e
با درود. مقالۀ 28 نتیجه گیری نداشت.
پیشنهادات21 :
– آموزش رایانه به نابینایان همانند شهروندان دیگر به منظور دسترسی به خدمات دولت الکترونیکی.
– تجهیز کتابخانهها، فرهنگسراها، خانههای سلامت و مراکز اطلاعرسانی به تجهیزات ویژه نابینایان (برجستهنگار و نرمافزارهای بریل و گویا).
– رعایت استانداردهای طراحی سایتها و نرمافزارهای خدمات الکترونیکی و محتوای الکترونیکی ادارات، بمنظور دسترسی شهروندان نابینا.
– نظام اطلاعاتی کشور با استقبال از علاقه مندی این قشر از جامعه به دست یابی اطلاعات،مراکز اطلاع رسانی را با فن آوری های پیشرفته و روزآمد اطلاعات برای نابینایان تجهیز کرده و زمینه را برای زندگی با نشاط آنان فراهم آورند. در این زمینه استفاده از فن آوریهایی مانند ارتباطات از راه دور با توانمندیهای خاص نابینایان پیشنهاد می شود.(صیامیان وحسن زاده ونوشین فرد و حریری،۱۳۹۳ )
– مراکز اطلاعات همانند کتابخانه ها، منابع شنیداری با قابلیت های خاص را تقویت نمایند وبرای دسترسی به آنها دستورالعملهایی در قالب های مورد استفاده نابینایان در اختیار آنها قرار دهند.
– راهنمای استفاده از فن آوریهای نوین که اغلب به صورت نوشتاری قابل استفاده برای افراد معمولی است، به صورتهای قابل استفاده برای نابینایان از سوی مراکز اطلاعاتی تهیه و در اختیار قرار داده شود. سازمانهای مسؤول به ویژه آموزش و پرورش برای تهیه کتاب های شنیداری برای تمامی مقاطع تحصیلی چاره اندیشی کنند، تا بقیه فراگیران نیز به مطالب مورد نظر در قالب های دلخواه دسترسی داشته باشند. (صیامیان وحسن زاده ونوشین فرد و حریری،۱۳۹۳ )
– آموزش فن آوریهای اطلاعاتی و ارتباطی فوق به کاربران نابینا، کتابداران مسئول بخش نابینایان و خانواده های نابینایان.
– تهیه منابع و کتاب شناسی های گویا و بریل.
– تهیه فهرستگان ملی از منابع اطلاعات خاص نابینایان.
– اختصاص رایانه های خاص برای نابینایان درکتابخانه های عمومی و دانشگاهی با قابلیت های نرم افزاری ویژه نابینایان و کم بینایان.
– ایجاد نظام همکاری بین کتابخانه ها در سطح کتابخانه های عمومی استان جهت امکان ارایه خدمات به کاربران نابینا و کم بینا در شهرستانها.
پیشنهادها22 :
– نهاد کتابخانه عمومی به عنوان رابط افراد با آسیب بینایی و کتابدار بخش نابینایان عمل می کند که با فراهم کردن تجهیزات و آموزش چگونگی بکارگیری و استفاده از آنها به کتابداران سعی در رفع نیازهای اطلاعاتی این قشر از افراد جامعه دارد .
– افزایش کتابداران بخش نابینایان و کم بینایان
– آموزش به کتابدارانی که در این بخش حضور دارند از جمله برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت ، شرکت در همایش با موضوعات افراد با آسیب بینایی ، برگزاری جلسات و نشست های کشوری و استانی .
– افزایش مقالات ، پایان نامه ، طرح پژوهشی با موضوعات افراد با آسیب بینایی .
-ایجاد شبکه ملّی یا استانی اطلاعرسانی منابع اطلاعاتی کتابخانههای نابینایان: ایجاد شبکه استانی اطلاعرسانی منابع اطلاعاتی نابینایان، خدمتی اساسی در راستای ایجاد زیرساخت مناسب برای ارائه خدمت هماهنگ و مطلوب به نابینایان در سراسر کشور است. با ایجاد این شبکه، خدماتی مانند اشتراک منابع و امانت بین کتابخانهای کتابخانههای نابینایان تسهیل میگردد. این شبکه میتواند با ایجاد ارتباط با سایر استانها روزآمد گردد و زمینۀ رضایت بیشتر مراجعان را فراهم سازد.
