خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نودمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی اختلال یادگیری و استفاده از حواس شنوایی، لامسه و وسایل آموزشی و کمک آموزشی در بین دانش آموزان کم بینا و نابینا

درودی دوباره بر شما نازنینان و گرامیان.

قرار ما با

h.movahedzadeh@gmail.com

و

skype: h.movahedzadeh

و 0913 914 75 17

پیروز و مهربان باشید.

دانلود مقاله

بررسی اختلال یادگیری و استفاده از حواس شنوایی،  لامسه و وسایل آموزشی و کمک آموزشی در بین دانش آموزان کم بینا و نابینا

دکتر علی یزدخواستی[1]

طاهره رعیت نوش آبادی[2]

چکیده

برنامه کودکان ناتوان ازیادگیری به منظور ارائه خدمات به کودکانی که مشکلی در یادگیری دارندتهیه وسازماندهی شده است.تشخیص کودکان ناتوان از یادگیری در سنین پیش دبستان نیازمند سنجش تحولات زبان،شناخت و بینایی آنهاست. کودکانی که در تحول بینایی دچار عقب ماندگی هستند در همان سنین اولیه زندگی مشکلاتی در زمینه آموزش از خود نشان می دهند. این مشکلات می تواند بصورت شکست کودک در کسب مهارتهای تحولی، که همه کودکان می بایست آنها را کسب کنند،دیده شود.هنگامی که این کودکان به دبستان وارد می شوند، ناتوانایی بینایی آنان می تواند سبب  بُروز مشکلاتی در خواندن، نوشتن، هجی کردن آنان گردد زیرا در این یادگیری ها توانایی بینایی نیازمند است. کودکانی که دارای  رشد و تحول درنگیده هستند، در کسب توانایی سازماندهی فضایی با مشکل روبرو شده و بنابراین با شکست در یادگیری مهارتهای خودیاری روبرومی شوند. ناتوانی تحولی در زمینه بینایی می تواند از طریق مشاهده ومقایسه عملکرد کودکان نسبت به هنجارهای تحولی در کودکان بهنجار شناخته شود. کودکان نابینا برای اینکه بتوانند از توانمندیهای خودجهت یادگیری استفاده نمایند ملزم به بهره گیری بهتر از سایر حواس خود بخصوص حس لامسه و شنوایی و وسایل آموزشی و کمک آموزشی می باشند تا روند یادگیری آنها در مدرسه منطبق با روند یادگیری کودکان عادی گردد. هدف از نگارش این مقاله بررسی وضعیت یادگیری و توانمندیهای کودکان نابینا از حس شنیداری،  لامسه و وسایل آموزشی و کمک آموزشی جهت یادگیری بهتر می باشد.

 

واژگان کلیدی

 

اختلال یادگیری، حواس شنوایی و لامسه، وسایل آموزشی و کمک آموزشی، دانش آموزکم بیناونابینا

 

 

