به نام خداوند هفت آسمان, خداوند بخشنده و مهربان
صلام و درود خدمت هم محله ای های عزیز
امیدوارم سلامت باشید
من امروز آمدم با کتاب پاییز پدر سالار
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: محمد فیروز بخت
فرمت: mp3
حجم: 151 mb
پاییز پدرسالار » از آثار درخشان مارکز است که نوشتن آن هفت سال زمان برده. این رمان از سوی انتشارات روزگار روانه بازار کتاب شده است.
طرح نگارش رمان « پاییز پدر سالار » زمانی در ذهن مارکز شکل میگیرد که یک دیکتاتور بعد از هشتسال حکومت، کشور را ترک میکند. زمانی که هواپیمای “پرث خیمه
نث” بر آسمان دیده میشود و رادیو فرار دیکتاتور را اعلام میکند، مردم شادی را شروع می کنند و به سراغ زندانها می روند تا زندانیان را آزاد کنند. اما مارکز
به طرف قصر ریاست جمهوری میرود و با پیشخدمت دیکتاتور به صحبت مینشیند. از همین زمان در ذهنش نگارش رمانی شکل میگیرد که میخواهد در آن تکلیف خود را با
دیکتاتورها روشن کند. به گفته مارکز دیکتاتورها تنها اسطوره های کشورهای امریکای لاتین هستند.
در « پاییز پدر سالار » مارکز تلاش کرده تا با نمایش «تنهایی» که قدرت با خود به دنبال می آورد، خواننده را تحت تاثیر قرار دهد ؛ زیرا انسان بدون علم به تبعات
قدرت، دنبالش میرود و به تعبیر مارکز قدرت فساد میآورد و قدرت مطلق به معنای فساد مطلق است.
گارسیا مارکز در رمان خزان پدرسالار پیچیدهترین روند
انتخاب شکل رمان را به کار گرفت. او ابتدا میخواست دیکتاتور سرنگونشده را دردادگاه ملت بنشاند و سپس خاطرات او را با یک گفت و گوی درونی به نمایش بگذارد.
امااین روند را به کناری انداخت و تنها نام قهرمان اصلی را حفظ کرد. نکته طنزآمیز آن است که در انتخاب شکل نهایی رمان پدرسالار نامی ندارد. رمان به یاری صداهای
گوناگون و از جمله صدای مادر پدرسالار بیان میشود و رمان نه با دادگاه مردم ، بلکه با مرگ پدرسالار آغاز میشود.
*گارسیا مارکز درباره تنهایی دیکتاتور میگوید :” آدم هر چه بیشتر قدرت به دست بیاورد ، تشخیص این که چه کسی با اوست و چه کسی بر او ، برایش دشوارتر میشود.
هنگامی که به قدرت کامل دست یافت ، دیگر تماس او با واقعیت به کلی
قطع میشود و این بدترین نوع تنهایی است. شخص دیکتاتور ، شخص بسیار خودکامه ، گرداگردش را علائق و آدمهایی میگیرند که هدفشان جدا کردن کامل او از واقعیا
است. همهچیز دست به دست هم میدهند تا تنهایی او را کامل کنند.”
ژنرال عمر توریخوس ، حاکم پاناما ، از دوستان گارسیا مارکز به شمار میرفت. او در یک سانحه هوایی ، که گارسیا مارکز معتقد است ، توطئه بوده کشته شده است. گارسیا
مارکز به یاد میآورد که روزی توریخوس ، که به ندرت کتاب
میخوانده ، به او میگوید که خزان پدرسالار بهترین کتاب اوست. گارسیا مارکز از او توضیح میخواهد. توریخوس سرش را به گوش گارسیا مارکز نزدیک میکند و میگوید
: “آخر مطالب کتاب راست است. ما همه به او شباهت داریم.”
دوستان عزیز برای دریافت کتاب از
اقدام نمایید
دلت را خانه ما کن ، مصفا کردنش با من
به ما درد خود افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن از ما درِِِ این خانه دق لباب کن ، وا کردنش با من
بیفشان قطره ی اشکی که من هستم خریدارش بیاور قطره ی اخلاص، دریا کردنش با من
به ما گو حاجت خود را اجابت می کنم آری طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من
اگر گم کرده ای جانا کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
حق نگهدارتون