومه همیشه ما در حال وبگردی هستیم ولی همه مطالب مرتبط نیستند که بتونیم باهم به اشتراک بذاریم. یا مثلا خیلی از وبگردیهای من توی سایتهای انگلیسیه که مرتبط هم هستند ولی اکثریت متوجه مطالب به زبان … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, اخبار, گزارش, معرفی ابزار
برچسبشده آسیبدیده بینایی, حذف غربالگری جنین, خطوط تلفن انجمن دانشجویان و دانش آموختگان نابینای ایران, عینک پاتریوت, کمبینا, مجتبی خادمی, نابینا, وبگردی, وبگردی نابینایان
5 دیدگاه
اه. لعنتی!
نشسته بود روی سنگفرشی که باهاش جدول رو فرش کرده بودند و داشت زار زار گریه میکرد. خیلی بد گریه میکرد. انگاری که کسی رو از دست داده باشه. یا انگاری که کسی داشته باشه اذیتش کنه. یا انگاری که … ادامهی خواندن
پیچیدگیهای اخلاقهای خیابانی
مقدمه میدانستم تمام نقشههایش برای یک چیز بود. پول. به محبت بچه خیابان نمیشود اتکا کرد و به شخصیتش نمیشود اعتماد. همانطور که کسی در زندگیش نتوانست به محبتهایی از طرف من اتکا کند یا به شخصیتم اطمینان داشته … ادامهی خواندن
حتما کامنت بده: مهم نیست نابینا هستی یا نه، مهم نیست معلم هستی یا نه
یه مطلبی توی بایگانیهای کامپیوترم پیدا کردم که نصفه ترجمهش کرده بودم لذا نتونستم اینجا منتشرش کنم پس رهاش کردم. فعلا کاری به اون مطلب نداریم، ولی موضوع و تیترش برای ما مهمه. ترجمه اون مطلب رو بعدا هم میتونم … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, اجتماعی, صحبت های خودمونی, مقاله ها
برچسبشده آموزش و پرورش و نابینا, آموزگار نابینا, استخدام مجتبی خادمی, استخدام معلم نابینا, استخدام نابینا, استخدام نابینای معلم, تجربه نابینا, تدریس نابینایان, توانایی معلم نابینا, تواناییهای نابینا, ذهنیت در خصوص نابینا, سهمیه سه درصد استخدام معلولین, شیوههای تدریس نابینا, شیوههای نابینا برای تدریس, عدم استخدام مجتبی خادمی, عدم استخدام نابینا, مجتبی خادمی, معلم نابینا, نابینا, نابینای توانا, نابینای معلم, نابینای ناتوان, ناتوانی معلم نابینا, یادگیری از نابینا
26 دیدگاه
نامهای سرگشاده به روزنامه نابینایی ایرانسپید در خصوص اغلاط املایی نگارشی و ضعف محتوا
درود روزنامه جونم. امیدوارم حالتون خوب باشه. عمهها و عموها و داییها و خالهها سلام میرسونن و جویای احوالتون هستن. و اما بعد: غلطهای تایپی بسیار فراوونتون من رو وادار کرده هر شب خدا خدا کنم با این وضعیت غلطهایی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, صحبت های خودمونی, طنز, کودکان و نونهالان, مقاله ها
برچسبشده الاف, ایران سپید, ایران سپید ویژه نابینایان, ایرانسپید, تنها روزنامه به خط بریل, دلسوز, روزنامه ایران سپید, روزنامه ایرانسپید, روزنامه به خط بریل, سرگشاده, شکایت از ایران سپید, ضعف روزنامه نابینایان, ضعف محتوای ایران سپید, عقدهای, کیفیت پایین روزنامه ایران سپید, مجتبی خادمی, مشکلات ایران سپید, مطالب کپی روزنامه نابینایی, ناشایسته سالاری, نامه به روزنامه, نامه سرگشاده, نقد, نقد به ایران سپید, نقد روزنامه نابینایی
65 دیدگاه
یادآوری: در خصوص مسائل سایت با مجتبی خادمی تماس نگیرید. امتیاز سایت بطور کامل به محسن صالحی تحویل داده شده
سلام بچهها آقا فوت فوت. اصلِ مطلب. امتیاز سایت محله نابینایان کاملا به محسن صالحی تحویل شده و مطمئن باشید در صورتی که برای هر موردی از موارد مربوط به سرویسهای محله با من تماس برقرار کنید، هیچ راهنمایی خاصی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اخبار, اطلاع رسانی, صحبت های خودمونی
