خداوندا… اگر یک نگاهی به من بیاندازی، میبینی که دستهایم را تا جایی
که کت و کول و استخوانهای کتفم اجازه داده به سمت درگاهت دراز کردهام و
دارم دعا میکنم… برای خودم که نه… برای پسرم… آخر میدانی چیست؟ اوضاع
دنیا خیلی خراب شده… آنروزی که تصمیم گرفتیم بچهدار بشویم، هنوز
چمنزار دنیا، لجنزار نشده بود… گفتیم بچه میآید، دور هم هستیم… تخمه
میشکانیم، پوشک عوض میکنیم، چایی میخوریم، پوشک عوض میکنیم، تام و
جری میبینیم، باز پوشک عوض میکنیم… و الخ… آن روز هنوز به اقتصاد دنیا
گند نشده بود (خدا ببخش دهن لقی من را)… کلا “خرهای” دنیا اینقدر خر
نبودند… حالا که دنیا را داری مثل شربت خاکشیر با قاشق به هم میزنی، به
فکر پسرک ما هم باش…
خداوندا… اول از همه لطفا سلامتی را از او دریغ نکن… این دیگر کم خرج ترین
درخواست ممکن است… نه لازم است بابت اجابت آن سر ِ آدم دیگری را زیر آب
کنی و نه لازم است یک کیسه پول از آن بالا پرت کنی پائین (حالا اگر
انداختی هم که دست مریزاد)… آمین…
خدایا… دوران بچگیاش را کشدار بفرما… من اصلا نمیفهمم چرا این دوره را
اینقدر کوتاه پروگرام کردهای و در عوض دوران سنگلاخ زندگی، اینقدر دراز
خلق شده است؟ وقت تجدید نظر نرسیده؟ آدمها هر گندی که به دنیا میزنند،
بعد از دوران بلوغ فکری و جسمیشان است… پس قربان دستت یا این باگ را
مرتفع کن یا تعریف “بلوغ” را دگرگون بفرما…آمین…
بارالها… یک شغل شرافتمندانه (بجز مهندسی البته) برایش دست و پا بفرما…
جوری باشد که با آن زندگی کند… نباشد که هر روز صبح ساعت شش که از خواب
بیدار میشود تا سرکار برود، اول سه چهار تا فحش به من حواله بدهد که چرا
و به چه اجازهای خلقش کردهام… از شغل قضاوت هم دورش کن حتی اگر ماهی
بیست میلیون تومان هم درآمد داشته باشد (البته اگر واقعا بیست میلیون
است، خیلی دورش نکن)… از سیاست دورترش کن حتی اگر ماهی 400 میلیون کاسب
باشد… خودت بهتر میدانی که هیچ پالیتیشنی با عزت نمرده است… پس دورش
بفرما حتی اگر شده با پسگردنی… آمین…
خداوندا… فرصت تجربه کردن عاشقی را به او بده… نشود مثل همه آن آدمها که
خر به دنیا آمدند و بیلذت عشق، خرتر از دنیا رفتند… که اصلا نفهمیدند
فلسفه دنیا سر چه چیزی بوده و هست… میدانی که چه میگویم بارالها؟… فرصت
بده امتحانش کند، شکست بخورد، دوباره امتحان کند تا آخر سر به خوردش برود
و هیچ وقت حسرتش را نخورد… آمین…
خدایا… میدانم که دنیا دار مکافات است… اما گفتم شاید بشود یک عجز و
لابهای اینجا بکنم و من را از قصاص دور کنی… نشود که همان کاری که من با
پدرم کردم و از او دور شدم و خودم را از او محروم کردم، پسرک هم با من
بکند… این را خیلی جدی میگویم… حتی اگر خواستی آن دعای قضاوت و سیاست را
پس بگیرم و این را اجابت کن…ها؟ چطور است؟…آمین به هر حال…