مقدمه

بر اساس قانون مربوط به افراد متبلا به ناتوانی های یادگیری ( آی. دی. ایی. ای، 1997 ) آسیب بینایی از جمله نابینایی به معنی نقض در بینایی است،به طوری که حتی پس از اصلاح، تأثیرهای نامطلوبی بر عملکرد آموزشی کودک دارد.این اصطلاح شامل نیمه بینایی و نابینایی مطلق نیز می شود. دلوکا[3](2004)، تصریح کردکه افرادکم بینای کسانی هستند که با وجود استفاده ازعدسی های تجویزی برای اصلاح دیدشان در انجام تکلیف های دیداری دچار مشکل هستند،اما این افراد می توانند با استفاده ازراهبردهای جبران بینایی وسایل کم بینایی و وسایل دیگر و تغییرات محیطی، عملکردشان را در این تکلیف ها بهبود بخشد. این تعریف های پذیرفته شده،نشانگر این نیستند که افراد کم بینا استعداد نا مناسبی برای یادگیری دارند،از دانش آموزان کم بینایی که مداخله های تحصیلی مناسب دریافت می کنند،انتظار می رود که متناسب بامیانگین توانایی شناختی، عملکرد تحصیلی مناسبی داشته باشند. تقریباباIHV10 درصد افرادی که به عنوان نابینای قانونی طبقه بندی می شوند بینایی مفید ندارند و به کلی نابینا هستند.با وجود این نقص است که،افراد نابینا بیشتر توجه شان را بر دیگر حواس خود متمرکز می کنند تا بتوانند اطلاعات پیرامون خویش را از طریق آنها دریافت و تجزیه و تحلیل کنند. آنهایی که به طور کلی نابینا هستند برای تعامل با محیط پیرامون خویش و حرکت در آن کاملا به توانمندی های دیگرخودچون؛شنیداری،لامسه،بویایی و دهلیزی متکی هستند. تحقیقات بیانگر این امر هستند که افرادی که از یک حس خود محروم شده اند( از جمله نابینایان ) برای جبران این کمبود و نارسایی حسی، قدرت و انعطاف پذیری قابل ملاحظه ای را در سایر حواس خود نشان می دهند ( رودر و روسلر[4] 2004 ). وقتی که عملکرد تحصیلی نابینایان وکم بینایان متناسب با استعدادشان دچار افت می شود، آموزگاران باید منبع شکست را بررسی کنند و احتمال یک مشکل پردازش درونی که نشانگر ناتوانمندی های یادگیری است،جست وجوکنند

تعریف ناتوانی های یادگیری

تعریفی که توسط کمیته ملی ناتوانی های یادگیری ارائه شده، عبارت است از اصطلاح کلی که به گروه های ناهمگنی از اختلال ها که با مشکلات جدی در اکتساب و استفاده از توانایی های شنیدن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال یا ریاضیات بر میگردد؛ به علاوه این اختلال ذاتی و درونی است و گمان می رود ناشی از عملکرد بد سیستم اعصاب مرکزی باشد. اختلال های پردازش درونی معمولاً از راه مشکلات تحصیلی در کلاس درس آشکار می شوند و در نتیجه باعث ارجاع به خدمات ویژه آموزشی شاخه مشکلات یادگیری می شوند. ارزیابی دانش آموزان کم بینا (در زمینه تحصیلی) به علت تأثیرهایی که ناشی از کم بینایی آنهاست، مشکل است.

تعیین علت مشکلات تحصیلی به ویژه در دانش آموزان کم بینا به علت پیچیدگی تمایز بین عوامل بیرونی ( مثل استفاده از وسایل کمک بینایی ) و اختلال ها پردازش ( نقص استدلال ) مشکل است. به این دلیل ممکن است تشخیص اختلال های یادگیری در این دانش آموزان مورد غفلت قرار گیرد.

تشخیص ناتوانی های یادگیری در دانش آموزان کم بینا

استفاده از روش های سنتی یعنی آزمون های هوش و آزمون های پیشرفت تحصیلی برای تشخیص اختلال های یادگیری در دانش آموزان کم بینا نامناسب به نظر می رسد. بسیار از مناطق، تفاوت های آماری بین پتانسیل هوشی و پیشرفت تحصیلی را اساس منطقه تشخیص ناتوانی های یادگیری قرار می دهند لیتون ولاک[5](2000 ).

نقش تشخیص از راه داده های کیفی

یکی از روش های جانشین برای تشخیص ناتوانی های یادگیری در کودکان کم بینا استفاده از آزمون های غیر رسمی است که این آزمون ها برای شناخت تاریخچه تحصیلی دانش آموز و جور کردن نتایج حاصل از آن با نمره های به دست آمده از آزمون های استاندارد است. اطلاعاتی که از راه آزمون های غیر رسمی به دست می آید، همان طور که وسیله ی ارزشمندی برای مشخص کردن کفایت و مهارت دانش آموز است، می تواند در برنامه ریزی تحصیلی نیز مفید باشد (زویر[6]، 2004). این ابزار همچنین می تواند نتایج استاندارد شده ای که توسط ابزاری به دست می آید که به طور مکرر برای کودکان کم بینا نامعتبر شناخته شده، مورد تأیید یا رد قرار دهد.

