خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شصتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر بر کاهش یا افزایش کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا

سلام دوستان

قبل از این که لینک دانلود رو براتون بذارم، باید خدمت شما عزیزان عرض کنم که به علت مشغلۀ فراوان و به دلیل اینکه مدتی قادر نیستم که به کامنتهای شما خوبان پاسخ بدم از این شماره، با اجازه تون کامنتهای این سلسله مقاله ها  بسته هستن.

البته انتشار مقاله ها طبق روال قبل و سر موقع ادامه دار که امیدوارم مثل گذشته با دنبال کردنشون از این مقاله ها استفاده کنید و خوندنشون رو فراموش نکنید.

پس طبق همیشه اول میریم سراغ دانلود مقالۀ امروز:

 

دانلود

 

 

زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر بر کاهش یا افزایش کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا

 

عباسعلی فراهتی

سمیرا حاجی بیکی

 

چکیده

امروزه کیفیت زندگی به عنوان مفهوم وسیعی از سلامتی مورد توجه قرار گرفته است. بدون شک،وجود معلولیت بینایی در افراد نابینا و کم بینا کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر در افزایش و کاهش کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا انجام گرفته است.

روش این تحقیق توصیفی تحلیلی و بر اساس یافته های کتابخانه ای صورت گرفته است.

براساس یافته های به دست آمده،نگرش های نادرست اجتماعی و نا آگاهی والدین،که خود در به وجود آمدن ضعف عزت نفس،عدم استقلال و ناسازگاری در افراد نابینا و کم بینا که هر کدام را می توان از عوامل مؤثر در کاهش سطح زندگی این افراد دانست،نقش مؤثری دارند.

بر این اساس آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی،مشاوره،تغییر نگرش مردم نسبت به نابینایان، قرار دادن حقوق هم سطح با بینایان برای آنها و … در ارتقای کیفیت زندگی نابینایان نقش مؤثری دارد.

 

کلیدواژه ها

نابینا، کم بینا، کیفیت زندگی، عوامل اجتماعی.

 

مقدمه

بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی، درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند، اهداف انتظارات استانداردها و الویت های ایشان است. پس موضوعی ذهنی است و دیگران نمی توانند آن را مشاهده کنند و بر درک افراد از جنبه مختلف زندگی استوار است. (2000، Bushnell ،Patric ،Bonomi)

در دنیای امروز بهبود کیفیت زندگی در افراد ناتوان جسمی به عنوان یک هدف بازتوانی مطرح شده است.(1991،Bullinger،Breslow) در این میان یکی از شایع ترین و مهم ترین گروه های معلولین جسمی، نابینایان هستند. در هر 5 دقیقه یک نفر در نقطه ای از دنیا دچار نابینایی می شود. (2002 ،Karimi) «نابینایی» یا «کوری» وضعیتی است که بیمار در آن ادراک بینایی ندارد و علت آن می تواند عوامل فیزیولوژیکی و یا عصبی باشد. (تیموری، 1392) که با افزایش چشمگیر این جمعیت اهمیت رفاه و نحوه زندگی افراد استثنایی آشکارتر می شود. (2004 ،Dehestani Ardakani)

هدف از این تحقیق بیان زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر بر کاهش یا افزایش سطح کیفی زندگی افراد نابینا و کم بیناست. آن ها در ناتوانی در پیدا کردن راهکارهای مناسب غلبه بر نداشتن اعتماد به نفس و مشکلات در روابط بین فردی با مشکل مواجه می شوند. (مستعملی، 1381) و بدین ترتیب ابعاد گوناگون سازگاری افراد نابینا و کم بینا با خود، خانواده و جامعه به خطر می افتد. آموزش مهارت های زندگی برای ابراز وجود، عزت نفس، و مسئولیت پذیری تأثیر مثبت و معنادار داشته است.(ساجدی و دیگران، 1388) و اجرای برنامه آموزش مهارت های اجتماعی نیز بر میزان سازگاری افراد نابینا مؤثر است. علاوه بر این، افراد کم بینا و نابینا برای تأمین سلامت روحی و بهبود کیفیت زندگی خود به خدمات مشاوره نیاز دارند. (1995 ،Roy ،Brown) زیرا  سبب کنترل رفتار و بالا بردن اعتماد به نفس در آن ها می شود.

