خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

هشتاد و دومین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، تحلیل فرصتها و چالشهای اشتغال نابینایان و کم بینایان شهرکاشان

 

همراهان گرامی درودتان باد.

لینک دانلود مقالۀ82 از

اینجا

ایمیل h.movahedzadeh@gmail.com

آیدی اسکایپ h.mmovahedzadeh

از گرامیانی که با ایمیلهای پر مهرشان قوت قلب به حقیر میدهند صمیمانه تشکر میکنم.

 

تحلیل فرصتها و چالشهای  اشتغال نابینایان و کم بینایان شهرکاشان

دکتر نرگس نیکخواه قمصری[1]

سعید وادی السلامی[2]

چکیده

توسعه اجتماعی در هر جامعه ارتباط موثقی با سطح مشارکت اجتماعی همه شهروندان آن دارد و این خود مستلزم افزایش میزان بهره­گیری درست و منطقی از توانایی­ها و استعدادهای کلیه نیروی انسانی یک جامعه است. از سویی اشتغال به عنوان کالایی کمیاب و فراتر از عرضه نیروی کار و کانون نیازهای چند جانبه شخصیتی ، هویتی ،اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی انسان معاصر همواره نه تنها در سطحی شخصی بلکه همچنین به  عنوان مقوله ای ساختاری در دستور کار سطوح مختلف تصمیم گیری و سیاست گذاری اجتماعی هر جامعه مطرح می شود. به عبارت دیگر  جایی که دسترسی برابر همه شهروندان به چنین فرصتهای کمیابی یک ضرورت اجتماعی محسوب می شود سطوح متفاوت توانمندی  اقشار مختلف از جمله نابینایان و کم بینایان می تواند به مثابه عاملی بازدارنده در دستیابی برابر آنها به فرصتهای شغلی تلقی شده و از این رهگذر پیامدهای منفی متعدد و چند جانبه ای را متوجه زندگی فردی و اجتماعی آنها بنماید.

بر این اساس پژوهش حاضر با مطالعه و بررسی فرصتهای شغلی استاندارد شده جهانی برای نابینایان و کم بینایان و امکانات و تجهیزات مورد نیاز هر یک؛ علاوه بر معرفی زمینه های شغلی متنوع و قابل اجرا برای این قشر از جامعه به بررسی گستره و تنوع مشاغلی که نابینایان و کم بینایان بر اساس سطح مهارت و تحصیلات و امکانات موجود در اختیار آنها در آن اشتغال دارند، می پردازد. همچنین در این پژوهش مصاحبه هایی با افراد نابینا و کم بینای شاغل و غیرشاغل صورت گرفته است تا شناخت بهتر و جامع تری از اهداف و سوالات پژوهش صورت گیرد.

 

واژگان کلیدی

 

نابینایان،کم بینایان،اشتغال نابینایان وکم بینایان، بیکاری نابینایان و کم بینایان

 

فصل اول: طرح تحقیق

1-2 طرح مسئله

نابینایان و کم بینایان قشری از جامعه هستند که در نگاه عامه، گاه کاملا ناتوان و نیازمند کمک دیده می شوند. در چنین جوامعی که هنوز نگاه خاصی نسبت به نابینایان و کم بینایان حاکم است نمی توان انتظار داشت که مشکلاتی خاص نابینایان و کم بینایان برطرف شود؛ به عبارت دیگر هنگامی که جامعه به شکل افراط گونه و غلطی مرتبا بر تفاوت قائل شدن و نگاه خاص و نه عادی و عمومی به نابینایان و کم بینایان خو گرفته باشد این قشر از جامعه در ورود به عرصه های گوناگون اجتماعی و اقتصادی و سیاسی با محدودیت های بسیاری روبه رو می شوند.

یکی از انواع این مشکلات و محدودیت ها موضوع اشتغال در میان نابینایان و کم بینایان است. اشتغال از جمله مسائل حیاتی تمام جوامع و انسانهاست. انسان حق اشتغال دارد و حق دارد که شغل خود را آزادانه انتخاب کند. بنابراین نه‌تنها نمی‌توان شغلی را بر کسی تحمیل کرد بلکه نمی‌توان آزادی او را در چگونگی اداره شغل خود محدود کرد. این حق اولیه هر انسان است؛ اما مانند هر حق دیگر برای آن استثناهایی وجود دارد که این استثناها در قالب قانون بیان می‌شوند.

این نوع از استثنائات برای اشتغال نابینایان و کم بینایان نیز کم نیستند ؛ برای نمونه عدم امکان ورود به حجم وسیعی از رشته‌های تحصیلی در گروه علوم ریاضی و فنی و تجربی و ممنوعیت از ورود به بسیاری از مشاغل دولتی از این نمونه استثناهاست.

از سویی، حق اشتغال از حقوق شهروندی است که اصل 28 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدین گونه بر آن تاکید می‌کند: «هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند». بدین‌ترتیب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق اشتغال و انتخاب آزادانه شغل به رسمیت شناخته شده است.

تکلیف دولت در این زمینه نیز در ادامه این اصل بیان شده است:«دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای‌ همه افراد، امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد کند». بدین ترتیب در قانون اساسی که مهمترین قانون موجود در کشور است این حق به رسمیت شناخته شده است.

در جایی دیگر نیز در ماده هفت قانون جامع حمایت از حقوق معلولین آمده است دولت موظف است جهت ایجاد فرصت های شغلی برای افراد معلول تسهیلات ذیل را فراهم نماید:

اختصاص حداقل سه درصد (3%) از مجوزهای استخدامی (رسمی، پیمانی، کارگری) دستگاه های دولتی و عمومی اعم از وزارتخانه ها، سازمان ها، مؤسسات، شرکت ها و نهادهای عمومی و انقلابی و دیگر دستگاه هایی که از بودجه عمومی کشور استفاده می نمایند به افراد معلول واجد شرایط.