بر اساس نظر اظهارات لیتون و لاک (2001)،  حدود 56 درصد از اداره های نواحی آموزشی، اندازه گیری های کیفی یا نمره های کلاسی را در ارتباط با اندازه گیری های کمی برای تعیین وجود ناتوانی های یادگیری به کار می برند.

بر اساس نظریه دلوکاوهمکاران(  2004 )،در افراد مبتلا به ناتوانی های یادگیری انواع ویژه و متفاوتی از اطلاعات وجود دارد که باعث ناتوانی های یادگیری آنهاست. در نتیجه دچار عملیات معیوب و نادرست می شوند که به طور مستقیم منجر به مشکلاتی در خواندن، نوشتن یا دیگر زمینه های تحصیلی می شود.

پرسشنامه تشخیص ناتوانی های یادگیری

پرسشنامه تشخیص ناتوانی های یادگیری[7](L.D.D.I )، برای کمک به معلمان کلاس و ارزشیابان است که اختلال های پردازش درونی را از راه مشاهده رفتار طبیعی دانش آموزان در جلسه های معمولی کلاس هایشان شناسایی کنند. (L.D.D.I) همچنین برای تشخیص وجود اختلال های یادگیری در دانش آموزان کم بینا می تواند از راه حمایت اطلاعاتی که با دیگر داده های کیفی جور شده است روایی و پایایی این فرایند ارزشیابی را بالا ببرند (همان منبع ).

روش کیفی برای تشخیص ناتوانی های یادگیری

ارزیابی های کیفی برای تشخیص ناتوانی های یادگیری در یک دانش اموز کم بینا روش ها و راهبردهای مختلفی است که به منظور ارائه تصویری از عملکرد روزانه دانش آموز طراحی شده است.

موارد زیر نمونه ای از ابزار کیفی است :

1.جمع آوری نمونه های وسیعی از  کار دانش آموز که در طول زمان به وسیله معلم آوری شده

برنامه آموزشی مورد استفاده معلم برای اندازه گیری از عملکرد روزانه دانش آموز 3.مصاحبه به وسیله مشاور، معلم کلاس یا معلم ناظر با معلمان، والدین و افراد دیگری که خدمات آموزشی ارائه می دهند. 4.بررسی وسیعی از مدارک تاریخچه آموزشی دانش آموز توسط معلم 5.مشاهده های غیر رسمی از رفتار دانش آموز در موقعیت های اجتماعی و تحصیلی به وسیله آزمونگران، مشاوران و معلمان.

نقش حس شنوایی دریادگیری دانش آموز نابینا وکم بینا

در میان حواس می توان گفت پس از بینایی این شنوایی است که انسان به واسطه آن بیشترین اطلاعات را از محیط پیرامون به دست می آورد. به جز حدود یک سوم از نابینایان که علاوه بر اختلال بینایی شنوایی خود را نیز از دست داده اند ( VHI، 2002 )، افراد نابینا تقریباً به طور کامل به شنوایی برای درک محیط دور از دسترسشان نیازمندند و با توجه به اینکه استفاده از حس شنوایی برای این کودکان از اهمیت شایانی برخوردار است لذا باید خوب گوش کردن و توجه به صداهای محیطی را در آنها تقویت کرد ( سیف نراقی، نادری، 1390 ). برای قرن های متمادی است که افسانه های فراوانی مبنی بر اینکه نابینا از توانمندی های منحصر به فرد و غیر معمول در دیگر حواس خود از جمله شنوایی برخوردارند، وجود دارد (جیمز[8]،  1990 ). از مهارت های سطح بالای یک عابر پیاده نابینا این است که می تواند در یک تقاطع حرکت کند و در ازدجام صداهای مختلف یک صدای خاص را بشنود، یا از میان جمعیت در پیاده روهای شلوغ عبور کند؛ البته لازم به ذکر است که تمامی افراد نابینا چنین مهارت ها و توانایی هایی را از خود بروز نمی دهند ( کراندال[9] و همکاران 1998 ).