-اشتراک منابع و امانت بین کتابخانهای: اشتراک منابع مشتمل بر شیوههای متفاوتی است که به وسیلۀ آن بتوان نابینایان را از طریق خدماتی چون امانت بینکتابخانهای، هماهنگی در تولید منابع جدید ویژۀ نابینایان، مبادلۀ اطلاعات و دانش در راستای دسترس پذیری و استفادۀ مؤثرتر از منابع اطلاعاتی، یاری کرد. تهیۀ فهرست مشترک کتابهای صوتی، گویا، بریل، درشتخط و الکترونیک موجود در سطح استان و کشور، زمینهساز این مسئله است. ترتیب همکاری میان کتابخانههای نابینایان سطح شهر مشهد و یا استان خراسان رضوی در استفاده از خدمات امانت دیگر کتابخانهها نیز با ایجاد شبکه استانی اطلاعرسانی منابع اطلاعاتی نابینایان و اشتراک منابع، امکانپذیر است. امانت بین کتابخانهای یکی از راهکارهای مناسب در تهیّه منابع اطلاعاتی برای مراجعان نابیناست که با هدف گسترش خدمات به ایشان صورت میگیرد. زیرا با توجّه به هزینه بالای تهیه منابع و تجهیزات ویژۀ نابینایان، ارائه این خدمت راهکاری اقتصادی و بهصرفه خواهد بود و علاوه بر آن در جذب این قشر از جامعه به کتابخانه، نقش بسزایی خواهد داشت. این راهکارها نیز میتواند در افزایش رضایت اعضای کتابخانهها مؤثر باشد.(رشیدپور،۱۳۹۰)
– پیشنهاد می گردد مسئولین کتابخانه ها همه ساله در ایام خاص نمایشگاههای کتاب و منابع جهت اقشار خاص برگزار کنند تا هم افراد معلول و ویژه از امکانات موجود در آنجا آگاه شوند و هم مسئولین دعوت شوند تا از محدودیتهای آن کتابخانه آگاه شوند.
– با اینکه انجام بعضی از تغییرات مستلزم صرف هزینه زیادی است،بسیاری از آنها را می توان با هزینه متوسطی انجام داد. تغییرات لازم در سازمان دهی تسهیلات وکارکنان چراغ ها وعلایم،وسایل وتجهیزات به منظور کاهش موانع در دستیابی معلولان به کتابخانه از ضروریات است.
-حرکت به سوی صنعت نشر چند رسانهای: هدایت صنعت نشر به سویی که خروجیهای آن از ابتدابه صورت چند رسانهای و قابل تبدیل به دیگر الگوها (قالبها) از قبیل بریل، درشتچاپ، کتاب صوتی، کتاب گویای دیجیتال و… ، طرّاحی و تهیّه شوند. هم اکنون صنعت نشر در حال این دگرگونی مهم است. نشر تحت وب، نشر الکترونیک و ارائه چند رسانهای اطلاعات، تعریف جدیدی از مفهوم نشر ارائه دادهاند.
در آیندۀ نزدیک، انتشارات به معنای عمومیسازی اطلاعات و دسترسپذیرکردن اطلاعات برای همه انسانها اعم از معلول و غیر معلول، خواهد بود. درراستای اجرایی شدن این ایده، ارائه یک الگوی استاندارد قدرتمند وفراگیر ملّی، بسیار ضروری است. با توجّه به تولید تجهیزات رایانهای هوشمند، حرکت به سوی طرّاحی کتابخانههای دیجیتالی و توسعه صنعت چاپ دیجیتالی، تولید سختافزارها و نرمافزارهایی که تمام اطلاعات را به خطوط برجسته یا گویا تبدیل میکنند، ضروری است. امروزه این خدمت یکی از مطلوبهای فعّالان عرصه فرهنگ و اطلاعرسانی نابینایان است و زمینۀ دسترسی بیشتر و سریعتر نابینایان به منابع را فراهم میآورد. (رشیدپور،۱۳۹۰)
– ایجاد کتابخانه ملّی نابینایان: در حال حاضر، کتابخانههای نابینایان کشور زیر نظر نهادها و موسّسههای گوناگون و با شیوههای متفاوت اداره میشوند و ارائه خدمت میکنند. این مسئله باعث ناهمگونی و نبود یکپارچگی در مدیریّت و ارائه خدمات این کتابخانهها شده است. از آنجا که کتابخانه ملّی مرکز مدیریّت تمام امور کتابخانههای هر کشور است، کتابخانههای نابینایان کشور نیز نیازمند یک کتابخانه مرکزی به عنوان مرکز مدیریّت میباشند. حدّاقل این خواسته ایجاد یک معاونت قدرتمند با عنوان معاونت امور کتابخانههای نابینایان در کتابخانه ملّی است.