بارالها… به مثابه یک لنز “سوپر واید”، دیده و فکرش را وسیع کن و از تنگ
نظری (به مثابه یک لنز زوم) دورش کن… به او حالی کن که life is too short
و سخت گرفتنش، سختترش میکند… در ضمن کاری کن که فکرش مرز نداشته باشد
و هیچ عرفی جلودار آن نشود… آمین…
خداوندا… هنوز خیلی درخواست و order دارم اما خودت بهتر میدانی که مردم
پستهای خیلی طولانی را نمیخوانند و بیشتر با مینیمال کیف میکنند.. پس
خلاصه میکنم: خدایا شرافت و صداقت و مهر و محبت و فداکاری را تا حدی که
مردم پررو نشوند، به او عطا کن و از آن به بعد هم به او جسارت و شجاعت و
یک رگه پدرسوختگی جهت نشاندن همان مردم بر سر جایشان عطا بفرما… آمین یا
رب العالمین
(خدایا واقعا یک شغلی هست که ماهی بیست میلیون درآمد داشته باشه؟
میخواهی به خودم عطا بفرما… پسرک را ول کنیم… آمین)
۲۰ دیدگاه دربارهٔ «دعای طنز برای خودم که نه، برای پسرم!»
سلام مجتبی خدا پسرت را واست نگه داره هخخخخخخخخ
منم به نقره و مقام دوم رضایت میدهم
سلام مدیر هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
خیلی تلخ و خندهدار بود تلخ از آن رو که واقعیتهایی را گوشزد کردی که فکر کردن به آنها سخت است و خندهدار از بابت ادبیات جالبی که بکارش بردی فقط آخرین دعات خیلی باحال بود خخخخ
بح بح بح سلاااا،اااا،،،،،ااااا،،،،اااااا،،،اااااٱااا،،،،ااااا،،،،ٱاااا،،،ٱٱااااااا،ااااٱ،،،،اااااام بر مدیر جونی محله
میگم خوبی مدیر
میگم چطوری با امتحانات خخخ
میگم کیسه پول رو باهات موافقم و شغل ماهی بیست میلیونی رو هاهاهاهاههاهاههاهاهاهاهاهاهاها
میگم زهی خیال باطل برا ماها ههه
میگم خیلی باحال نوشتی مدیییٱیییی،،،،،یییی،ییی،،،،ییییییٱییییر
میگم بای باییییٱیییییی،،،،،یییی،،،ییییٱٱ،،،یییی،،،ٱیییییٱیییی،،،،،ییییییٱییییی مدیر
مگه پنجم چشه خیلیم خوبه شما تصور بکنید ایران در فوتبال پنجم شه باید خونه زندگی مون رو بفروشیم و بدیمش کیروش
واقعا عالی مینویسی مدیر
فکر نکن چون مدیری گفتم
خب مدیر من شنیدم خدا گفتن که بهت یک دختر میده نه یک پسر خخ
خب نوبتی هم باشه بگم که آمین آمین آمین خخ مدیر با خواندن نوشته_ات یاد یک داستان از ملا نصرالدین افتادم. اونم یک شایعه_ای به مردم گفت: که آهای مردم فلان باغ هندونه مفتی میدند، مردم برخاستند با اسب و الاغ و غیره و ذالک رفتند به آن باغ،
ملای ساده دل اندیشید که نکنه این واقعی باشه، و من جا بمونم. برخاست چون وسیله_ای جز سگ نداشت آن را زین کرد و شتافت که جا نماند.
حالا شما هم باورتان شد که دعایت مقبول شد در حق پسرت، پس شتافتی که از او جا نمانی با دعای آخرَت
سلام مدیر جون.
این دعا بود یا معصیت؟
الآن روزگار به جایی رسیده که اگه بعضی دعاها رو بکنی نوعی معصیت به حساب میاد.
نکن هم چین، هوای خودت و پسر بعد از اینت رو بگیر داداش من.