این در حالی است که در عمل این قانوان در ادارات و سازمان های دولتی در غالب اوقات اجرا نمی گردد و به جای افراد ناتوان از جمله نابینایان و کم بینایان افرادی کاملا بینا به کار گرفته می شوند.

در این بین و جدای از تاثیر  نوع نگاه جامعه و دولت به موضوع اشتغال نابینایان و کم بینایان عوامل دیگری چون میزان استعدادها وتلاش هایِ خود فرد نابینا و کم بینا ؛ خانواده این افرادآموزش های سازمان هایی چون سازمان بهزیستی و فرهنگ سازی در جامعه نیز از جمله عوامل دیگری هستند که تاثیر بسزایی در ایجاد فرصت ها و چالش های اشتغال نابینایان و کم بینایان دارند.

اما تمام عواملی که در بالا ذکر شد شامل عواملی می شدند که در اشتغال یا بیکاری نابینایان و کم بینایان در جامعه ایران و به طور خاص تر در شهرستان کاشان تاثیرگذارند. سوالی که پیش می آید این است که آیا این شرایط در سایر کشورهای دنیا علی الخصوص کشورهای توسعه یافته نیز حاکم هست یا خیر دقیقا چه چالش هایی بر سر راه اشتغال نابینایان و کم بینایان وجود دارد و در آن سوی مسئله چه فرصت هایی برای آنان می تواند وجود داشته باشد؟

اهداف پژوهش

بررسی چالش ها و موانع اشتغال نابینایان و کم بینایان در شهر کاشان.

  1. واکاوی فرصت های اشتغال نابینایان و کم بینایان در شهر کاشان.
  2. مقایسه موردی وضعیت اشتغال اشتغال نابینایان و کم بینایان چند کشور توسعه یافته با نابینایان و کم بینایان شهر کاشان.

 

  • مبانی نظری و پیشینه پژوهش

1-2 مبانی نظری

2-1-1  نظریه سرمایه اجتماعی بوردیو

به نظر پیئر بوردیو، سرمایه اجتماعی جمع منابع واقعی یا بالقوه‌ای است که حاصل از شبکه‌ای بادوام از روابط کمابیش نهادینه‌شده، آشنایی و شناخت متقابل یا به بیان دیگر عضویت در یک گروه است. شبکه‌ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار می‌کند و آنان را مستحق اعتبار می‌سازد(تاجبخش و دیگران، 147:1384)به نظر وی سرمایه اجتماعی، به‌عنوان شبکه‌ای از روابط، یک ودیعه طبیعی یا حتی یک ودیعه اجتماعی نیست، بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی‌وقفه به دست می‌آید. به عبارت دیگر شبکه روابط، محصول راهبردهای سرمایه‌گذاری فردی یا جمعی آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا بازتولید روابط اجتماعی است که مستقیما در کوتاه‌مدت یا بلندمدت قابل استفاده هستند.

کاربرد سرمایه اجتماعی در نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایه‌گذاری بر روابط گروهی، وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعی سلسله‌مراتبی (جامعه سرمایه‌داری) بهبود می‌بخشند. از این جهت می‌توان رویکرد او را ابزاری، فردگرا و متاثر از تئوری سرمایه مارکس و بیشتر تضادگرا تلقی کرد. (توسلی و موسوی،6:1382)

2-1-2 نظریه کارکردگرایی

در تحلیل­های کارکردگرایی (به­ویژه در تحلیل نهادها) باید به سطوح متعدد تحلیل کارکردگرایی توجه نمود. تحلیل کارکردی در پایین­ترین سطح با نقش فرد سروکار دارد. در اینجا سئوال این است که نقش­هایی که افراد بازی می­کنند چه کارکردی دارد؟ در سطح بالاتر، این سؤال مطرح می‌شود که کارکرد یک نهاد در جامعه چیست؟ سؤال اول درباره اثر یک نقش بر محیط اجتماعی ساخت­دار است؛ و در سؤال دوم درباره تأثیر یک نهاد بر محیط نهادی ساخت­دار خود است. اگرچه می­توان به هر دو سئوال یک پاسخ کارکردی داد، لیکن ماهیت آن‌ها، کاملاً متفاوت است. در سئوال اول، نقش (دقیقاً نقش نه عامل) و در سطح دوم نهاد مطرح است. یک نهاد ممکن است آمیزه­ای از فعالیت نقش­های شخصی به نظر برسد، اما در سطح نهادی تحلیل، اثر جمعی همه این کنش­های شخصی باهم است که مورد توجه قرار گرفته است. در چنین سطحی، رفتارهای افراد معمولاً نادیده گرفته می­شوند، در حالی که رفتارِ کل نهاد مورد موشکافی قرار می­گیرد(اسکیدمور،168:1385).

اصطلاحات و نظریات مرتن

اصطلاحاتی نظیر تئوری های میان‌مدت، نمونه­‌نما، پیامدهای پیش­بینی نشده، کنش اجتماعی هدفمند، تعادل اجتماعی، گروه نقشی، کارکردهای آشکار و پنهان، پیش­بینی کام‌بخش، اجتماعی‌شدن مورد انتظار و گروه مرجع از اصطلاحاتی است که مرتن وارد جامعه­شناسی کرده است (استونز،183:1383) .

در ذیل به برخی از مهم‌ترین مفاهیم مرتن اشاره می شود:

1) مفهوم کژ‌کارکرد (Dysfunction):  ابداع مفاهیمی نظیر کارکردهای آشکار و پنهان، کارکرد مثبت و منفی و … توسط مرتن، آشکارا دیدگاه کارکردی پارسونز که متوجه وجود کارکرد برای همه پدیده­ها و تأکید بر مثبت بودن کارکردهاست، را نقد کرده است(آزاد ارمکی،70:1381) .