شنوایی چندین بعد دارد. یکی از مهمترین ابعاد آن سرعت پردازش اطلاعات شنیداری است. سرعت پردازش اطلاعات بیشتر یک توانمندی ادارکی – شناختی به حساب می آید. برای بررسی سرعت پردازش اطلاعات محققان سعی می کنند تا زمان واکنش فرد در برابر محرک های خاص را اندازه گیری کنند. این محرک ها می توانند محرک های بینایی، شنوایی، لامسه و. .. باشند.

همانطور که مطرح شد اعتقاد رایج در مورد افراد نابینا این است که آنها در توانمندی های شنیداری مانند سرعت پردازش اطلاعات شنیداری دارای قدرت بیشتری نسبت به افراد عادی هستند، در این صورت باید زمان واکنش یک فرد مبتلا به اختلال در برابر یک محرک شنیداری نسبت به یک فرد عادی کمتر باشد و یا با سرعت بیشتر و درجه خطای کمتری محرک های شنیداری پیرامون خویش را پردازش کند ( ریکر[10] و همکاران( 2007 )، اما تحقیقات سازمان یافته در این زمینه بسیار کم است.

اینکه افراد نابینا از طریق یک عملکرد سطح بالای شنیداری نقص بینایی خود را ترمیم می کنند توسط برخی یافته های الکتروفیزیولوژی قشر مخ، تصویربرداری از عملکرد مغز و مطالعات رفتاری مورد حمایت قرار گرفته است ( ویکز[11] و همکاران 2000 ). تحقیقات نشان  میدهند جریان خون در کرتکس بینایی اکسی پیتال با محرک های شنوایی در افراد نابینا افزایش می یابد و همچنین مکان یابی صداهای جانبی در افراد نابینا دقیق تر از افراد بینا و حتی دقیق تر از برخی حیوانات چون راسوها و گربه هاست ( کینگ[12]، 1999 ). اما بر خلاف فرضیه جبران ادراکی، برخی یافته های جدید، تفاوتی میان عملکرد شنوایی آزمودنی های نابینا و بینا نیافته اند. آنها بیان می کنند که افراد نابینا هیچ استعداد ویژه ای در دیگر حواس خود ندارند و آنچه بی تردید می توان گفت این است که عامل یادگیری نقش مهمی در تجزیه و تحلیل حس شنوایی و عملکرد آنها ایفا می کند و بدیهی است افراد نابینا نسبت به افراد بینا تجربه بیشتر در توجه و تفسیر اطلاعات شنوایی به دست آمده از محیط پیرامون خویش دارند ( زویر[13] و همکاران، 2002).

آنچه به طور کلی می توان از نتایج تحقیقات استنباط کرد این است که  عملکرد نوجوانان نابیناو کم بینادر سرعت پردازش اطلاعات شنیداری با استفاده از آزمون PASAT نسبت به نوجوانان بینا تا حدودی بهتر است و این تفاوت هر چه سرعت ارائه محرک ها بیشتر شود، معنادارتر است. اگر چه تحقیقات درباره سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در افراد نابینا بسیار کم است اما یافته های به دست آمده از برخی تحقیقات موجود درباره توانایی های شنیداری نابینایان حمایتمی کند. برای مثال در دو دهه اخیر، برخی مطالعات رفتاری، الکتروفیزیولوژی و تصویر برداری های مغزی نشان داده است که پس از آنکه افراد از یک حس خود مانند بینایی محروم می شوند برای جبران این کمبود، قدرت و انعطاف پذیری آنها در سایر حواسشان افزایش می یابد. برخی مطالعات نشان می دهند که افراد نابینای مادرزاد در مکان یابی صدا و تمرکز بر اصوات پیرامون و صحبت گویندگان نسبت به افراد بینا بهتر عمل می کنند.  ویکز و همکاران ( 2000 ). با استفاده از تصویربرداری سه بعدی نشر پوزیترون متوجه شدند که کرتکس اکسی پیتال در افراد نابینا به هنگام مکان یابی اصوات، تمرکز بر اصوات پیرامون و پاسخ به آنها فعال تر از افراد بینا عمل می کند.

