بایگانی برچسب: s



عمومی: چند داستان از ملا نصرالدین قسمت 2

ارسال شده در سه شنبه 15 فروردین 1396 by سعید

    چند داستان از ملا نصرالدین قسمت 2   به نام خدا از داخل و خارج   روزی ملا خرش را برای فروش به بازار برده به دلال داد كه بفروشد. خودش هم كناری ايستاده تماشا مينمود. دلال شروع … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, طنز | برچسب‌شده , | 3 دیدگاه

دانلود کتاب صوتی صحرای محشر

ارسال شده در چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 by وحید خورشیدی

سلام دوستان پیشاپیش عید رو بهتون تبریک میگم کتابی که براتون آوردم صحرای محشر نام داره که نویسندش محمدعلی جمال زاده هست جمال زاده در این کتاب به قلم طنز آمیز سرنوشت خیالی خودش رو در روز قیامت به تصویر … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در داستان و حکایت, صوتی, طنز, کتاب, کتاب صوتی | برچسب‌شده , , , , | 18 دیدگاه

اولین پست من

ارسال شده در دوشنبه 27 آبان 1392 by شهروز حسینی

سلام دوستان. حالتون چه طوره؟ راستش من دارم اولین پستمو میذارم. راستی شما وقتی اولین پستتونو میذاشتید چه هحساسی داشتید؟ خداییش در یک ساعت چند بار بهش سر زدید که ببینید کسی نظر گذاشته یا نه؟ نترسید خود منم وضعم … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, طنز, ورزش | برچسب‌شده , , , , , | 82 دیدگاه

داستان طنز

ارسال شده در یکشنبه 25 فروردین 1392 by مینا

روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در داستان و حکایت, طنز | برچسب‌شده , | 14 دیدگاه

خاطره نون قاپی!

ارسال شده در جمعه 31 شهریور 1391 by مجتبی خادمی

سلام و صد سلام. درود و صد درود. همه تونا دوس دارم. خیلی زیاد. دوس دارم بگم که دوستون دارم تا بقیه حسودیشون بشه. تا بدونن شما گوشکنی ها ی جای ویژه توی قلب من دارین. قبل از این که … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در اخبار, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, طنز, کودکان و نونهالان | برچسب‌شده , , , , , , , , , , , , | 5 دیدگاه

این هم نتیجه وبگردی من در شنبه 20 اسفند 90

ارسال شده در شنبه 20 اسفند 1390 by مجتبی خادمی

(بیشتر…)

منتشرشده در صحبت های خودمونی | برچسب‌شده , , , , | ۱ دیدگاه

فواید گاو بودن !

ارسال شده در دوشنبه 1 اسفند 1390 by مجتبی خادمی

(بیشتر…)

منتشرشده در داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, طنز | برچسب‌شده , , | 2 دیدگاه

خلبان

ارسال شده در پنجشنبه 22 دی 1390 by مجتبی خادمی

خلبان دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در داستان و حکایت | برچسب‌شده , , , , | 4 دیدگاه

مدیر و منشی

ارسال شده در جمعه 27 آبان 1390 by مجتبی خادمی

(بیشتر…)

منتشرشده در داستان و حکایت | برچسب‌شده , , , , | ۱ دیدگاه

پزشک رایانه ای

ارسال شده در چهارشنبه 4 آبان 1390 by مجتبی خادمی

(بیشتر…)

منتشرشده در داستان و حکایت | برچسب‌شده , , , , , , | ۱ دیدگاه

مسافرکش

ارسال شده در چهارشنبه 4 آبان 1390 by مجتبی خادمی

مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه. مسافر روی صندلی جلو می نشینه. یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا منو … ادامه‌ی خواندن→

منتشرشده در داستان و حکایت | برچسب‌شده , , , , , , , | ۱ دیدگاه