– تأسیس کتابخانه ویژه نابینایان در مرکز شهر جهت دسترسی آسانتر.
– برقراری امکانات ایاب و ذهاب نابینایان به کتابخانه ها در مرکز شهر.
– ایجاد سامانهای برای پست تابهای بریل و گویا و تحویل منابع اطلاعاتی مورد نیاز آنها در منزل و یا محل کار .
– ارائه خدمات تلفنی با هدف کم به رفع مشکلات ناشی از دوری راه.
– تبدیل مخازن بسته به باز و تغییر شیوه سازماندهی به شیوه های عملی تر.
– ایجاد خدمات امانت بین کتابخانه ای با سایر کتابخانه ها و مراکز آموزشی خاص نابینایان.
-ایجاد تسهیلات برای دسترسی به منابع از طریق تهیه فهرستها، فهرستگانها، و سایر ابزارهای کتابشناختی مربوط به منابع ویژه نابینایان )اعم از موجودی خود کتابخانه ها یا موجودی کتابخانه های سایر استانها .
– همکاری وزارتخانه ها و سازمانهای ذی ربط برنامه ریزی های لازم جهت برنامه ریزی برای اوقات فراغت این قشر خاص وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی،و کتابخانه ملی .
– استفاده از طناب کشی یا سنگ فرشهای برجسته در طول مسیر از درِ ورودی کتابخانه تا ساختمان کتابخانه .
– به کارگیری سیستم صداگذاری مقابلِ درِ ورودی اصلی، جهت تشخیص بهتر فرد نابینا.
– استفاده از کفپوشهای مناسب، میز و صندلی مناسب، و تابلوهای راهنمای برجسته.
– ایجاد شبکه های اطلاع رسانی و کتابخانه های دیجیتالی برای این قشر درتمام نقاط کشور
نتیجه گیری23
طبق نظر انجمن نابینایان کشور، حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر در ایران دچار اختلال نابینایی و کمبینایی هستند که از این تعداد ۱۱۵ هزارنفر نابینا هستند. نبود یک طرح مطالعاتی ملی جهت مناسب سازی اماکن تاریخی و فرهنگی سبب بُروز مشکلاتی برای افراد نابینا و کمبینا شده است که در برخی موارد سبب آسیب رساندن به آنها می شود. بر این اساس باید همۀ افرادی که درصنعت گردشگری مشغول هستند در بهبود شرایط مسافرتی آنها تسهیلات لازم را به وجود آورند. تا شاهد حضور هرچه بیشتر این عزیزان در اماکن فوق باشیم.
بحث و نتیجه گیری24
بستر سازی مناسب در زمینه فرهنگی، اجتماعی، و بسترهای شخصیتی و توجه به بُعد بهداشتی افراد نابینا و کم بینا؛ از جمله شرکت دادن نابینایان در مجامع عمومی ، ایجاد کلاس های آموزشی مناسب؛ مانند آموزش موسیقی که پژوهش های بساطیان(۱۳۸۵) نشان میدهد افراد نابینا در کسب و آموزش موسیقی استعداد و مهارت بیشتری دارند بنابراین ایجاد زمینه های رشد و آموزش موسیقی برای نابینایان موثر خواهد بود؛همچنین ایجاد مکان های تفریحی و بهداشتی ، مراکز آموزش مناسب مانند جامعه نابینایان کاشان ، باعث سِیر رشدی بهتر و بالفعل شدن استعداد های نابینایان شود. آموزش ارتباط مناسب و برخورد صحیح با نابینایان از طریق رسانه ها و پذیرش میتواند باعث اعتماد بنفس نابینایان و ایجاد روحیه خود باوری در آنها شود.