استفاده ازحس لامسه به عنوان وسیله یادگیری در دانش آموز نابیناوکم بینا

لمس کردن افراد دیگر یا اشیا نوعی ارتباط بیانی است و مثالی از یک نوع ارتباط غیر نمادین می باشد. معمولاًهر کودکی به شیوه ای می تواند لمس کند. رفتن به سراغ کسی برای لمس کردن نشان می دهد که کودک به طرف مردم جلب می شود. بنابراین، لمس کردن ممکن است شکل عمده تری از ارتباط باشد. شماری از رفتارها وجود دارد که می توان آنها را تحت این نوع آورد:

*لمس کردن شیء

*دستکاری شی مثل به صدا در آوردن فنجانی برای «نوشیدن»

*بازی کردن با دست شخصی

*لمس کردن شخص و شیء.

استفاده از لامسه برای برقراری ارتباط بیانی هنوز هم یکی از مراحل اولیه ی گسترش ارتباط است. کودک یاد می گیرد که باید مستقیماً روی افراد اثر بگذارد.

به منظور نشان دادن ارتباط عمدی، کودک باید به شیوه ای خود را با شنونده سازگار کند.این موقعیت آگاهی می تواند شامل نگاه خیره،چرخیدن به اطراف،ولمس کردن باشد.برای کودک نابینا شکل لمس کردن بسیار مهم است،همچنین به عنوان شکل پیوند انسانی اهمیت دارد و بنابراین مفهوم بر قراری ارتباط بین دو نفر را تقویت می کند.

برای کودکانی که برای برقراری ارتباط بدنشان را حرکت می دهند آموزگاران و والدین می توانند به آنها نشان دهند که لازم است شنونده را لمس کنند. بنابراین کودک نابینایاد می گیرد که باید بیشتر فعالیت کند تا آنچه را می خواهد به دست آورد.

نشانه های در یافتی لامسه ای

نشانه های لامسه ای(یا بساوایی)لمس محکم بدن کودک است که دارای معنی می شوند. والدین معمولا تعدادی نشانه ی بساوایی طبیعی را به کار می برند اما نسبت به انها اگاه نیستند.اگرچه  برخی از کودکان دارای حساسیت بساوایی محدودی هستند، نشانه های حرکتی می توانند جای نشانه های بساوایی را بگیرند. حرکت بازوان کودک به طرف بالا توسط والدین بدین معنی که«من تو را بلند می کنم»مثالی از این مورد است. نشانه های بساوایی به ویژه در مورد کودک نابینا یا ناشنوا اهمیت دارد. یکی از مهم ترین نشانه های بساوایی اولیه،  برای آموزش نام کودک است.نشانه های بساوایی پیش از علامت یا ایما و اشاره بساوایی آموزش داده می شود.

نشانه های بساوایی بنا به دلایلی مهم هستند. اول آنکه نشانه های بساوایی(مثل سایر نشانه ها)به کودک اجازه می دهد تا بداند که شخصی آنجاست تا با او تعامل داشته باشد. بنابراین آنها می توانند پاسخ های تکان دهنده را کاهش دهند. دوم نشانه های بساوایی اطلاعاتی را درباره اینکه چه اتفاقی در شرف وقوع است یا کودک به کجا می رود، فراهم می کنند. سوم نشانه های بساوایی به کودک کمک می کنند  تا بداند او فرصتی برای استفاده از ارتباط بیانی دارد و به ویژه اینکه نشانه های بساوایی مانند سایر نشانه های دریافتی ممکن است برای نشان دادن موارد زیر استفاده شوند:

1.جلب توجه کودک

2.به کودک اجازه می دهد بداند چه کسی با او ارتباط برقرار می کند.

  1. به کودک اجازه می دهد بداند چه عملی در شرف وقوع است.
  2. به کودک اجازه می دهد بداند به کجا می رود.
  3. به کودک اجازه می دهد بداند او فعالیتی را به پایان رسانده است.

6.پرسیدن.