منم لایک آخه شوخی شوخی با خدا هم شوخی!@!
به هر حال ما که حسود نیستیم. خخ
خوش به حال پسر با این پدر
مرسی ولی یادم رفت بنویسم نویسنده اش من نبودم. هه
آخه آخه این کامنت تشکر بود مدیر یا کامنت ضد حال خخ وای وای وای
پس از کی بود؟ یعنی خودتم کپی برداری کردی؟؟؟ ولی من فِک میکنم خودت نوشتی داری از عواقبش فرار میکنی. بهر حال با حال بود.
درود! خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها! ۱-بزک نمیر بهار میاد-کنبوزه با خیار میاد! ۲-گر صبر کنی، ز قوره هلوا سازیم! با هلوا هلوا گفتن، دهان شیرین نمیشه! به اندازه ای که یه پیرزن ۱۰نار آهن بجوه صبر کن تمام دعاهات مستجاب میشه! برای اینکه حقوق پسرت به بیست میلیون برسه بیست سال دندون رو جیگر بزار! برای اینکه حقوق پسرت به ۴۰۰میلیون برسه، خودت ثروتمند شو و قبل از مرگت ثروتت را به پول تبدیل کن و در بانک با بالاترین سود در حساب پسرت بگذار تا سود دریافتی پسرت به ۴۰۰میلیون در ۵۰ سال آینده باشد!خخخخ هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهههههههههههههه!باااااااابااااااااااایییییییییییییییییی
سلام, قشنگ بود مجتبی چه از خودت چه از کسی دیگه. با امتحانا هم بساز و بسوز. تا اول تیرماه. آخ چقدر بچه ها به واجآرایی در نظراتشون روی آوردن به خصوص ملیسا که گویی کارش از نظر دادن به رخ کشیدن هنر واجآراییست.
هه نخیر اصلا اینطور نیست آقای غلامی هه
آمیییییییییییین. خیلی جالب بود. حقیقت با زبان طنز.
بازم گل کاشتی مدیر مهربون محله.
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
سلام مدیر گل من که میدونم این نوشته از خودت بود نکنه بیخبر ازدواج کردی و پسر دار هم شدی هاااااااا؟خب بگو من به کسی نمیگم به هر حال مبارکه.
سلام آقا مجتبی دستت درد نکنه جالب بود ولی تا اون جایی که ما میدونیم تو مجردی نکنه زن و بچه هم داری ما خبر نداریم هاهاها انشاء الله پسرت همون چیزی بشه که میخوای
سلام مجتبی واقعا” این متن مال خودتون بود ؟خیلی خندیدم و برام خیلی جالب بود کاش میشد همه با هم می تونستیم نشریه ی محله رو هم بزنیم و اینا رو هم یه گوشه ش میزاشتیم من عاشق کار طنزم تا تو فاز خیال نرفتم استپ میزنم همین جا ….
سلام دادا بقول قدیمی ها آرزو بر جوانان عیب نیست.
یعنی اینقد خخخخ یا حححخخخ یا هح هح هح هح یا برعکس موارد از چپ به راست
خخخ یعنی من کیف کردم یعنی
یعنی خیلی قشنگ قشنگ قشنگ نوشتی
یعنی زبون داری قده چنار یعنی
یعنی بچت میخواد چچی بشه یعنی
یعنی بیچاره مادر بچت که دو یا چند تا یا چند جین مجتبی رو باید تو خونه مدیریت کنه یعنی . خخخخ گل بباره عجب کلمه ای . با تربیتم نگفتم تحمل کنه
یعنی نوشتت تا کهکشان راه شیری هم دراز بود من همینجوری میخ مینشستم می خوندم یعنی
کلا آمین که
کلا خیلی خوب اومدی همشو یعنی
شکلک ایول که
فکر کنم سلام یادم شد . شایدم نشد . اما کار از محکم کاری نشتی نمیده
سلام باز دوباره از نو که
هح