نتیجهگیری25
با توجه به پیشرفت های تکنولوژی و تصویب قوانین مربوط به حقوق شهروندی و نگاه بهتر جامعه نسبت به معلولین, انتظار میرود مشکلات آنها روزبهروز کاهش یابد و شاهد حضور مستمر و فعال آنها در عرصه های مختلف اجتماعی باشیم. لذا می طلبد از این پس، تحقیقات به سویی سوق داده شوند که پس از بررسی و موشکافی کردن ریشه مشکلات, طرح ها و پیشنهاداتی برای رفع آنها ارائه شود. بنابراین سعی کردیم در این پژوهش، طرح خود را با این رویکرد ارائه کنیم. امید است در آینده، دست به پژوهش های آماری بیشتری بزنیم و کشورمان را با الگو های جهانی در این زمینه مقایسه کنیم تا شناخت بهتری از وضعیت زندگی معلولان در سایر جوامع پیدا کنیم.
نتیجهگیری26
طبیعی بودن ارتکاب جرم در جامعه و احتمال بِزِهدیدگی همه شهروندان صرفنظر از پایگاه اجتماعی و یا ویژگیهای گوناگون فردی ایشان ضرورت توجه به رویکردهای مناسب بِزِهدیدهشناختی را درباره آنان به میان آورده است.
نابینایان و کمبینایان در شمار توانخواهانی هستند که به دلیل کاستیهای دیداری خود با خطر
بِزِهدیدگی بیشتری روبهرو هستند. در واقع، بیبهرگی یا کمبهرگی آنان از نعمت بینایی، بزهکاران آینده را
برمیانگیزَد تا با ارتکاب جرم علیه این بِزِهدیدگان کمابیش بیدفاع درصدد دستیابی به آماجهای
بِزِهکارانه خود باشند.
جرایم جسمانی، جرایم علیه اموال و مالکیت بویژه سرقت و جرایم علیه آسایش عمومی مهمترین جرایمی هستند که امکان دارد علیه بِزِهدیدگان نابینا و کمبینا روی دهد؛ از همینرو راهبردهای توانمندساز ایشان میتواند بر پایه آشنایی با این جرایم پیریزی و دنبال شود تا میزان آسیبهای وارد آمده بر این توانخواهان به کمترین میزان خود برسد.
قانون آیین دادرسی کیفری۱۳۹۲ با برخورداری از نوآوریهایی ستودنی، ظرفیتهای بسیاری را برای انجام حمایت از نابینایان و کمبینایان در فرآیند کیفری دارد. مهمترین نوآوری قانون یاد شده در این زمینه، فراهم کردن امکان مشارکت سازمانهای مردمنهاد حمایتکننده از نابینایان و کمبینایان
در دادرسی است.
اگرچه نقطه آرمانی برنامههای حمایت از نابینایان و کمبینایان در فرآیند کیفری، سازماندهی یک نظام دادرسی کیفری افتراقی برای ایشان است، اما تا آن هنگام میتوان با در پیش گرفتن رویکردهای حمایتی
از این توانخواهان همانند مشارکت سازمانهای مردمنهاد پشتیبان آنان و نیز تصویب قوانین مناسب ضمن برچیدن هر چه بیشتر چالشهای فراروی این افراد و تحقق مقتضیات دادرسی عادلانه به پاسداشت بیشینهای کرامت انسانی آنان نیز یاری رساند.
یکی دیگر از رویکردهای مهم حمایتی از بِزِهدیدگان نابینا و کمبینا توجه به عدالت ترمیمی و روندهای غیررسمی رسیدگی است. بزهکار در بیشتر موارد با توجه به کاستی نمایان دیداری نابینایان و کمبینایان آنان را بِزِهدیده خود میسازد. از همینرو، مقامات قضایی و نقشآفرینان همکار آنها همانند مددکاران اجتماعی میتوانند با توجه دادن بزهکار به این امر و برانگیختن حس همدردی با بِزِهدیده در وجود او، نقش مهمی در شتابدهی به فرآیند جبران زیانهای وارد آمده بر بِزِهدیدگان و بویژه پیشگیری از بِزِهدیدگی دوباره نابینایان و کمبینایان داشته باشند.