در ابتدا صرفاًتعدادی از نشانه های بساوایی باید ارائه شوند. زمانی که کودک نابینا انتظار و یا درک تعدادی از نشانه ها را نشان می دهد، نشانه های بیشتری را می توان اضافه کرد.نشانه های نخستین باید در قسمت های متفاوت بدن کودک نابینا باشند تا او با دو نشانه ای که روی بازویش ایجاد می شود گیج نشود. نشانه هایس بساوایی(و دیگر نشانه های دریافتی)باید غالباً و مستقیماًهمراه با فعالیت یا کار روزمره همراه و استفاده شود. به علاوه، نشانه های بساوایی اگر به کودک نابینادر یادگیری کمک کنند، ممکن است با نشانه های وابسته به شی یا بعداً با نشانه های ایمایی همراه شوند.

نکات مهم برای یاد آوری

*تداوم-هر کس باید نشانه بساوایی یکسانی را به غیر از اسم خود به کار گیرد.

*تکرار-نشانه های بساوایی یکسان باید هر روز به کرات استفاده شود.

*زمان انتظار-مطمئن شوید که کودک را زیر نظر دارید و برای چند نوع پاسخ منتظرید.

*کار های روز مره- نشانه های بساوایی باید در چار چوب فعالیت ها و کار های روزمره مهم استفاده شوند.

*در ابتدا فرد بزرگسال می تواند دستش را نزدیک کودک نابینا قرار دهد تا کودک بتواند«به طور اتفاقی»او را لمس کند.اگر ممکن باشد سعی کنید که دست کودک را نگیرید تا به او برای لمس کردن کمک کنید زیرا اینکار تا حدی نا خوانده(مزاحم)است.

* کودک نابینا می تواند شماری از کارها یا اهداف متفاوت را برای برقراری ارتباط لمس کند. برای مثال، کودک ممکن است هل بدهد تا طرد را نشان دهد.کودک ممکن است به پدر ضربه ای آهسته بزند تا نشان دهد که «اینجا را نگاه کن». لمس کردن قاشق می تواند بدین معنی باشد که کودک لقمه ای دیگر را می خواهد.

*استفاده از لامسه به عنوان شکل بیانی ارتباط برای کودکانی که علاوه برنابینایی محدودیتی در توانایی حرکتی و یا شناختی دارند مهم تر است زیرا ممکن است آنها به جای یه کارگیری زبان اشاره نیاز به استفاده از لامسه داشته باشد.

نقش کتاب های لمسی-تصویری درآموزش ویادگیری دانش اموزان نابیناوکم بینا

ازجمله وسایل آموزشی موثربرای کودکان نابینا کتابهای لمسی وتصویری است. هر کودک حق دارد کتاب بخواند و در دنیای پهناور کتاب ها زندگی کند، با آنها بازی کند و در آنها به جستجو بپردازد.

سال(1981 )میلادی، سال جهانی معلولان، یونسکو توجه جهانیان را به نقش حساسی که کتاب می تواند در یکپارچه سازی کودکان معلول با جریان زندگی روزمره دنیای اطرافشان بازی کند جلب نمود، تا به این وسیله اندکی از بار انزوای آنها که باعث جدا شدنشان از گروه همسالان می شود و آنان را به داشتن زندگی جنبی و خارج از جریان اصلی جامعه محکوم می کند کاسته شود. نقص عضو یا از دست دادن توانایی انجام کار، در ارتباطات مشکل ایجاد می کند، در نتیجه مانع برخی پیشرفت ها می شود. در سراسر جهان کودکانی هستند که به علت نقص عضو از نظر زبان و خواندن ضعیف اند و یافتن کتاب های مناسب از بین کتاب های موجود برای آنها مشکل است. زبان و تصویر ذهنی کودکانی که نابینا به دنیا می آیند، اساساً به واسطه ی حس شنوایی و بساوایی ( لامسه ) که تکیه گاه اصلی فراگیری معنای کلمات و مفاهیم است، شکل می گیرد.