به عقیده مرتن همچنان که ساختارها یا نهادها می­توانند به حفظ بخش­های دیگر نظام اجتماعی کمک کنند، می توانند برای آن‌ها پیامدهای منفی نیز داشته باشند (ریتزر،146:1382) .

 

2) مفهوم بی‌کارکرد (Non-function)؛ مرتن مفهوم بی­کارکرد را به‌عنوان، عملکردهایی که برای یک نظام دردی را دوا نمی­کنند، مطرح کرد. از جمله این بی‌کارکردها، صورت­های اجتماعی “به جا مانده” از دوران تاریخی پیشین، هستند. اینها ممکن است در گذشته پیامدهای مثبت یا منفی داشته باشند، اما در جامعه معاصر هیچ اثر مهمی ندارند.

3) کارکرد پنهان و آشکار (Manifest and Latent Function)؛ کارکردهای آشکار به کارکردهایی گفته می‌شوند که با قصد قبلی صورت می گیرند، در حالی که کارکردهای پنهان بدون قصد قبلی انجام می­گیرند. برای مثال در آمریکا، کارکرد آشکار برده داری، افزایش بازدهی اقتصادی جنوب بود اما کارکرد پنهان آن ایجاد یک طبقه محروم بود که برای افزایش منزلت اجتماعی سفیدپوستان جنوب از غنی گرفته تا فقیر کار می­کردند. گیدنز به تعبیری دیگر تمایز کارکرد آشکار و پنهان را از دید مرتن چنین بیان می­دارد؛ کارکرد آشکار کارکردهایی هستند که برای شرکت کنندگان در نوع ویژه­ای از فعالیت اجتماعی شناخته شده و مورد انتظار است. کارکردهای پنهان نتایج آن فعالیت هستند که شرکت‌کنندگان از آن آگاه نیستند(گیدنز،846:1377).

مرتن این نکته را آشکار کرد که پیامدهای پیش بینی نشده و کارکردهای پنهان یکی نیستند. یک کارکرد پنهان هرچند که نوعی پیامد پیش بینی نشده است، اما پیامدی است که برای یک نظام معین خاصیت کارکردی دارد. پیامدهای پیش­بینی نشده دو نوع دیگر نیز دارد: «نوعی که برای یک نظام معین، کژ‌کارکرد آشکار و پنهان دارد» و «نوعی که خاصیتی برای نظام ندارد، یعنی نه تأثیر کارکردی بر آن می­گذارد و نه تأثیر کژ‌کارکردی، در واقع پیامدهای فاقد کارکردند»(ریتزر،147:1374).

 

   پیشینه پژوهش

در طول بررسی های انجام گرفته در طول انجام این تحقیق مشخص شد که در کشور مقالات زیادی با عناوینی نزدیک به موضوع اشتغال و بیکاری نابینایان و کم بینایان انجام نگرفته است. اما از سوی دیگر مقالات نسبتا خوبی درباره اشتغال و بیکاری افراد ناتوان جسمی به شکل عام  صورت گرفته است.

1-2-2 توانبخشی شغلی معلولان

آرزو محمودیان دهکردی و ایران باغبان در شهریورو  مهر 1386 این تحقیق نظری را به انجام رسانده اند. در این پژوهش بررسی های انجام شده نشان می دهند که خود‌اشتغالی(به معنی کار مستقل فرد نابینا و فروش محصولات خود به دیگران)،تشکیل و یا حضور در شرکت های تعاونی(متشکل از افراد ناتوان جسمی) و … می تواند نقش بسزایی در اشتغال افراد ناتوان یا کم توان جسمی داشته باشد.

2-2-2 بررسی زمینه اشتغال معلولین

در پژوهشی که در خرداد 1380 با عنوان« بررسی زمینه اشتغال معلولین »انجام شده است مطالعات اسنادی صورت گرفته در آمارهای مراکز آماری کشور اطلاعات قابل توجهی به دست می دهد. مهم ترین نتایج به دست آمده در این تحقیق عبارتند از: 1-سازمان بهزیستی‌ شناخته‌ شده‌ترین‌ مرکز‌ برای مراجعه‌ معلولین مخصوصا غـیر شـاغلین است. ولی در عین حال می‌توان گفت که‌ به‌ استثنای‌ مورد‌ جانبازان، سازمانهای‌ موجود توانایی لازم برای پوشش‌ کامل معلولین را ندارند. 2-در کاریابی و اشتغال‌ معلولین،تلاش و جستجوی شخصی‌ معلول‌ و خانواده‌اش‌ بـالاترین نـسبت‌ یعنی 25/3 درصـد است. پس از آن‌ 63 درصد از طریق نهادها و موسسات‌ صورت گرفته‌ است3.-معلولین عمدتا به سـمت و سوی مشاغل آزاد رغبتی نشان‌ نمی‌دهند. شاید دلیل آن عدم‌ تمکن مالی و سرمایه‌ لازم‌ برای‌ مشاغل خویش‌فرما باشد زیرا تنها  7/3 درصد طالب شغل آزاد بوده‌اند. 4-امر کاریابی، برای افراد معلول، به یک سازمان و استخدام‌ او پایان‌ نمی‌پذیرد، بلکه‌ کاریاب‌ باید‌ از اشتغال کار مـعلول اطـمینان حاصل‌ کند و پیوسته ضرورت آموزشهای‌ جدید را بـه مـعلول در روند پیـشرفت‌ کار بـه واحـدهای توانبخشی حرفه‌ای‌ اطلاع دهد. 5-آموزش معلولین قبل و بعد از اشـتغال اهـمیت بسیاری‌ در کارآیی آنان دارد، زیرا مطالعه‌ انجام شده نشان می‌دهد که 56/5%  از معلولین آمـوزش خـاصی ندیده و این گروه افرادی هستند کـه بیشتر و اکثر در مشاغل کـاگری و کـارمندی‌ ساده خدمت می‌کنند. 6-نظام اطلاع رسانی‌ در‌ مورد مراکز کـاریابی مـعلولین، یکی از ضرورتهای اشتغال معلولین است.  چنانکه تنها 36% از معلولین، وزارت‌ کار و امور اجتماعی و سازمان‌ بهزیستی را به عنوان مراکز کاریابی‌ می‌شناسند.