برچسبشده ایمیل gooshkon2020 شخصی شد, تماس نگیرید, خادمی, مؤسس محله نابینایان, مجتبی, مجتبی خادمی, مدیر محله نابینایان
11 دیدگاه
چِرتنوشت هفتم مهر 97
جدی نگیرید: *** کمپستی، کمکامنتی، بیپستی، بیکامنتی، بیمحتوایی، بعضا محتواهای زرد و ضعیف، محتواهای هرجایی و همهجایی، چیزی شبیه به یک سکون نیمهمطلق در حال حرکت به سمت بدترشدن، خبر از چه چیز میدهد؟ به نظر شما، چه چیز میتواند … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, صحبت های خودمونی
برچسبشده بی برچسب, تولید محتوا, چرتنوشت, خوابزدگی, رخوت نابینایان, فرهنگ بیفرهنگی, مجتبی خادمی, محتوای تکراری, محتوای نو, یادداشت, یادداشت مجتبی
50 دیدگاه
یادداشت هشت سپتامبر
خب؟ حساب کردم با وجودی که رعد نسبتا کویر سفارش کرده مثبتبین و پرانرژی باشیم، و به آینده امید داشته باشیم، و اتفاقات خوب رو تیک بزنیم، به نظرم اگه واقعبینی رو کلا از زندگی بذاریم کنار، ممکنه توی شوکهایی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, صحبت های خودمونی
برچسبشده آینده خراب من, آینده نامعلوم مملکت, بقا به چه قیمت, بیکاری, پول کم ترجمه, ترجمه, دخل و خرج, دستمزد پایین مترجم, دستمزد کم ترجمه, زندگی خصوصی, زندگی سگی, زنده موندن به زور, عدم افزایش دستمزد مترجم با تورم, مترجمی, مجتبی خادمی, مجتبی خادمی مترجم, معیشت, نگرانی از آینده مالی, هزینه زندگی
45 دیدگاه
یه یادداشت دیگه این دفعه حوالی دهم شهریور
کار هام زیادن و سرم شولوغ و وقتم کم. گاهی وقتا با خودم میگم ایول مجتبی. ایول که کار داری. پول داری. ایول که سرت شولوغه و از بیکاری نمی نالی. ولی گاهی ه میگم کاش مثل خیلی ها بیکار … ادامهی خواندن
تعریف و تمجید الکی یا انگیزهدهی؟ مسئله این است!
زدم بیرون از خونه و رفتم به اون کترینگ که مثلا یه غذا با قیمت ارزون واسه خودم خریده باشم و بتونم وقتمو بجای آشپزی به پولپزی بگذرونم. بچههای شهرک به شدت شاد و شولوغ به گرگم به هوا و … ادامهی خواندن
سفرنامهی یک نابینای تنها به یزد قشم و شیراز در نوروز 97
مقدمه متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه، در سفر دلچسبی که عید تجربه کردم، وسیلهای برای نوشتن در اختیار نداشتم، یا اگر هم داشتم، برای ثبت خاطراتم از آن استفاده نکردم. این سفرنامه، از چهارده فروردین، یعنی یکی دو روز پس … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, کودکان و نونهالان, گزارش
برچسبشده آلاچیق, اتوبوس, اتوبوس دریایی, اذان, اسپری, استقلال نابینا, اسکله, افغان, اقامت در شیراز, امکانات, انکاس, ایرانگردی, بافق, بچگانه, بچه, بچه ها, برنامهریزی, بلیط دریایی, بیابان, بیابان خشک, بیکاری, پارک آزادی, پایانه, پخته, پسربچگانه, پسربچگی, پشمک, تابسواری, ترمینال, تمیزکاری منزل, جک وسترن, خادمی نابینا, خام, دبی, دخترانگی, دختربچه, دقیقه نودی, دکه اسماعیل در شیبدراز, دوش, رزرو بلیط, رستوران دریا, روستا, ریگ, ساحل, ساک سفری, ساک مناسب, سفر, سفر مجتبی خادمی, سفر نابینا, سکته, سوئیت, سیبزمینی آتیشی, شیبدراز, شیراز, صاحبخانه, صادقآباد, ضد حشره, طبیعتگردی, عید نوروز, فتاحی, فرید, فویل, قایق, قشم, قلیان, کشف و شهود, کمپ, کمپ کویرنوردی, کمپ کویرنوردی کاراکال, کودکانگی, کودکی, کوسه, کولر گازی, کویر کاراکال, کویر یزد, لندیگراو, ماجد, مار جعفری, ماسه, ماسه خنک, ماسه داغ, ماهی, مجتبی خادمی, مجتبی خادمی نابینا, محمد فهد, مدرسه شیبدراز, مسافرت, مسافرت نابینا, مسجد, مهمانپذیر پارسیان, موزیک, نابینای تنها, نابینای مستقل, نان, نانو پشمک, نوچ, هشتپا, هوای شرجی قشم, هوای گرم کویری, یزد