نتیجه گیری27
نقص بینایی به عنوان یک مانع در تعاملات اجتماعی باعث میشود که نابینایان نسبت به هم سن و سالان خود ارتباط اجتماعی کمتری داشته باشند و چون برداشت فرد از خود دارای بار قوی اجتماعی است، لذا روی بعد عاطفی ارزشیابی خود یا همان عزت نفس آنان تأثیر میگذارد. به هر حال افراد نابینا و به طور خاص کودکان نابینا، در موقعیتهای اجتماعی با مشکلات خاصی رو برو هستند. این مشکلات دراصول ناشی از شیوههای درک کودک از سوی اجتماع و نوع ادراکی است که او از خودش دارد. کودکی که در کلاس عادی اجازه پیدا نمیکند کل تکلیف را انجام دهد ممکن است به این باور برسد که برای انجام همان کاری که کودکان دیگر در کلاس انجام میدهند ؛ به اندازه کافی قوی نیست. هم چنین ادراک کودکان دیگر در کلاس ممکن است این باشد که کودک مبتلا به نقص بینایی نمیتواند آن گونه که بقیه کلاس کار میکنند، عمل نماید و همین احساس در ارتباط با کودک نابینا بر او اثر منفی دارد.
یکی از مهمترین برنامه های موثر در ارتباط با افراد مبتلا به نقص بینایی، رشد مهارتهای زندگی روزمره است که توانایی آنها را برای انجام فعالیتهای عادی زندگی مثل:انتخاب و مراقبت از لباس، مدیریت پول، خرید کردن و … افزایش میدهد. کودکان سالم بیشتر مهارتهای زندگی روزانه را از طریق تقلید و مشاهده و یا آموزشهای والدین و دیگر اعضای خانواده یاد میگیرند اما کودکان نابینا از چنین امکانی محرومند و به همین خاطر یکی از مسئولیتهای متخصصان، تدریس مهارتهای زندگی است. نقش خانواده و معلم در فرایند سازگاری اجتماعی و شخصی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. خانواده باید کودک را در مورد تواناییها و ناتوانیهایی که دارد آگاه سازد و هم چنین معلمان، با آموزشهای مناسب، آنها را برای زندگی عادی در جامعه آماده کند.
با توجه به آنچه گفته شد، نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که طرز برخورد افراد جامعه نقش به سزایی در افزایش یا کاهش مهارتهای اجتماعی افراد نابینا، نوع یادگیری و برخورد با مسایل و مشکلات آنان دارد. نتایج نشان می دهد به دلیل طرز تفکر غلط افراد جامعه، افراد آسیب دیده یا دارای نقص عضو ،منزوی و گوشه گیر هستند. اگر افراد جامعه به این ادراک برسند که داشتن یک محدودیت نمیتواند مانع از انجام بسیاری از فعالیتها گردد، افراد مبتلا به چنین مسایلی بهتر میتوانند رشد کنند و شخصیت اجتماعی آنان درست شکل بگیرد. در این میان اهمیت آموزش و یادگیری و فراهم کردن محیطی برای کسب مهارتهای لازم را نباید نادیده گرفت.
با توجه به پیشرفت علم در عصر حاضر و وجود وسایل کمکی موجود برای افرا مبتلا به نقص بینایی، افراد مبتلا به این مسایل میتوانند در جهت بهبود شرایط خود و ایجاد بستری مناسب برای انجام فعالیتهایی که مورد علاقه خودشان است با تعامل اجتماعی مستمر و مناسب، به پاسخگویی نیازهای خود بپردازند.