3-2-2 نقش کار و روشهای افرایش اشتغال معلولین

ابوالقاسم نوری در بهار سال 1366 تحقیقی بر روی روش های تسهیل کننده اشتغال نابینایان انجام داده است که در آن نقش مهم کار برای افراد عادی و معلول و سپس طبقه‌بندی‌ معلولیت‌ها و عوامل مؤثر در افزایش اشتغال معلولین مورد بحث قرار گرفته است. مهمترین‌ عوامل مؤثر در اشتغال افراد معلول به ترتیب ذیل معرفی شده‌اند؛ (اول)توانبخشی‌ حرفه‌ای معلولین،(دوم)تدوین یا تعدیل مقررات استخدامی و(سوم)اصلاح یا تعدیل نگرشهای موجود در جامعه.

روش شناسی پژوهش

1-3 روش تحقیق کلی تحقیق

روشی که در این تحقیق به کار رفته از نوع “کیفی” است و در آن سعی شده با استفاده از روش مصاحبه، اطلاعاتی درباره چالش ها و فرصت های اشتغال نابینایان و کم بینایان شهر کاشان با پرسش از تعدادی از خود افراد نابینا و کم بینا جمع آوری و تحلیل شود.

از سویی تحقیق کیفی عبارت از مجموعه فعالیت‌هایی(چون مشاهده، مصاحبه و شرکت گسترده در فعالیت‌های پژوهشی) است که هرکدام به ‌نحوی محقّق را در کسب اطلاعات دست اول درباره‌ موضوع مورد تحقیق یاری می‌دهند. بدین‌ترتیب، از اطلاعات جمع‌آوری شده، توصیف‌های تحلیلی، ادراکی و طبقه‌بندی‌شده حاصل می‌شود. در روش مورد بحث دسترسی به اطلاعات؛ یعنی زندگی کردن با مردم مورد پژوهش، یادگیری فرهنگ آن‌ها، از جمله مبانی ارزشی، عقیدتی و رفتاری، زبان و تلاش برای درک احساس، انگیزش و هیجان‌های آنهاست. محقق کیفی، رفتار اجتماعی را به این دلیل درک می‌کند که خود را به‌جای دیگران قرار می‌دهد. (دلاور،259:1385)

 

آنسلم استراس می‌گوید: «منظور ما از تحقیق کیفی عبارت از هر نوع تحقیقی است که یافته‌هایی را به‌دست می‌دهند که با شیوه‌هایی غیر از روش‌های آماری یا هرگونه کمّی کردن کسب نشده‌اند. شیوه مذکور ممکن است به تحقیق درباره‌ی زندگی افراد، شرح حال‌ها، رفتارها و همچنین درباره‌ی کارکرد سازمانی، جنبش‌های اجتماعی یا روابط بین‌الملل معطوف باشد.» (استراس و جولیت،17:1385)

دلیل استفاده از روش کیفی در این تحقیق این بوده است که سابقا در این باره پژوهشی صورت نگرفته بوده است. به عبارت دیگر، هر چند تاکنون پژوهش هایی درباره علل و زمینه های بیکاری افراد دارای ناتوانی جسمی صورت گرفته بود اما تاکنون هیچ گونه تحقیق مشخص و در دسترسی درباره زمینه های بیکاری یا فرصت ها و چالش های نابینایان و کم بینایان(در شهر کاشان) صورت نگرفته بوده است.

در همین راستا در این تحقیق سعی شد با استفاده از روش مصاحبه و به مدد گفتگوی مستقیم با تعدادی از نابینایان و کم بینایانی که هم اکنون بیکار هستند، در وضعیت اشتغال مناسبی قرار ندارند و یا توانسته اند به شغل دست پیدا کنند سعی شود حتی الامکان چالش ها و فرصت های اشتغال نابینایان و کم بینایان شهر کاشان مطرح گردد.

ابزار گردآوری داده ها در تحقیق

1-2-3  مصاحبه

از میان ابزار  موجود در روش تحقیق کیفی که شامل ابزارهای بصری، مصاحبه و مشاهده می شوند در این پژوهش از روش مصاحبه و آن هم روش مصاحبه نیمه-باز استفاده شده است. آلن بیرو در کتاب «فرهنگ علوم اجتماعی» تعریف ذیل را برای مصاحبه بیان کرده است: «مصاحبه یکی از صورتهای بررسی اجتماعی است که شامل مبادله ای شفاهی یا گفتگویی در جهت هدفی معین بین یک بررسی کننده با یک یا چند نفر به منظور کسب اطلاعات یا آگاهی هایی چند در زمینه امور، رفتار، عقاید و یا باورهایی که پاسخگوی هدف معینی هستند و مدیر تحقیق با توجه به فرضیه های پژوهشی خود تعیین کرده است»(بیرو،192:1370) .

باقر ساروخانی نیز در مورد مصاحبه به روش نیمه باز می نویسد:«همانطورکه از نام آن بر می آید در مصاحبه نیمه باز، طرفین یعنی پرسشگر و جوابگو، محدودیت هایی احساس می کنند؛ یعنی پرسشگر باید صرفاً موضوع های معینی را مطرح کند و فقط در خصوص آنها جواب دریافت دارد. پاسخگو نیز نمی تواند احساس و عقیده خود را آن طوری که ترجیح می دهد در کمال آزادی ابراز کند. در این مصاحبه پرسشگر و پاسخگو هیچ یک آزادی کاملی را که در مصاحبه آزاد از آن می توانند برخوردار گردند ندارند» (ساروخانی، 1373: 214).