گاهی وجود یک کودک معلول در خانواده و رشد او در دوران بلوغ و جوانی از تجربیات اضطراب آور در خانواده است. (2006 ،Marcia)  که این امر باعث کاهش کیفیت زندگی آن ها می شود. امّا با بالا بردن آگاهی والدین در مورد اضطراب، تسهیل دسترسی به اطلاعات مناسب و توصیه به درمان نه تنها برای خود والدین مفید است بلکه برای کودکان آن ها نیز مفید است و حمایت والدین در ارتباط با اضطراب شدید می تواند منجر به ارتباط مطمئن بین والدین و کودک و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی او می شود. (2006 ،Duncanson)

نداشتن امکانات نیز می تواند از دیگر عواملی باشد که سطح کیفی زندگی افراد دارای اختلال بینایی را کاهش می دهد. بنابر این امکانات جدید باید به گونه ای بهره برداری شود که طیف وسیعی از خدمات برای آن ها دست یافتنی شود. همچنین افزایش وسایل کمک بینایی در افزایش کیفیت زندگی آن ها اهمیت زیادی دارد؛ امّا وجود این وسایل به تنهایی کفایت نمی کند؛ بلکه دولت ها موظفند با تأمین حقوق و حمایت از آن ها به بهبود سطح کیفی زندگی آن ها بپردازند.

 

پیشینه ی تحقیق

با توجه به بررسی های انجام شده، تاکنون درباره کیفیت زندگی نابینایان و کم بینایان مطالعه جامعی صورت نگرفته است. امّا مطالعات پراکنده ای مرتبط با این موضوع انجام شده است.

کوهپایه زاده و دیگران (1380) در پژوهشی با عنوان ” بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا با همتایان بینای آن ها ” به مطالعه مقایسه کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا با همتای بینای آن ها در شهر تهران پرداخته و نتیجه گرفته است که حدود نیمی از دانش آموزان نابینا کیفیت زندگی متوسط و حدود 25 درصد کیفیت زندگی پایین و 25 درصد کیفیت زندگی بالا دارند.

کریمی و دیگران (1386) در پژوهشی با عنوان ” بررسی ارتباط اضطراب والدین و کیفیت زندگی نابینایان مؤسسه آموزشی ابابصیر شهر اصفهان در ابعاد خود مراقبتی، تحرک و فراغت سال 1386″ به مطالعه پرداخته و به این نتیجه رسیده است که رابطه معنی داری بین اضطراب والدین و کیفیت زندگی نابینایان در بُعد خود مراقبتی وجود دارد.

پورسید و دیگران (1389) در پژوهشی با عنوان “اثر بخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگاری دانشجویان نابینا و کم بینا” به مطالعه اثر بخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگاری کلیه دانشجویان نابینا و کم بینای دانشگاه های اصفهان پرداخته و نتیجه گرفته است برنامه آموزش مهارت های زندگی روشی مؤثر بر افزایش سازگاری دانشجویان نابینا و کم بینا است.

سرابندی و دیگران (1392) در پژوهشی با عنوان ” بررسی اثر استفاده از خدمات توانبخشی در کیفیت زندگی نابینایان ” به مطالعه تأثیر خدمات توانبخشی در ابعاد کیفیت زندگی 121 معلول نابینا و کم بینا تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر زاهدان پرداخته و نتیجه گرفته است افرادی که از خدمات کمک توانبخشی بهره مند هستند به طور قابل توجهی دارای وضعیت کیفیت زندگی بهتری هستند.

مطالعات انجام شده در این زمینه تنها به موارد نام برده خلاصه نمیشود؛ امّا مرور مطالعات گذشته نشان می دهد که هر یک از پژوهش های انجام شده در زمینه کیفیت زندگی نابینایان و کم بینایان تنها به بررسی یک عامل در سطح کیفی زندگی نابینایان و کم بینایان پرداخته است. در ادامه سعی می شود تا به بررسی جنبه های مختلف مؤثر در افزایش یا کاهش سطح کیفیت زندگی نابینایان و کم بینایان پرداخته شود.