نتیجهگیری29
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت اشتغال و عوامل مؤثر بر رضایت شغلی نابینایان و کمبینایان شاغل در ادارات و سازمانهای دولتی شهرستان آران و بیدگُل صورت گرفت. یافتههای پژوهش بیانگر این امر است که احساسات و نگرشهای افراد مورد بررسی در ارتباط با شغل خود در حد متوسط میباشد. در واقع، هنگامی که یک شخص میگوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزشی بسیار قائل است. این در حالی است که ابراز رضایت افراد مورد بررسی تا حدود زیادی از سر ناچاری بود. در واقع، آنان با در نظر گرفتن شرایط شخصی و اجتماعی موجود به نوعی نگرش قناعتپیشگی و سازگاری با شرایط رسیدهاند. به عبارت دیگر، واکنش عاطفی آنان نسبت به شغل خود، از یک سو ناشی از مقایسه نتایج شغل با آن چیزی است که انتظارش را دارند و از سوی دیگر، در ارتباط با ارضای نیازها، تمایلات و امیدهایی است که از کار خود به دست میآورند.
با توجه به اینکه نیاز به کسب موفقیت و نیاز به تعلق، استقلال و خودنمایی، برای اکثر افراد مهم میباشد این قشر از جامعه نیز در این راستا تمام تلاش خود را در جهت نیل به این اهداف به کار میبرند. در این راستا گاه شخص آگاهانه یا ناآگاهانه دادههای خود را با آنچه دیگران با خود به سازمان میآورند مقایسه میکند. مشاهده رفتار عادلانه از سوی سازمان با آنان عموماً منجر به تعهد بالاتر آنها نسبت به سازمان میشود و چنانچه احساس بیعدالتی کنند، به احتمال بیشتری سازمان را رها میکنند یا بیتفاوت شده و سطوح پایینی از تعهد سازمانی را از خود نشان میدهند. چرا که رضایت شغلی از اختلاف و مغایرتی ناشی میشود که بین خواسته، ارزش و انتظار افراد از یک سو و شرایط کار از سوی دیگر وجود دارد.
با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهادات کاربردی به شرح زیر ارائه گردیده است.
◾ با توجه به نقش بسیار مؤثر مدیران هر بخش و نوع روابط آنها با کارکنان لازم است مدیران سازمانهایی که دارای نیروهایی با شرایط خاص از جمله آسیب بینایی میباشند، ضمن حضور مستمر در محل کار و اِشراف بر حیطه کاری خود، تعامل مناسب و پویایی با این مجموعه کاری داشته باشند.
◾ در بررسی میزان کار ارائه شده به افراد مورد بررسی، اکثریت از آنان کار خود را تکراری و فشار کاری را کم ارزیابی نمودهاند. بر این مبنا، برنامهریزی کار کارکنان و درخواست کار مشخص از آنان موجب تقویت نظم و انضباط کاری در سازمان را فراهم میسازد.
◾ با توجه به نقش انسجام و اعتماد کارکنان و مدیران، برگزاری جلسات کاری مستمر مدیران با نیروهای حیطه تحت مدیریت آنان ضمن ارتقاء سطح کاری آنان موجبات تقویت روحیه تفاهم و همکاری گردیده و انسجام اجتماعی را ارتقاء میبخشد.
◾ با توجه به نقش احساس عدالت سازمانی در افزایش رضایت شغلی، لازم است اطلاعرسانی و آگاهی بخشی به کارکنان و دقت و توجه به رعایت عدالت در پاداشها، امکانات و مزایا مورد توجه مدیران و مسئولین ذیربط قرار گیرد. در این راستا، لازم است نیازهای واقعی کارکنان شناسایی و مورد توجه بیشتر قرار گیرد. علاوه بر این، فضای انسجام، همدلی و همبستگی سازمانی (بین کارکنان و بین مدیران و کارکنان) با شیوههای مختلفی چون برگزاری جلسات مشترک، افزایش جوّ احترام متقابل و مانند آنها گسترش یابد.
◾ عدم امکان ارتقاء شغلی در کار افراد مورد بررسی، از یک سو به فرسودگی شغلی، رکود در پویایی فعالیتها، کاهش خلاقیت و نوآوری و در مجموع ایستایی عملکرد سازمان میگردد. در این میان، از آنجا که سایر کارکنان وضعیت موجود را غیر قابل تغییر میبینند، انگیزه تلاش و پیشرفت و کار بیشتر در بین آنها فروکش میکند، با توجه به این امر بررسی عملکرد واحدها، شناسایی نیروهای خلاق و توانمند و اقدام در جهت احراز مسئولیتهای سازمانی توسط افراد شایسته پیشنهاد میگردد.