به عبارت دیگر در این نوع مصاحبه دست مصاحبه‌گر بسته نیست و می تواند طبق ظوابط و ملاک هایی در مصاحبه تغییراتی را ایجاد نماید. چرا که معمولاً این مصاحبه زمانی صورت می گیرد که سؤالات هنوز به آن ساختار منظم نرسیده و هنوز زوایای مختلف موضوع تحقیق برای محقق کاملاً آشکار نشده است و محقق براینکه بتواند به روایی سئوالات طراحی شده پی ببرد لازم است تا در این گونه مصاحبه ها دلالت سؤالات را با اهداف تحقیق ارزیابی نماید و اینجاست که در مصاحبه هایی با مصاحبه گران مختلف اقدام به طرح سؤالات تحقیق نموده و اگر ایراد و ابهامی در سؤالات بود بر بر اساس معیارهای خاص، محقق آزاد است آنها را طوری تغییر دهد که برای مصاحبه شونده قابل فهم بوده باشد پس در مصاحبه نیمه استاندارد «در صورتی که متن سوالی برای  پاسخگویی نامفهوم باشد، پرسشگر مجاز است که متن سئوال را طوری تغییر دهد تا برای پاسخگو قابل فهم شود. مشروط بر اینکه متن جدید را بالای سؤال مربوط یادداشت نماید تا هنگام تصحیح پرسشنامه و تهیه پرسشنامه جدید و دقیق تر محقق بداند در چه مواردی در کدام محل تحقیق با چه نوع پاسخگویانی، چه سؤالاتی برای پاسخگویان نا مفهوم بوده و با چه جمله بندی بهتر قابل فهم می باشد» (رفیع پور، 1370: 305).

2-2-3 روش نمونه گیری

روشی که در این تحقیق برای نمونه گیری مورد استفاده قرار گرفته است «روش گلوله برفی» است. نمونه گیری گلوله برفی یک تکنیک نمونه گیری هدفمند مشهور و متداول است که مستلزم استفاده از مطلعان یا مشارکت کنندگان اولیه برای شناسایی موارد اضافی است که ممکن است به تدریج در مطالعه به کار روند. این راهبرد نمونه گیری رهیافت مناسبی است برای یافتن مظلعین کلیدی پر اطلاعات یا موارد انتقادی مهم.

با این روش محقق می تواند با سؤال هایی چون: «چه کس دیگری در این مورد زیاد می داند؟شما چه کس دیگری را در این زمینه پیشنهاد می کنید؟»از هر نمونه ای به نمونه کلیدی دیگر دست یابد.( نقل از محمدپور،1392 :44)

3-3 جامعه آماری و  حجم نمونه تحقیق

جامعه آماری این تحقیق عبارت است از کلیه افراد نابینا و کم بینا در سطح شهر کاشان که یا بیکار هستند و یا دوره ای از بیکاری را گذرانده اند و هم اکنون صاحب یک شغل هستند که از این تعداد 13 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند.

4-3روش تجزیه و تحلیل داده ها

داده های کیفی این تحقیق از راه «تحلیل موضوعی یا تماتیک» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. این نوع تحلیل از متعارف ترین و پرکاربردترین روش های تحلیل داده های کیفی به روش مردم نگاری است که در سایر رهیافت های تحلیلی نیز مورد استفاده قرار می گیرد (امرسون و همکاران،1995 :146-144).

تحلیل موضوعی یا تماتیک ضمن اینکه خود یک روش مستقل تحلیلی است، می تواند در روش های تحلیلی دیگر نیز به کار رود. داده های مورد تحلیل در روش تماتیک یا موضوعی شامل داده های متنی ، مصاحبه ها  و داده های مشاهده ای متنی شده هستند. (محمدپور،66:1392) .

تحلیل تماتیک عبارت است از تحلیل مبتنی بر استقرای تحلیلی که در آن محقق از طریق طبقه بندی داده ها و الگویابی درون داده ای و برون داده ای به یک سنخ شناسی تحلیلی دست می یابد. در تعریفی دیگر تحلیل تماتیک عبارت است از عمل کدگذاری و تحلیل داده ها با این هدف که داده ها چه می گویند. این نوع تحلیل در وهله اول به دنبال الگویابی در داده هاست. (محمدپور،66:1392) .

در تحلیل تماتیک معمولا مجموعه ای از مراحل متعارف دنبال می شود که تفاوت های جزئی و گاه مهمی نیز میان آنها وجود دارد(محمدپور،67:1392).

فصل چهارم: ارائه یافته‏ها و تجزیه و تحلیل و تفسیر آنها

1-4 ویژگی های دموگرافیک شرکت کنندگان در پژوهش

مصاحبه های این پژوهش در تابستان سال 1394 انجام گرفت و در طی آن با 13 نفر از افراد نابینا و کم بینا که  یا بیکار هستند و یا دوره ای از بیکاری را گذرانده اند و هم اکنون صاحب یک شغل هستند مصاحبه هایی صورت گرفت. دامنه سنی مشارکت کنندگان در زمان انجام مصاحبه بین 23-50 سال بوده است که شرح آن در جدول 1-4 آمده است:

جدول( 1-4)، ویژگی های دموگرافیک شرکت کنندگان در پژوهش

ردیف نام سن جنسیت وضعیت شغلی وضعیت بینایی
1 مصاحبه شونده 1 31 مرد شغل آزاد کم بینا
2 مصاحبه شونده 2 24 مرد بیکار کم بینا
3 مصاحبه شونده 3 40 زن اپراتور نابینا
4 مصاحبه شونده 4 36 مرد اپراتور کم بینا
5 مصاحبه شونده 5 35 مرد بیکار نابینا
6 مصاحبه شونده 6 40 زن منشی بخش خصوصی کم بینا
7 مصاحبه شونده 7 35 زن بیکار نابینا
8 مصاحبه شونده 8 26 مرد اپراتور کم بینا
9 مصاحبه شونده 9 30 مرد بیکار کم بینا
10 مصاحبه شونده 10 50 مرد اپراتور نابینا
11 مصاحبه شونده 11 50 زن بیکار کم بینا
12 مصاحبه شونده 12 22 مرد شغل آزاد کم بینا
13 مصاحبه شونده 13 55 مرد شاغل آزاد کم بینا

 

 

 

2-4 تفسیر گزاره ها و مفاهیم

بنابر آنچه در مورد روش تماتیک آمده است پس از توصیف و کدبندی داده ها، نوبت به تحلیل و تفسیر آنها می رسد(که به علت محدودیت تعداد صفحات،در این مقاله عینا آورده نشده است).در این بخش سعی می شود ابتدا تفسیری بر 133 گزاره مطرح شده توسط مصاحبه شوندگان انجام شود و پس از آن مقایسه ای با مشاغل مطرح شده در بخش مشاغل موجود در برخی کشورهای توسعه یافته جهان صورت گیرد.

آن چنان که در مصاحبه های انجام شده توسط محقق مشاهده شد هر کدام از افراد نابینا یا کم بینا از دید خود عواملی را به عنوان فرصت و یا چالش در راه بیکاری یا اشتغال خود و یا دیگران مطرح کرده اند. اما مجموعه ای از عوامل وجود دارد که از کثرت و تاکید بیشتری برخوردار است و آنها را می توان در بسیاری از گزاره های مصاحبه شوندگان پیدا کرد. از میان مطالب مطروحه می توان اینگونه استنباط کرد که اکثر نابینایان و کم بینایانِ مصاحبه شده برای بیکاری خود و دیگران سه عامل اصلی را موثر دیده اند که شامل موارد زیر می شوند:

  • عوامل اجتماعی

مصاحبه شوندگان عوامل اجتماعی را از مهم ترین عوامل موثر در وضعیت اشتغال خود می دانند. حتی در بعضی از موارد بسیاری از نابینایان و کم بینایان مصاحبه معتقدند تاثیر عوامل اجتماعی بر بیکاری ایشان یا سایر نابینایان و کم بینایان بیشتر از عوامل اقتصادی و فردی است. مفهوم یا مفاهیم مشترکی که در گزاره های گوناگون دیده می شود این است که مصاحبه شوندگان معتقدند «درک نشدن و شناخته نشدن»توسط جامعه بیشترین آسیب را به آنها می زند. به این صورت که وقتی اعضای جامعه، افراد دارای نقص در بینایی را افرادی ناتوان از انجام هر کار می دانند که باید تمام عمر خود را به خاطر داشتن مجموعه‎‌ای از محدودیت ها را بدون داشتن شغل بگذرانند دیگر ایجاد و یا یافتن شغل برای نابینایان و کم بینایان بسیار سخت و گاه غیر ممکن می شود.

انسان ها، موجوداتی اجتماعی هستند که خواسته یا ناخواسته سخت تحت تاثیر نگاه اطرافیان دور و یا نزدیک به خودشان هستند. حال زمانی که در یک جامعه یک نوع نگاه «ناتوان پندار» نسبت به کم بینایان و نابینایان حاکم است حتی در شرایط بهبود اقتصادی و یا توانایی بالای فردی نابینایان یا کم بینایان نیز نمی توان انتظار وضعیت خوب و مطلوبی را برای این افراد در جامعه و بازار کار متصور شد.

در بسیاری از گزاره ها مصاحبه شوندگان معتقد بودند به علت «عدم وجود فرهنگ سازی» در جامعه در مورد افراد کم بینا و نابینا جمع کثیری از نابینایان و کم بینایان به ناچار تسلیم نگرش جامعه به خود می شوند و دست از جستجوی کار می کشند. دیده نشدن نابینایان و کم بینایان توسط جامعه و یا به عبارت دیگر، بد و نادرست دیده شدن نابینایان و کم بینایان توسط جامعه بازخوردهای منفی بر وضعیت اشتغال آنها دارد. زمانی که جامعه، نابینایان یا کم بینایان را تنها مناسب برای کارهای رایجی چون «اپراتور» می شناسد و آنان را از سایر مشاغل جامعه به شکل عیان، کنار می گذارد یک مانع بزرگ بر سر اشتغال و یا تنوع شغلی نابینایان یا کم بینایان ایجاد می شود.

نگاه ترحم آمیز جامعه به نابینایان یا کم بینایان بیشتر ازآنکه باعث کمک و یاری به آنها شود موجب کنار گذاشته شدن آنها از بسیاری از عرصه های اجتماعی می شود. اینکه مردم در یک جامعه نه چندان بزرگ چون شهر کاشان با نابینایان یا کم بینایان ارتباطی ندارند و آنها را قشری گوشه گیر و ناتوان در جامعه می بینند یا می خواهند ببینند نشان می دهد جامعه موضوع نابینایان یا کم بینایان و مسائل مربوط به آنها مثل اشتغال یا بیکاری ایشان را کنار گذاشته است و در اولویت مسائل خود نمی بیند. به عبارت بهتر، بنابر گزاره های به دست آمده در طول مصاحبه های تحقیق جامعه از سه جهت  به اشتغال نابینایان آسیب می زند. این سه مورد عبارت اند از

  • «عدم شناخت از توانایی های نابینایان یا کم بینایان »
  • «شناخت غلط از ناتوانی های نابینایان یا کم بینایان »
  • «اعتماد نکردن به نابینایان یا کم بینایان ».