 

روش تحقیق

روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز شبکه های اینترنتی، بانک های اطلاعات و مقالات پژوهشی است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از رهگذر تنظیم و تحلیل مناسب اطلاعات، از منابع و مآخذ اصیل صورت گرفته است.

 

عوامل اجتماعی مؤثر در کاهش و افزایش کیفیت زندگی افراد نابینا و کمبینا

مطالعات مختلف نشان داده است که نقص بینایی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار داده و فعالیت های اجتماعی و استقلال او را کاهش می دهد. (کلین و همکاران، 1998؛ ویست و همکاران، 1997) به همین دلیل، ارزیابی و بهبود کیفیت زندگی در افراد دارای ناتوانی امروزه به عنوان یک هدف در برنامه باز توانی و توانبخشی به شمار می رود. (بریسلو و همکاران، 1991)

بر این اساس در ادامه چند عامل مؤثر در کاهش و افزایش کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا بیان خواهد شد:

نگرش به ناتوانی

با وجود پیشرفت هایی که در جامعه ما رخ داده و می دهد هنوز دیدگاه های سنتی نسبت به افراد کم توان در فرهنگ ما غالب است، نگرشی که نگاهش به ناتوانی ها و محدودیت های آن هاست نه استعدادها و قابلیت های آنان، چنین نگرشی آنقدر نفوذ عمیقی یافته است که به خانواده ها هم انتقال پیدا کرده است.

اکثر والدین از شنیدن کم توانی فرزندشان دگرگون می شوند و این امر را مشکل بزرگی جهت طرد شدن از سوی دیگران می دانند. (حسینی طاها، 1382؛ کمالی، 1384)

یکی از این کم توانی ها نابینایی و کم بینایی است که امروزه تعداد بیشتری از افراد و خانواده هایشان را دچار چنین مشکلاتی کرده است.

یکی از راه های مقابله با چنین مشکلی که می توان از عوامل مؤثر در افزایش کیفیت زندگی چنین افرادی باشد خدمات مشاوره است.

افراد نابینا و کم بینا برای تأمین سلامت روحی و بهبود کیفیت زندگی خود به خدمات مشاوره نیاز دارند. (1995،Brown) زیرا مشاوران می کوشند تا با آشنا کردن این افراد با نقش هایی که قادرند ایفا نمایند کیفیت زندگیشان را ارتقاء بخشند. (خواجه حسینی، 1382)

علاوه بر این خدمات مشاوره خانواده ها را با توانایی های فرزندانشان که می تواند در خدمت جامعه قرار گیرد آشنا می کند و اطلاعات لازم در این زمینه را به آن ها می دهد. (حسینی طاها، 1382؛ کمالی، 1384)

امّا آنچه مسلم است این مطلب است که ارائه خدمات مشاوره در کنار خدمات توانبخشی و مددکاری اجتماعی می تواند در ارتقا بخشیدن به کیفیت زندگی افراد کم توان به ویژه افراد کم بینا و نابینا بسیار مؤثر و سودمند واقع شود. (اللهیاری، ایرانمنش، دوره ششم، شماره 1)

عزت نفس

عزت ‌نفس از نگاه کوپراسمیت، (1967) عبارت است از ارزشیابی فرد درباره خود و یا قضاوت‌ های شخص در مورد ارزش خود. برای یک فرد آسیب دیده بینایی، کفایت اجتماعی و مهارت‌ های اجتماعی مناسب، یک عامل کلیدی برای مفهوم خود مثبت، عزت نفس بالاتر، رفتارهای مثبت و ابراز خود بیشتر و توانایی در پذیرش ناتوانی به عنوان بخشی از وجود خود است. انزوای اجتماعی و فقدان حمایت اجتماعی کافی میان نوجوانان با آسیب بینایی ممکن است موجب عزت ‌نفس پایین آنان شود (ککلیس و ساکس، 1992، ولف و ساکس، 1997، روزنبلام2000، واگنر، 2004(.
کف (1997) داده‌های جمع‌آوری شده از 316 نوجوان با آسیب ‌بینایی (نابینا، آسیب بینایی شدید و آسیب بینایی نیمه شدید) 14 تا 24 ساله هلندی را مورد بررسی قرار داد. پژوهش وی بر توانایی نوجوانان در برقراری و حفظ روابط، ایجاد شبکه‌های اجتماعی و منابع حمایت اجتماعی و عاطفی تمرکز داشت. نتایج پژوهش وی نشان داد که نوجوانان آسیب دیده بینایی شبکه‌های اجتماعی کوچک‌تری نسبت به همسالان بینای خود تشکیل داده بودند.  (نقل از به پژوه، خانجانی، حیدری، شکوهی یکتا، 1387) که این خود نشان دهنده عزت نفس پایین آنهاست که عاملی برای کاهش کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا به شمار می آید.