کتاب های لمسی برای همه گروه های سنی کودکان و انواع کودکان دارای نیاز های ویژه ضرورت دارد. کودکان باید بتوانند از منابع مناسب برای شناخت بهتر و بیشتر محیط پیرامون خود استفاده کنند و کتاب های لمسی چنین هدفی را دنبال می کنند. کودک نابینابا لمس کتاب با ادبیات خود بهتر آشنا می شود. کتاب لمسی با تکیه بر تحریک حس بساوایی ( لامسه ) و استفاده از تنوع جنس و بافت برای کودکان نابینا، کم بینا و سایر معلولیت های دیگر پیش بینی شده است. در اینگونه کتاب ها کودک با لمس عناصر موجود در کتاب، حجم، اندازه، شکل و جنس را می شناسد. کتاب های لمسی – تصویری می توانند به کودک دارای آسیب بینایی امکان لذت بردن از مطالعه و تشخیص اشکال را بدهند و همچنین او را برای فراگیری بریل آماده سازند. کودک نابینا از کتاب های لمسی خوشش می آید و تصاویر قابل درک برای او به رشد شناختی اش کمک می کند. البته مسئله تنها پیشرفت آموزش نیست، بلکه فراهم آوردن امکاناتی برای فعالیت های اوقات فراغت و لذت و سرگرمی نیز هست.

کتاب های مصور اطلاعاتی را به نابینایان ارائه می کنند که دیگران از راه دیدن به آن می رسند. تصویر کتاب  برای کودکان نابینا، نقش چشم، فیلم، عکس و یا هر نوع رسانه ی تصویری دیگر را بازی می کند. تصاویر کتاب ها باید با حساسیت انتخاب شوند، زیرا کودکان نابینا اطلاعات تصویری بسیار اندکی در مورد دنیای پیرامون خود دارند. بسیاری از تصویرهای کتاب های معمولی برای کودکان نابینا مناسب نیستند. کتاب مصور برای نابینایان باید به گونه ای باشد که هر نابینایی حتی علی رغم نداشتن هیچگونه سابقه یا تجربه ی بینایی بتواند تصویر درک کند. تصویر یک اسب از هر زاویه ای برای انسان بینا قابل درک است، ولی تصویری که بتواند تجسم اسب را در ذهن نابینایان ایجاد کند باحساسیت بسیار باید انتخاب شود. این تصویر اصول و ویژگی هایی دارد، از جمله سادگی، جزئیات کم، نمایش کلی موضوع، نداشتن پرسپکتیو، موقعیت مناسب در صفحه، داشتن خط مرجع، تناسب با موضوعات همجوار، اندازه ی درست نسبت به دست مخاطب، تنوع بافت، تضاد لازم در بافت ها همراه با هماهنگی بافت موضوع، توضیحات نوشتاری، اصول و ویژگی های تصاویر حیوانات، انسان ها، گیاهان، ساختمان ها، مناظر، اشیاء و. .. تصاویر باید کاملاً از زمینه برجسته تر باشند. تنها توسط تصاویر و الگوها است که می توانیم قدرت درک اندازه حشرات کوچک یا ساختمان های بزرگ را گسترش دهیم. در این رابطه این نکته را همیشه باید به خاطر داشت که تلاش کنیم تصاویر حس شوند، نه اینکه دیده شوند. تصاویر لمسی برای ادراک از راه انگشتان ساخته می شوند، نه ادراک از راه چشم. از این نظر مخاطبین نابینا، ده چشم دارند. ( سر انگشتانشان ). تصاویر لمسی با دست دیده می شوند و معمولاً آسیب پذیرند. اگر یک کتاب معمولی یک سال در کتابخانه ای دوام داشته باشد یک کتاب لمسی – تصویری ( به شرط مراجعه خوانندگان ) ممکن است مدت طولانی شکل اولیه خود را حفظ نکند. گرافیک لمسی:

نوعی از ارتباط تصویری که از طریق لمس امکان پذیر است، گرافیک لمسی نام دارد. مصور سازی کتب علمی، غیر علمی، داستانی و غیره از بخش های متنوع گرافیک لمسی است. گرافیک لمسی به مجموعه علائم و نشانه های برجسته سازی شده ای اطلاق می شود که کمک به درک بهتر تصاویر می کند. این تصاویر دارای ویژگی های حساس بسیاری است. چنانچه دقت کافی در ارائه تصاویر انجام نشود می تواند موجب تخریب تصویر ذهنی صحیح از آن مورد را موجب شود.