نتیجهگیری30
نتایج این تحقیق آشکار نمود که راهبرد مقابله ای مسئله مدار بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر مثبت و معناداری دارد و همچنین همبستگی منفی و معناداری بین راهبرد مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا وجود دارد.
درتبیین و تفسیر یافته های مربوط به فرضیه دوم پژوهش باید به این نکته اساسی اشاره نمود که یکی دیگر از عوامل مهمی که ممکن است در کیفیت زندگی افراداثر گذار باشد. شیوه مقابله افراد با موقعیتهای استرسزا در زندگی روزمره خود است. مقابله سازوکاری است که برای مهار اثر استرس و برخورد با منابع فشار روانی الگوهای متفاوتی دارد. افراد دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوت سَبکهای مقابلهای متفاوت در برابر تجربه استرس از خود نشان میدهند. طبیعتاً نوع واکنش افراد در راهبردهای مقابله ای افراد با فشارهای روانی و محیطی بر نوع و میزان کیفیت زندگی آنها تأثیر گذار می باشد و در نتیجه به کار گرفتن راهبردهای مقابله ای موثر، نقش مهمی در کاهش استرس آنان دارد. همانگونه که قبلا نیز عنوان شده است در سَبک مقابله ای مسألهمدار فرد به جمعآوری اطلاعات مربوط به حادثه استرسزا میپردازد، در مورد آن فکر میکند، منابع در دسترس را ارزیابی میکند و برای استفاده از آنها برنامهریزی میکند. در این هنگام او تنها به منابع موجود خود اکتفا نمیکند، بلکه به کمک مهارتهای اجتماعی خود، حمایتهای دوستان و اطرافیان را نیز به خود جلب میکند. یک مقابلهگر مسألهمدار موفق، از مؤلفههای شناختی بیشتر استفاده میکند و در ارزیابی خود از موقعیت و منابع به صورت واقعبینانه عمل میکند. فرد با تمرکز بر مسئله و مشکل، تلاش می کنند، راه های منطقی آن را بیابد و با نظم بخشی به تفکرات خود به شیوه منطقی بر آن مشکل غلبه نماید، در نتیجه بهرهگیری از این شیوه منجر به شکل گیری سطح مطلوبی از زندگی وی شده و فرد را از آشفتگی و بی نظمی در مسائل زندگی نجات می دهد. در سَبک مقابلهای هیجان مدار، فرد از طریق برخورد هیجانی با مسأله درگیر می شود و این راهبرد معمولاً زمانی بهکار گرفته میشود که یک مشکل از طریق مسألهمداری حل نشود. در این صورت یکی از راههای کنترل تنش، برخورد هیجانی با موضوع است. در این حالت فرد هیجانات مختلف را بُروز میدهد و در نتیجه احساس بر منطق و شعور غالب می گردد و وی را از رسیدن به اهداف مثبت دور می نماید و در سَبک مقابله اجتنابی نیز فرد از طریق گریز از مشکل سعی می کند از موقعیت استرس زا جلوگیری کند وفرد با فاصله گرفتن از مشکل اقدام به فرار و اجتناب از آن کرده و برای دریافت حمایت عاطفی تلاش میکند. در این حالت فرد به دنبال برگرداندن آرامش بهم خوردهای است که به خاطر موقعیت استرسزا بهوجود آمده است. گاهی فرد با توسل به راههایی مثل دعا و نیایش و درددل با اطرافیان با فشار روانی مقابله میکند و این عکس العمل گرچه به نظر می رسد در کوتاه مدت تاثیر خود را داشته باشد اما به طور طبیعی فرد را در دراز مدت با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد نمود. بنابراین از جمله فاکتورهای اساسی که می تواند زندگی افراد نابینا و کم بینا را تحت تاثیر قرار دهد راهبردهای مقابله ای می باشد و به نظر می رسد نتایج حاصل از این پژوهش با مبانی نظری و تئوریهای موجود در زمینه تاثیر و رابطه سَبکهای مقابله ای با کیفیت زندگی سازگاری دارد.