امّا معلمان و خانواده فرد نابینا و کم بینا نقش بسیار مهمی در افزایش عزت نفس او دارند. ویچروسکی (2000) در تحقیق خود نشان می دهد که آموزش مهارت های زندگی موجب ایجاد و افزایش عزت نفس می شود.

اصطلاح مهارت های زندگی به گروه بزرگی از مهارت های روانی – اجتماعی و میان فردی گفته می شود که می تواند به افراد کمک کند تا تصمیمات خود را با آگاهی اتخاذ کنند، به طور مؤثر ارتباط برقرار کنند، مهارت های مقابله ای و مدیریت شخصیت خود را گسترش دهند و زندگی سالم و بارور داشته باشند. مهارت های زندگی می توانند اعمال شخصی و اعمال مربوط به دیگران و نیز اعمال مربوط به محیط اطراف را طوری هدایت کنند که به سلامت بیشتر منجر شود و سلامت بیشتر یعنی آسایش بیشتر جسمانی، روانی و اجتماعی. (یونیسف، 2003)

به همین دلیل حقیقی و همکاران (1385)، به بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روانی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر ایلام پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش سلامت روانی و عزت نفس دختران گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است.

علاوه بر آموزش مهارت های زندگی  آموزش مهارت های اجتماعی نیز سبب بالاتر رفتن عزت نفس در افراد نابینا و کم بینا شده و در نتیجه با بالا رفتن عزت نفس آن ها کیفیت زندگی آن ها نیز تا حدودی افزایش مییابد.

واگنر (2004) نیز بر این اعتقاد است که با آموزش مهارتهای اجتماعی به دانش آموزان نابینا، کاهش وسیعی در رفتارهای پرخاشگرانه و ناسازگارانه آنان ایجاد می شود. همچنین با افزایش بازخوردها و تقویت کننده ها و ارائه فرصتهای تعاملی بیشتر به این افراد، نه فقط منجر به افزایش کفایت اجتماعی، مفهوم خود مثبت و عزت نفس در آنان می شود، بلکه به پیشرفت تحصیلی در آنان نیز منجر خواهد شد. (نقل از به پژوه، خانجانی، حیدری، شکوهی یکتا، 1387) که این ها می توان عواملی برای ارتقای سطح کیفی زندگی افراد دارای نقص بینایی باشد.

تعادل روانی

نابینایی یک وضعیت جدی است که می تواند تعادل روانی و سازمان یافتگی کلی شخصیت فرد نابینا را تحت تأثیر قرار دهد، امّا نابینایی به خودی خود سازمان یافتگی شخصیت فرد نابینا را از بین نمی برد، بلکه نگرش فرد نابیناست که در سازمان یافتگی شخصیت او تأثیر می گذارد. بعضی افراد نابینا تحت تأثیر نگرش منفی به نابینایی مستعد و مبتلا به افسردگی و سایر مشکلات عاطفی می شوند و هر چه طول مدت افسردگی بیشتر شود، سازمان شخصیت فرد نابینا در یک الگوی افسردگی سازمان می یابد. (سلبی، 1379)