کتاب پارچه ای

کتاب پارچه ای، نوعی از کتاب های لمسی – تصویری است که تجربه ای متفاوت از تجربه ی لمس کتاب های تصویری را در اختیار کودکان می گذارد و برای همه کودکان قابل استفاده است. کودکان نابینا از لمس پارچه ها لذت می برند و می توانند با شکل های مصور برجسته بازی کنند. کتاب های لمسی معمولاً مورد استفاده ی کودکان بینا هم قرار می گیرند و آن ها از این نوع کتاب ها لذت می برند. در این کتاب ها از انواع جنسیت های پارچه و مواد قابل شستشوی استفاده می شود. نوع دیگر این کتاب چاپ برجسته روی پارچه است (منافی،  1383).

نتیجه گیری

 

ارزیابی معلمان و متخصصان از رفتار این دانش آموزان می تواند در تصمیم گیری های مهم آموزشی و تحصیلی به کار برده شود. با اینکه آموزگاران با ناتوانی های یادگیری یک امر معمولی و طبیعی است، ولی  شناسایی وجود این مشکلات و مشخص کردن نقش آنها در عملکرد کلاسی ضعیف دانش آموزان دشوار است. در حقیقت اختلال در پردازش درونی ملاک مهمی برای تشخیص اختلال های یادگیری محسوب می شود. افزایش آگاهی برای استفاده از روش های کیفی برای تشخیص ناتوانی های یادگیری در دانش آموزان کم بینا و نیز علم به اینکه برای افزایش آگاهی برای پی بردن به مشکلات درونی در این کودکان به روش های خاص هست، باعث شده است که این دانش آموزان از مداخله های مناسب آموزشی برای موفقیت در مدرسه بهره مند شوند. همچنین تحقیقات دیگری نیز هست که روش های مناسب برای استفاده از روش های ارزیابی کیفی را مورد بررسی قرار دهند و اعتبار روش ها را به طور جامع مورد تأیید قرار دهند. پیشنهاد می شود معلمان در آموزش افراد نابینا بر استفاده از توانمندی شنیداری آنها تأکید ورزند و همچنین معلمان مدارس عادی نیز می تواند با ارائه راهکارهایی به تقویت سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در دانش آموزان بینا کمک کنند. استفاده ازحواس لامسه به شرط آموزش صحیح در یادگیری دانش آموزان بامشکل بینایی موثر است.علاوه براین نمی توان نقش تاثیر گذار کتابهای لمسی وتصویی رادر یادگیری این کودکان نادیده گرفت. بخش ساخت کتاب های لمسی – تصویری نه تنها نمایش عشق، بلکه قدم گذاشتن به دنیای جدیدی از ادراک نیز هست. از آنجا که مخاطبان این کتاب ها هم نابینایان و هم کودکانی که باقیمانده ی بینایی دارند و هم بینایان هستند، از عنصر رنگ نیز استفاده می شود. هیجان بچه ها و علاقه شان نسبت به تصاحب اینگونه کتاب ها نشان داده که این کار موفقیت آمیز است. کودکان دارای نقص بینایی می توانند مانند کودکان سالم در سال های اولیه زندگی، از متن های همراه با تصاویر در کتاب های لمسی لذت ببرند، همچنین این نوع کتاب ها باعث سهولت آشنایی با خط بریل نیز می شود.

 

 

[1] :عضوهیات علمی دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه کاشان

[2] :دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه کاشان

[3] :Deluca

[4] :Roder & Rosler

[5] : Layton & Lak

 

[6] :Zwiers

[7]: the learning disabilities diagnostic Inventory

[8] :James

[9]: Crandall

[10] :Reicher

[11] :Weeks

[12] :Kinng

2:Zwiers