خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

امروز جمعه دارم چیکار میکنم؟ شله قلمکار!

سلام دوستای گلم.
سلام ای کسایی که خیلی دوستون دارم.
سلام ای جیگر هایی که با طرز فکر ها و با سطح تحصیلات متفاوت و با همه مشغولیاتی که دارید به این محله وفادارید.
سلااااام.
خوابگاهی که من توشم خیلی خیلی شلوغه چون خوابگاه ما یجورایی پایگاه بسیج و بسیجی هاست و جلسات و بحث های کاربردی ای که دارند این جا توی اتاق ما تشکیل میشه. این رو از این جهت گفتم که بگم جای خلوت برای ضبط آموزش های صوتی فعلا ندارم تا اطلاع ثانوی و تا وقت هایی که کسی نباشه و بشه ی کارایی کرد.
در خوندن من و مطالعه های من هم که به صورت صوتی صورت میگیره و خوب با شلوغی جور در نمیاد ولی باهاش میسازم و تا هوا زیادی سرد نشده میشه گاهی وقتا بری توی محوطه روبروی خوابگاه.
اینترنت این جا چهارده ساعت در هفتهست که واسه من خیلی خیلی کمه.
از صبح تا حالا مشغول مطالعه رمان شاهکار گابریل گارسیا مارکز با عنوان صد سال تنهایی هستم. پیشنهاد میکنم شما هم این رمان را بخونید. البته ویرایش های قدیمیش را بگیرید که سانسور نشده باشه. چاپ های قدیمی تر بهتره. چاپ 57.
خیلی قشنگه. هم به درد نوجوونا میخوره هم باقی گروه های سنی بالاتر.
میخوام اگر بشه، صوتی این رمان را در این جا بگذارم که هرکدومتون خواستید، صوتیشا دریافت کنید بگوشید.
شام دیشبم چیپس اند فیش بود. البته با قارچ هایی که ماشروم وار توی روغن سرخ شدونده بود. جاتون خالی.
دیروز ی رایانه را از مرگ غیر حتمی نجات دادم و یک ویندوز با تمامی مخلفات روش نصبوندم.
دروغ چرا؟ دلم برای بچه های آموزشگاه شهید احمد سامانی که تا پارسال بهشون کامپیوتر میدرسیدم تنگ شده ولی دیگه ازشون دل کندم.
این یادداشتم هم شله قلمکار شد ها! نه؟ به هر حال که زندگی خوبی را دارم توی خوابگاه تجربه میکنم.
امروز هم جشن تولد ریحانه جون بچه داداشمه که دعوتم.
هف هش ده روزش بیشتر نیس. فک کنم الآن قد ی فندوق که نه یکمکی بزرگ تر باشه. عزیییییییزمه!
درس هامم این جا خیلی راحت میخونم و کتابایی که اسکن کردم با این لپتاپ کوچولوم خیلی آسون قابل مطالعه هستند.
ی کار ترجمه ای هم میخوام انجام بدم و درسای یکشنبه، سه شنبه و چهار شنبه رام هم اولویت بندی کردم که طبق برنامه ای نامنظم بخونمشون.
این پست های اینجوری تقدیم به کسانی که خعلی دوس دارن از حال من با خبر باشن.
در پناه خرد…

دیدگاهتان را بنویسید