علاوه بر این مورفی در مطالعه خود بیان می کند والدینی که کودک معلول و از جمله کودک نابینا دارند وظایف والدی اضافه تری نسبت به سایر والدین دارند، این وظایف می تواند شامل تلاش جهت افزایش یادگیری کودک در زمینه فعالیت های اجتماعی، خود مراقبتی(لباس پوشیدن، غذا خوردن و مستقل شدن باشد و والدینی که دچار مشکلات روانی مانند اضطراب و استرس هستند؛ نمی توانند وظایف والدی خود را به خوبی ایفا کنند و این امر ممکن است منجر به تخریب و کاهش فعالیت های اجتماعی کودک و توانایی کودک برای مراقبت از خود گردد. ( 2006،Murphy)

بر این اساس طبق پژوهشی که در سال 1386 در مؤسسه ابابصیر شهر اصفهان صورت گرفت، این نتیجه حاصل شد که رابطه معنی داری بین اضطراب والدین و کیفیت زندگی نابینایان در بُعد خود مراقبتی وجود دارد. (کریمی و دیگران، 1386، 7) به طوری که با افزایش اضطراب والدین کیفیت زندگی نابینایان در بُعد خود مراقبتی کاهش می یابد.

همچنین رابطه معکوس بین اضطراب والدین و بُعد فراغت کیفیت زندگی نابینایان مشاهده شد که نتایج مطالعات بیان می کند که محدودیت و حمایت افراطی واکنش هایی هستند که والدین کودکان معلول جهت کاهش رنج و اضطراب از خود بروز می دهند و این دو از عواملی هستند که منجر به کاهش توان خود مراقبتی می گردد، (کریمی و دیگران، 1386، 7) که خود در کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا نقش به سزایی دارد.

همچنین می توان گفت فقدان حس بینایی بسیاری از سازگاری های انسان با محیط را دستخوش اختلال می کند که ممکن است بر شکل گیری هویت و نحوه ی رویارویی با رویدادهای پر استرس تأثیر بگذارد و منجر به افسردگی شود.

احتمالاً افراد با آسیب بینایی با تصویر بدنی منفی، اغلب از خلق منفی، افسردگی و اضطراب رنج می برند و از ارتباط اجتماعی با دیگران گریزان هستند. (قریشی راد، 1391)

کف (2002)  خاطر نشان می کند طرحواره ناسازگاری نابینا از طریق سه دسته عوامل شکل می گیرد. اول، عوامل خانوادگی نظیر مهارت های والدینی نامناسب و توقعات نا به جای آن ها، دوم عوامل فردی و هیجانی مانند عزت نفس پایین و سوم عوامل مدرسه ای از قبیل فقدان محیط حمایتی و نبودن آموزش مهارت های ضروری اجتماعی برای کنار آمدن با بحران ها. (به نقل از شریفی درآمدی، 1390)

هر یک از این عوامل  افسردگی، اضطراب و ناسازگاری  که نتیجه نقص بینایی در افراد نابینا و کم بیناست، می تواند در کاهش کیفیت زندگی نابینایان و کم بینایان سهم بسزایی داشته باشند.

مطالعات متعدد در داخل کشور نشان دهنده اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی بر افزایش کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا است.

در پژوهش آتش پور و کاظمی (1387) مشخص شد آموزش، باعث افزایش جرأت ورزی دختران نابینای مرکز فاطمه الزهرا (س) اصفهان شده است. اعرابی (1380) در تحقیقی روی نوجوانان دختر 4-18 ساله ی شهر اصفهان، تأثیر آموزش مهارت های زندگی را در افزایش سازگاری نوجوانان تایید کرده است. ساجدی (1387) نیز در بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینای مرکز توانبخشی در اصفهان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های زندگی، روابط بین فردی، عزت نفس و توان ابراز وجود را افزایش می دهد.

