سلام خدمت تمام دوستان گوشکني.
پيش از اين که اين مطلب را اينجا بزارم اونو تو سايت خودم يعني shabehroshan.tk گذاشتم
اما گفتم بزا براي دوستان گوشکني هم بزارم…
اميدوارم مفيد باشد.
ده دليل عمده که چرا هشتتان گرو نهتان است!
هشتم گروي نهام است. يعني چه؟
اين اصطلاحياست که در مورد خودمان به کار ميبريم تا پاسخي داده باشيم به دوستان و آشناياني که از ما تقاضاي قرض دارند، تا پاسخي داده باشيم به خانوادهمان براي خريد فلان چيز و گاهي اوقات کاربرد آن در مقايسه بين خودمان و افرادي است که در گذشته وضع مالي خوبي نداشته و الان به ثروت و مکنتي رسيدهاند.
اما چرا هشت به گرو نه ميرود؟
?- آنجا که بايد فکر کنيم احساسي عمل ميکنيم. بسياري از تصميمات مالي ما ناشي از احساسات است. احساساتي که به وسيلهي عوامل کاملا بيروني تحريک شده است. مثلا چشم و هم چشمي براي خريد لوازم، يا تحت تاثير تبليغات قرار گرفتن، خريد لوازمي بيش از مورد نياز، خريدن کالا يا خدماتي که به آنها نياز نداريم و يا اصلا نميدانيم که چه کاربردي دارند. مثلا تبليغات براي خريد لوازمي که هوش کودک شما را افزايش ميدهد، يا زبان شما را تقويت ميکند و يا مهمتر از همه شما را لاغر ميکند. چرا اينها را ميخريم؟ چون ميتوانند گپ هاي مهمي را در زندگي ما پر کنند و اهدافي را هدف گرفته اند که براي ما بسيار مهم هستند. اينها احساسات ما را غلغلک ميدهند.
?- بيشتر از دخل خود خرج مي کنيم. اين يکي از اصول غير قابل مذاکرهي رسيدن به استقلال مالي است. پيشتر اينجا مطلبي راجع به اين موضوع نوشتهام و گفتهي اخير رئيس جمهور( در خصوص تبديل پولدارترين دولت تاريخ ايران به بدهکارترين دولت) هم تلنگر ديگري براي من بود.
?- عاشق کلکسيون داري هستيم يا سادهزيستي در زندگي ما جايي ندارد. به انبار، کمد لباسها، کابينت آشپزخانه، هارد کامپيوتر، جاکفشي و ميز کار خود بنگريد. ما به يک کلکسيونر تبديل شدهايم. مجموعههاي زيادي از همه چيز. ساده زيستي در نظرمان کار فقراست.
?- برنامه اي براي درآمدمان نداريم، در حسابمان ميماند تا خرج شود. برنامهاي براي پسانداز و سرمايه گذاري نداريم، کارتهاي بانکي هم مزيد علت شدهاند. در سالهاي دور، دسترسي به پول درون حسابها به سادگي مقدور نبود ولي اکنون، در هر زمان از شبانه روز همه چيز مهياست تا پول نازنين خود را به حساب ديگري واريز کنيم. باز جاي شکرش باقي است که کارتهاي اعتباري در ايران جا نيفتاده وگرنه اوضاع بدتر از اين هم ميشد.
?- پس انداز اضطراري نداريم. پسانداز اضطراري براي پوشش دادن هزينهي حوادث غير مترقبه است. تصادف، تعمير مسکن، هزينههاي درماني. در اين موارد نداشتن يک پشتوانه مالي، هشت را گرو نه نگه داشته و ضربات روحي آن کمتر از ضررهاي مالي نيست.
?- به اهدافمان در زندگي تعهدي نداريم يا اصلا بي هدف زندگي مي کنيم. بيبرنامگي در زندگي، منجر به نداشتن تعهدات مالي ميشود. اهداف واقعي نداريم، يا آنقدر بزرگ و غير قابل دسترسياند که به رويا ميمانند و يا کلا بي خيال هدفگذاري شدهايم و صرفا گذران زندگي ميکنيم.
?- هم نشينان خوبي نداريم. در اينجا و اينجا، راجع به اين موضوع مهم نوشتهام. اين معضل ميتواند روي تمام تصميمهاي ما اثر گذار باشد و بايد به صورت جدي، دربارهي آن فکري کنيم.
?- از داراييهايمان نگهداري نميکنيم. با خودرو تا جايي که بايستد رانندگي ميکنيم، به فکر سلامتي خود نيستيم، مدام در فکر تعويض لوازمي از خود هستيم که کمي بد کار ميکنند. به يک تعويضکار تبديل شدهايم.
?- متخصص نيستيم و هنري را کسب نکرده ايم. در اين مطلب راجع به تخصص نوشتهام. فکر کنم موضوع روشن است، انسان بي تخصص ممکن است شغل خود را از دست بدهد، ممکن است تن به هر کاري و هر حقوقي بدهد. درآمد او بالطبع کم است و رشد هم نميکند.
??- نمي بخشيم. اين مورد از نظر من پر اهميتترين دليل ناتوانيهاي مالي است. نبخشيدن از آنچه داريم، از آنچه کسب ميکنيم و از آنچه ميدانيم، راه سرازير شدن نعمت به زندگيمان را ميبندد. بياييد کمي بخشندهتر باشيم.
شما نظرتون چي هستش؟؟؟
ما منتظره ايده هاي شما هستيم.
والا چی بگم