26 دیدگاه
خوشبختانه این دفعه دیگه واقعا داره تموم میشه
تموم میشه مجتبیای که دلش برای محرومین میسوخت. تموم میشه مجتبیای که دوست داشت هر طور شده سایتشو نگه داره. تموم میشه مجتبیای که اصرار داشت یه شخصیتِ حقوقی برای دفاع از حقوقِ نابینایانِ ایران درست کنه. تموم میشه مجتبیای … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, صحبت های خودمونی
برچسبشده بی برچسب, تموم شد, دستنوشته, شمارش معکوس, مجتبی, مجتبی خادمی, مجتبی رفت, معکوس, ناتموم
46 دیدگاه
و این گم شده، هیچ وقت پیدا نمیشه چون ما متفاوتیم و چرند…
این دو روزه که اینترنت نیومدم حالم خعلی بهتره. انگاری که یه وبایی سرطانی باشه این اینترنت. یه جور هایی یه دوست نابابه که آدمو از راه به در میکنه. من دوست دارم حتی با رفیقهای راه دور هم ارتباط … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده آب, امید, انگیزه, بی برچسب, پوچ, جنگل, جوب, چشمه, در هم, دستنوشته, دلنوشته, روستا, زندگی خصوصی, سالیتود, قرص, کامپیوتر هوشمند کوانتومی, مجتبی خادمی, هوش مصنوعی
18 دیدگاه
مزمز، طعم خوش لحظه ها
دارم تغییراتی در رویه ی معمول زندگیم میدم تا با تحول و تنوع بیشتری همراه بشم و همه چی واسم فرق کنه. خارج شدن از دایره ی عادت ها کار سختیه ولی نتیجه ی شیرینی هم داره. وقتی حس می … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده این روزام, بدهکار, بی برچسب, پول قرضی, چرت نوشت, دستنوشته, دلنوشته, زندگی خصوصی, کار, گروه صنعتی, مجتبی خادمی, نه گفتن
41 دیدگاه
به مناسبت یک ساله شدن هات گوش کن, گذری جذاب به 10 قسمت گذشته!
به نام خدا. دوستان عزیز و هم محله ای های گرامی, سلام. دقیقا 19 آذر سال پیش بود که اولین قسمت هات گوش کن در محله منتشر شد. زمانی که من تصمیم به ساخت پادکست گرفتم واقعا هیچ تجربه … ادامهی خواندن
اولین پست من، نامه ای به مجتبی
سلام مجتبی. خوبی؟ ؟مدتی هست ازت خبر ندارم گفتم نامه ای بنویسم اینجا بذارم شاید بخونی کامنت بدی ازت خبر بگیرم و جویای احوالت بشم! مجتبی روزی که به این سایت اومدم یه مبتدی به تمام معنا بودم. یعنی یه … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, گزارش
برچسبشده آموزش کودکان, خاطره, کمک برای آموزش کودکان, کمک به بچه های نابینا, کودکان و نونهالان, مجتبی خادمی, نامه, نامه به مجتبی خادمی
58 دیدگاه
یادداشت هشت آبان
سلام دوباره اومدم با یکی از در هم نوشت های بی سر و تهم. دلم میخواد توی این نوشته همون طوری باشم که دوست دارم توی دنیای واقعی هم می شد بود. یعنی هیچ قاعده ای رو دنبال نکنم و … ادامهی خواندن
اه. چرا دوباره تابستون داره میره؟
سرماخوردگی و در مجموع بیماری، میتونه بیشترین تأثیر منفی رو روی مود من بذاره. الان سرماخوردهام. یک هفته میشه که این شکلیم و اصلا راضی نیستم. خواستم یه یادداشت باحال بنویسم ولی سرماخوردگی، مسیر یادداشتمو اینطوری تغییر داد: اگرچه توی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده بچه ها, بعد از تابستون کجا شلوغه, بلوک, بلوک خلوت, بلوک شلوغ, بلوک شولوغ, پس انداز, پسانداز, پسر همسایه, خادمی در آرزوی مهاجرت, دختر همسایه, درد دل, دردو دل, دست نوشته, دستنوشته, دل نوشته, دلنوشته, زمستون و خلوتی پارک ها, زندگی خصوصی, ساختمان مرده, سرماخوردگی, شهر مرده, شهرک خلوت, شیطنت بچه ها, عدم حضور بچه ها در پاییز, کاش دوروبرم شلوغ بود, مجتبی, مجتبی خادمی, مجتبی خادمی نابینا, مجتبی در آرزوی مهاجرت, مهاجرت, نابینا, نفرت جدایی از تابستون, همسایه, یادداشت های یه نابینا
59 دیدگاه