بنابراین باید کلاس های آموزشی دوره ای مشاورین برای والدین در رابطه با راهکارهای تعدیل اضطراب، سازگاری با مشکلات و حفظ بهداشت روانی تشکیل دهند و اهمیت سازگاری با مشکلات و تعدیل اضطراب را در ارتقای توانایی های کودک نابینا و رسیدن وی به یک زندگی مستقل را برای والدین توجیه کنند. ( کریمی و دیگران، 1386،7)

آموزش مهارت های اجتماعی بخشی از برنامه تعدیل رفتار است که به منظور اصلاح رفتارهای ناسازگار به کار می رود. (شریفی راد، 1390) نتایج پژوهش های بسیاری نیز نشان می دهند که سازگاری در ابعاد گوناگون با رشد مهارت های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد که الگوی رفتاری معقول و مناسب فرد را برای مثال دانش آموزی نابینا در مواجه با اشخاص و وظایف گوناگون معین می کند. ( 784-793،2007 ،Holling ،Ekhar)

آموزش باعث می شود افراد از جمله نابینایان و کم بینایان شناخت بیشتری از خود پیدا کنند، نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و به حدی از خودشناسی نائل شوند و برای اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت خود اقدام کنند.

در نتیجه فرد واقعیت ها را بهتر می پذیرد، با آن ها به طور صحیح تر سازش می یابد و این امر باعث افزایش سازگاری و کاهش فشار روانی میشود. ماهیت آموزش گروهی خود می تواند تأثیر مثبت در افزایش سازگاری داشته باشد؛ زیرا جمع شدن افراد در گروه و اینکه تک تک افراد احساس کنند دیگران نیز مشکلاتی مشابه با آن ها دارند، خود در کاهش فشار روانی و کاستن از روحیه منفی و در نتیجه افزایش قبول واقعیت و کنار آمدن با آن مؤثر است. (پورسید و دیگران،1389، 8) و این امر سبب ارتقای سطح کیفی زندگی آن ها می شود.

به نظر می رسد افزایش مهارت های اجتماعی در رشد توانایی های مربوط به مدیریت رفتار سازی و همچنین تغییر و اصلاح طرح وارۀ ناسازگاری که کودکان و نوجوانان نابینا از جهان پیرامون خود دارند، مؤلفه هایی اساسی در مداخلات پیشگیرانه و درمانی برای آن هاست. (Barrera ودیگران، 2002)

ساکس و ولف (2006) نیز هدف از آموزش مهارت های اجتماعی را فراهم آوردن اطلاعات و توانایی های لازم برای نوجوانان نابینا و آسیب دیده ی بینایی می دانند به طریقی که آنها در موقعیت های اجتماعی احساس دلگرمی و راحتی داشته باشند. (نقل از به پژوه، خانجانی، حیدری، شکوهی یکتا، 1387)

همچنین طبق نتایج به دست آمده آموزش مهارت های زندگی نیز در کاهش استرس (سپولودا و همکاران، 2008)، پیشگیری از رفتارهای جنسی پر خطر در میان نوجوانان (مگنانی و همکاران، 2005)، افزایش سازگاری اجتماعی (اعرابی، 1380) و افزایش سلامت روانی در آن ها (آقاجانی، 1381) مؤثر واقع شده است.

علاوه بر آموزش مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی ، در مطالعه کویک در سال 2008 نشان داده شده که با ارائه خدمات توانبخشی کیفیت زندگی معلولین نابینا در ابعاد عاطفی و فعالیت های روزانه به طور قابل توجهی بهبود می یابد.

استل مک نیز در مطالعه اش در سال 2001 نشان داد که معلولیت بینایی باعث افسردگی، کاهش عملکرد فرد و کاهش کیفیت زندگی می شود و ارائه خدمات توانبخشی باعث بهبود عملکرد و افزایش کیفیت زندگی می شود.

در مقایسه عوامل فردی، آموزشگاهی و خانوادگی مهمترین تأثیرات از سوی متغیرهای خانوادگی کیفیت و درجه سازگاری کودکان و نوجوانان نابینا مشاهده می شود. به عبارت دیگر این خانواده ها هستند که بزرگ ترین نقش را در پیشگیری از ناتوانی برای فرزندان نابینایشان دارد. این امر یکبار دیگر اهمیت توجه و رسیدگی به وضعیت خانوادگی افراد نابینا را برای ارتقای سطح سازگاری ایشان و به طور کلی بالا بردن کیفیت و رضایت زندگی آنها را مورد تأکید قرار می دهد. (گلچین، 84)

از این روست که باید مسئولان امر از لحاظ اقتصادی و بالا بردن آگاهی عمومی و تخصصی خانواده های افراد نابینا و کم بینا چاره اندیشی کنند.