از سویی دیگر فرهنگ جامعه به این سو پیش می رود که علی رغم صرف هزینه های فراوان و گزاف برای امور خیریه در امور مذهبی و یا رفاهی سرمایه های خود را در راه به کار انداختن کارگاه ها یا مراکز تولیدی مخصوص افراد ناتوان جسمی ای چون نابینایان یا کم بینایان به کار نمی گیرد. جامعه با «بی اعتمادی» به نابینایان یا کم بینایان و از سویی«عدم صبر و حوصله» در برابر محدودیت های آنان نیز ضربات بسیاری به آنها می زند. به این صورت که به فرد نابینا یا کم بینا اجازه نمی دهد که در طول یک دوره زمانی با یک کار خو بگیرد و بتواند نسبت به انجام آن مهارت پیدا کند.

به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی اندک جامعه در این زمینه باعث عدم کارکرد درست نهادهای گوناگون اجتماعی و اقتصادی در راه اشتغال نابینایان یا کم بینایان شده است. تمام این موارد در حالی است که آنچنان که در بخش مشاغل نابینایان یا کم بینایان برخی کشورهای توسعه یافته دیده می شود می توان به عینه دید که جامعه چه ساده به نابینایان و کم بینایان اعتماد کرده و اجازه داده که ایشان خود را در عرصه های گوناگون اجتماعی و اقتصادی مانند سایر اعضای جامعه نشان دهند.

2- عوامل دولتی و مدیریتی

نابینایان و کم بینایان از آنجا که قشری از جامعه هستند که به علت برخی محدودیت ها و شرایط خاص خود نیازمند توجه و ارائه تسهیلات جهت امکان بروز استعدادهای خود از سوی نهادهایی چون دولت هستند تبعا بخش زیادی از گله ها و گره های مربوط به وضعیت اشتغال خود را مرتبط به دولت و نهادهای دولتی می دانند. از آنجا که در جامعه ایران و در سطح محدوتر، شهرستان کاشان سازمان ها و مراکز اقتصادی خصوصی میلی برای به کارگیری نابینایان یا کم بینایان ندارند به درست یا غلط انتظاری در نابینایان و کم بینایان وجود دارد که دولت، حداقل بنابر قانونی رسمی که 3 درصد از کل استخدام های دولتی را مختص افراد ناتوان جسمی می داند باید آنان را در بخش های اداری خود به کار گیرد. این در حالی است که بنابر گفته های مصاحبه شوندگان در عمل در بسیاری از موارد این قانون نقض می شود و برخی از مشاغل که مختص نابینایان و کم بینایان است مانند شغل اپراتور یا تلفنچی به دلایلی چون رابطه و یا به اصطلاح پارتی به افراد بینا می رسد.

مصاحبه شوندگان همچنین نبود حمایت های دولتی مانند اعطای وام های کارامد به نابینایان یا کم بینایان توسط نهادهای مرتبط با ایشان مانند سازمان بهزیستی برای ایجاد شغل را نیز از عوامل موثر بر بیکاری نابینایان یا کم بینایان می دانستند.همچنین برخی از مصاحبه شوندگان معتقد بودند خانواده های افراد نابینا یا کم بینا برای تربیت صحیح فرزند خود که در شرایط خاصی قرار دارد نیاز به آموزش های ویژه دارند. آموزش هایی که انتظار می رود سازمانی چون سازمان بهزیستی با برگزاری یک دوره کلاس های مرتبط با این موضوع صورت بدهد اما خبری از آن نیست.

جدا از این مطالب می توان شکایت های مرتب افراد مصاحبه شده از عدم به کار گیری ایشان در مشاغل دولتی را مقایسه کرد با انواع مشاغلی که در بسیاری از ملل توسعه یافته به نابینایان و کم بینایان اعطا می شود.

3-عوامل فردی

بخشی از مصاحبه شوندگان معتقد بودند خود نابینایان و کم بینایان هم در بیکاری یا اشتغال خود تاثیر گذاری اندکی ندارند.در چند مورد از مصاحبه ها دیده شد که مصاحبه شوندگان«پیگیری مصرانه» و «پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر»خود برای یافتن کار را از عوامل اصلی موثر در اشتغال خود می دیدند. ایشان معتقد بودند یک نابینا یا کم بینا با وجود تمام محدودیت ها و مشکلات بر سر راه، چنانکه خود در پیدا کردن وموفقیت در کاری مُصر باشد حتما موفق خواهد بود.« کمبود امید» در نابینایان و کم بینایان و یا » زود ناامیدشدن«آنها تاثیری مخرب بر وضعیت شغلی آنها دارد.

همچنین به شکل موکد در دو مورد از مصاحبه ها پاسخگویان معتقد بودند نابینایان و کم بینایانی که هم اکنون بیکار هستند به دنبال یک «شغل ایده آل» هستند. شغلی که تمام مزایای ممکن را داشته باشد حال آنکه حداقل در ابتدای کار چنین امکانی وجود ندارد.

همچنین در گزاره های دیگر دیده شد که نداشتن یک حرفه و مهارت خاص توسط بسیاری از نابینایان و کم بینایان یک مانع بزرگ بر سر راه اشتغال آنان است. این در حالی است که در بسیاری از نقل قول ها و توصیف هایی که در تحقیقات مربوط به مشاغل افراد نابینا و کم بینا در برخی جوامع توسعه یافته آمده است می توان مشاهده کرد که افراد نابینا و یا کم بینا چگونه به هر سختی ای که شده است به تحصیل یک علم یا یاد گرفتن یک مهارت پرداخته اند و توانسته اند از آن در راه به دست آوردن شغل آینده شان استفاده کنند.