تحرک

نقص تحرک یکی از عمده ترین مشکلات در نابینایان و کم بینایان است که سبب کاهش کیفیت زندگی آن ها می شود. طبق پژوهش انجام شده توسط کوهپایه زاده و دیگران (1380) در مقایسه کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا با همتایان بینای آن ها در شهر تهران این نتیجه گرفته شد که کیفیت زندگی در دانش آموزان نابینا و بینا تنها در حوزه تحرک با یکدیگر تفاوت معنی دار داشته است.

بر این اساس توصیه می شود خانواده ها و مسئولین امر بر توسعه تسهیلات حمل و نقل فردی و اجتماعی خاص نابینایان بیش از پیش اهتمام ورزند. (کوهپایه زاده و دیگران، 1380) و با مناسب سازی فضای عمومی شهری، معابر شهری، پیاده روها قدمی در تحرک آسان تر افراد نابینا و کم بینا بردارند.

همچنین مؤسسات توانبخشی می توانند با آموزش هر چه بیشتر مهارت های تحرکی و جهت یابی به افراد دارای نقص بینایی به بهبود تحرک و بالا رفتن کیفیت زندگی آن ها کمک کنند، زیرا این امر سبب استقلال آن ها میشود.

در این راستا استفاده از تجربیات و نظرات نابینایان و کم بینایان در ابعاد مختلف کیفیت زندگی از جمله در بُعد حرکتی آن ها سبب تصمیم گیری بهتر برای بهبود تحرک و بالا بردن کیفیت زندگی آن ها می شود.

وسایل کمک بینایی و کمکی نابینایان

با توجه به شیوع کم بینایی و نابینایی، وسایل کمک بینایی نقش بسیار مهمی در افزایش کیفیت زندگی این افراد دارد. از این رو با پیشگیری از پیشرفت نقایص بینایی و تصحیح هر چه کامل تر کاهش بینایی با استفاده از وسایل کمک بینایی جدید و مناسب می توان کیفیت زندگی بهتر را برای این گروه مهیا نمود. (کوهپایه زاده و دیگران، 1380)

تأثیر استفاده از این وسایل در بالا بردن کیفیت دید این بیماران در مطالعات مختلفی به اثبات رسیده است. استفاده از وسایل کمک بینایی تأثیر چشمگیری در پیشبرد کیفیت زندگی کم بینایان دارد و به استقلال بیشتر آن ها کمک بسزایی می کنند، استفاده از این وسایل کیفیت زندگی این بیماران را در ابعاد مختلف افزایش داده و باعث بالاتر رفتن استقلال فردی این بیماران، ارتقای کیفیت انجام کارها، بالاتر بردن سلامت روانی، سلامت بینایی و سلامت عمومی آن ها می شود. (فریدونی و همکاران، 1392)

همچنین بهبود کیفیت وسایل کمکی نابینایان رابطه مستقیمی با بهبود کیفیت زندگی آن ها دارد، زیرا بهبود کیفیت این وسایل سبب عملکرد بهتر نابینایان و در نتیجه سبب رضایت آن ها می شود؛ لذا مسئولان و متخصصان در این زمینه برای رسیدن به وسایل بهتر و بیشتر برای کمک به نابینایان در توسعه مهارت های خواندنی، حسی، حرکتی، خود مراقبتی، خانه داری، ارتباطات و تفریحی باید تلاش بیشتری داشته باشند، زیرا مجموع آن ها زندگی بهتر و آسان تر برای نابینایان را به دنبال دارد.

امّا آنچه در تهیه این وسایل برای نابینایان مهم است هزینه های آنهاست و چه بسا لوازم بسیاری وجود دارد که بعضی از نابینایان و خانواده های آن ها  به دلیل هزینه های سنگین آن قادر به تهیه آن ها نمی باشند که این امر توجه مسئولان دولتی و خیرین محترم را برمی تابد.

حقوق نابینایان و کم بینایان

یکی دیگر از عواملی که در سطح کیفیت زندگی نابینایان و کم بینایان تأثیر می گذارد حقوق تعیین شده برای آن ها و اجرایی شدن آن است، زیرا نابینایان و کم بینایان دارای حقوقی هستند که تنها برای آن ها بایگانی و ثبت شده است و به طور کامل به اجرا در نیامده است.

اولین و مهم ترین نکته درباره افراد دارای نقص بینایی آشنایی همگان با حقوق آنهاست، که وظیفه ای است بر عهده رسانه های جمعی تا عموم مردم را با حقوق معلولان بویژه نابینایان و کم بینایان آگاه کرده و آن ها را به رعایت و احترام به این حقوق تشویق نمایند.

با وجود توجه خداوند به حقوق نابینایان می بینیم در بسیاری از کشورها نابینایان مانند سایر معلولان از حقوق شهروندی خود محروم هستند.

ازجمله حقوق افراد دارای نقص بینایی که نادیده گرفته می شود تخصیص سه درصد از مجوزهای استخدام دولتی به معلولان است که این قانون هنوز به خوبی اجرایی نشده و جامعه نابینایان نیز از بیکاری گسترده در میان معلولان استثنا نیست. در حالی که آن ها نسبت به سایرین باید هزینه های اضافی از بابت معلولیت بپردازند. هزینه هایی که باید بابت مناسب نبودن فضای شهری، امکانات تحصیلی، وسایل حمل و نقل عمومی و نبودن امکانات رایگان در امکان عمومی پرداخت کنند.

به همین دلیل اشتغال، مناسب سازی فضای شهری و دسترسی به کتب و سایر منابع اطلاعاتی از مهم ترین درخواست های افراد نابینا و کم بینا از مسئولان امر است؛ و این در حالی است که نابینایان حقوق مساوی با سایر مردم در استفاده از مکان ها، مزایا و تسهیلات دارند و این چیزی است که مورد غفلت همگان قرار گرفته است.

و چه خوب است مسئولان در این حوزه و عموم مردم جامعه به جای توجه به نابینایان و کم بینایان تنها در روز 23 مهر هر سال، به حمایت از حقوق ایشان در تمام سال بپردازند تا با رعایت حقوق آن ها زندگی با کیفیت بهتر برای آن ها فراهم شود.

 

نتیجه

کیفیت زندگی امروزه یکی از پیامدهای مهم بهداشتی و سلامتی است و بسیار به آن پرداخته شده است. بویژه کیفیت زندگی در افراد دارای ناتوانی جسمی که از جمله آن ها نابینایان و کم بینایان هستند.

در این پژوهش چند عاملی را که سبب کاهش و افزایش کیفیت زندگی این گروه می شود، مورد بررسی قرار دادیم، که ازجمله آن ها برخورد های عموم مردم با آنهاست که متأسفانه در برخی موارد به گونه ای با نابینا و کم بینا رفتار می کنند که گویی هیچ توانایی ندارد. اما ارائه خدمات مشاوره به آن ها و خانواده هایشان آن ها را با توانایی هاشان آگاه می سازد.

عزت نفس پایین در این افراد نیز از دیگر عوامل کاهش کیفیت زندگی آن ها است که آموزش مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی به آن ها موجب افزایش عزت نفس و توانایی ابراز وجود در آنها می شود.

عدم تعادل روانی ازجمله اضطراب، استرس و افسردگی در افراد دارای نقص بینایی و خانواده هایشان سبب کاهش کیفیت زندگی آن ها می شود، که برگزاری جلسات مشاوره و آگاهی بخشی به آن ها سبب تعادل روانی آن ها و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی آن ها می شود.

همچنین ناسازگاری در افراد نابینا و کم بینا یکی دیگر از مشکلات روانی آن ها می باشد که با آموزش مهارت های اجتماعی و بهبود سازگاری آن ها سطح کیفی زندگی آن ها نیز افزایش خواهد یافت.

علاوه بر این ها، ارائه خدمات توانبخشی و وسایل کمک بینایی و وسایل کمکی نابینایان و رعایت حقوق این افراد در کیفیت زندگی آن ها نقش بسزایی دارد.

 

دیدگاه‌ها غیرفعالند.