  • عوامل خانوادگی

برای یک فرد نابینا یا کم بینا، خانواده در عین حالی که می تواند نقشی مکمل و کمک کننده ایفا کند می تواند نقشی مخرب و آسیب زننده نیز بازی کند.به این صورت که وقتی خانواده افراد نابینا و یا کم بینا تحت عنوان «دلسوزی»، فرزندان  خود را از جامعه خود جدا و ایزوله می کنند نمی توان از فرزندان نابینا یا کم بینای این خانواده ها توقع انسانی فعال و اجتماعی و مقاوم در برابر سختی ها را داشت. بسیازی از خانواده های نابینایان و کم بینایان آنچنان که در گزاره های مصاحبه های صورت گرفته در این تحقیق آمده است  فرزندان خود را از دوران کودکی مورد مراقبت ویژه قرار می دهند که این نوع از رفتار، آنها را از مستقل بودن و مستقل عمل کردن دور نگه می دارد و از ایشان موجوداتی وابسته می سازد. در مطالعات انجام شده بر روی بسیاری از کشورهای اروپای غربی مشاهده می شود که چگونه والدین برخی نابینایان و کم بینایان فرزندان خود را به هر صورت که بوده حداقل با کار خود آشنا می کردند تا آنها بتوانند در دوران بزرگسالی از این اندوخته دوران کودکی خود بیشترین بهره را ببرند.

  • عوامل اقتصادی

آن چنان که در بسیاری از گزاره های مصاحبه های این تحقیق دریافت شد مصاحبه شوندگان وضعیت بد اقتصادی را نیز در بیکاری خود موثر می دیدند. ایشان معتقد بودند جدا از نگاه بد و اشتباهی که در جامعه نسبت به نابینایان و کم بینایان وجود دارد وضعیت نابسامان و بی ثبات اقتصادی کشور هم باعث شده است که چه نهادهای دولتی و چه بنگاه های اقتصادی از به کارگیری و استخدام نیروهای جدید چه بینا و چه نابینا و کم بینا خودداری کنند یا با سرعت و تعدادکمتری دست به استخدام بزنند.

همچنین افرادی از مصاحبه شوندگان که دارای شغل آزاد بودند و یا قبلا شغل آزاد داشتند فقر فرهنگی و اقتصادی در جامعه را از عواملی موثر در کار خود می دانستند؛ به این صورت که فقر فرهنگی و اقتصادی جامعه، خود را در دزدیدن اجناس مغازه های افراد کم بینا نشان می دهد.

  • عوامل تکنولوژیکی

این عامل از آن دست چالش هایی بر سر راه نابینایان و کم بینایان است که سابقه زیادی ندارد و به تازگی در برابر آنها خود را به صورت یک مانع نشان داده است. آنچنان که در گزاره های مربوط به مشاغل بعضی از نابینایان و کم بینایان اروپایی دیده می شود تکنولوژی همواره خود را به عنوان یک عامل تسهیل گر نشان داده است. این در حالی است که در شهری چون کاشان که بخش زیادی از نابینایان و کم بینایان در شغلی به نام اپراتوری یا تلفن چی مشغول به کاراند آمدن تکنولوژی «تلفن گویا» خود را بزرگترین موانع بالفعل و بالقوه در سر راه نابینایان و کم بینایان نشان داده است. هرچند که افراد مصاحبه شده در این تحقیق همواره بر نقش تسهیل گر تکنولوژی در زندگی روزمره خود مهر تایید می زدند اما نمی توانستند خطر وجود تکنولوژی برای آینده کاری خود و عدم قابلیت خود با به روز شدنه مراه تکنولوژی مخصوصا در زمینه شغلی را نادیده بگیرند.

5- نتیجه‏گیری

در طی این تحقیق سعی شد با مصاحبه رو در رو با تعدادی از نابینایان و کم بینایان مشخص گردد که چه فرصت ها و چالش هایی بر سر راه اشتغال نابینایان و کم بینایان وجود دارد. در همین زمینه به این نتیجه دست پیدا کردیم که مجموعه‌ای از عوامل وجود دارد که به صورت چالش ها و موانعی بر سر راه اشتغال نابینایان خود را نشان می دهند که تنها در صورت رفع آنهاست که می توان فرصت هایی را برای اشتغال نابینایان و کم بینایان ایجاد کرد. آن چنان که در چارچوب نظری این پژوهش نیز آمد یک سری عواملی بر سر راه نابینایان و کم بینایان وجود دارد که در مشکلات کارکردی ریشه دارد. در مصاحبه های انجام شده نیز مشخص گردید که وجود کژ‌کارکردهایی در مجموعه استخدام های دولت و نهادهای اقتصادی و اجتماعی باعث شده این نهادها قادر نباشند وظایف کارکردی خود در قبال نابینایان و کم بینایان را به درستی انجام دهند و همچنین مشاهده شد که تکنولوژی هر چند در افزایش سرمایه اجتماعی نابینایان و کم بینایان و همچنین ارتقای توانایی های آنها در زندگی روزمره تاثیر داشته است اما بالعکس نابینایان و کم بینایان بسیاری از کشورهای توسعه یافته این تکنولوژی در فرایند کار و کاریابی آنان اختلال ایجاد کرده است. همچنین بی انگیزگی برخی نابینایان و کم بینایان زمانی خود را نشان می داد که آنان در کسب برخی مهارت ها تلاشی از خود نشان نمی دهند و تسلیم فشار جامعه می شوند. از سویی برای افراد کم بینا و نابینا نقش خانواده بسیار موثرتر از نقش هر نهاد یا فرد دیگری باشد اما این اثر چنانچه به حمایت افراط گونه  و استقلال‌زدا تبدیل شود می تواند بیشترین اثرهای منفی را نیز بر اشتغال نابینایان و کم بینایان داشته باشد. از این نکته نیز نمی توان غافل شد که شرایط نامطلوب بنگاه های اقتصادی هم در بی میلی بنگاه های اقتصادی به استخدام نیرو آن هم نیروی نابینا و کم بینا تاثیر کمی نداشته است.

 

[1] عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان ،

[2] دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی  تهران

eE