خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تو را قدم خواهم زد

آخیش از این هفت خان رستم گذشتم مرحله خطیر پست گذاشتن رو میگم خدا خیر بده به زهره عزیز منو نجات داد سلام بر همه دوستان خب شما نمیگید دوتا تازه وارد میان تو محله باید دستشون رو بگیری چاله چوله ها رو نشونشون بدید که با مخ نرن تو آغوش موانع ؟ بگذریم اول یه خسته نباشید جانانه به همه خودمون دانشجو ها راستی ماه رمضونتون مبارکا بعد از این هم مزاحم شدم بگم بازم قلم روحم روی کاغذ وجدانم یه خط خطیهایی کرد که گفتم با شما به اشتراک بذارم بچه ها این اولین دست نویس اجتماعی من هست سعی کردم مشکلاتی که تو جامعه به نظر خودم خیلی مهم میرسن رو زیر قلم یه تجزیه تحلیلیشون بکنم البته بگم که مشکلات خیلی بزرگتر از این هست اما خب هم ذوق هنری همراهی نکرد و هم دیگه نشد بچه ها نظر بدید خوشحال میشم یه چندتا موضوع دیگه هم هست که شاید یه پست جدید زدم یا شاید هم تو کامنتا باهم صحبت کردیم
من تو را قدم خواهم زد ای شهر پر از تلاطم و با چشمانی که از فرط دیدن و ندیدن نفس ,نفس میزند به نظاره مینشینم اشک های کودک دبستانی را که درد زمین خوردنش را چه معصومانه قربانی غم پاره شدن لباس عیدش میکند و چه پیمان خوشی بود آن گاه که با نسیم سحر عهد بستیم تا از دعا مرهمی سازیم بر ترک های دست یخ زده رفتگر محلمان و کافر میشوم غرور از دست رفته جوان کوچه جهل را من برائت میجویم از افیون زندگیش آرام میگویم اعتیاد آه سخت بیزارم از مسکن جدیدش جوی بار کنار خیابان و در بیراهه ی هیاهوی آدمیان چه اتفاق عجیبی بود آنگاه که چشمانم کودک 8,9 ساله ی فال فروش را رصد کرد و دلم ناخود آگاه دست عقل رارهانمود و سخت بر زمین عاطفه ی وجودم خورد و نهادم باز گویی سر بازی دارد دستم را محکم می گیرد و چون کودکان ده ساله دوان دوان به سمت بایگانی ذهنم می کشاند باز هم غبار ظلم وجدانم را به سرفه می اندازد گوش کن صداقت آدمیان انگار بازیچه طنین خیانت شده است راستی شنیده ای نوبر جوانی ,عشق را میگویم تفسیر دار شده است .نگفته بودم ؟!روزنامه زمانه تیتر کرده بود با خط درشت ؟؟؟جای عشق در دل ممنوع جای عشق در چشمان تو است و چه بد تفسیر شده شعر زیبای سهراب «چشمها را باید شست ,جور دیگر باید دید »و نوای آدمیان سخت در دلم عصیان کرد هر دمی یار تازه ای باید خواست

۲۶ دیدگاه دربارهٔ «تو را قدم خواهم زد»

سلام فرشته خانم من به عنوان یک خواننده ورود شما رو به این سایت تبریک میگم متنتون هم خیلی زیبا بود و مشکلات رو به بهترین نحو توصیف کردید
واقعا توی این زمونه و توی جامعه ی ما فقر بیداد میکنه احساس و عاطفه هم خیلی کم رنگ شده همه به فکر خودشونن منتظر پستهای بعدی شما هستم موفق باشید.

سلام آقای خورشیدی عذر خواهی از آقای خوشی که کامنتشون رفته بعد این کامنت فقر چه واژه سنگینی موافقم اما درمورد این که همه به فکر خودشون هستند میشه گفت شاید عاطفه کم رنگ نشده شاید آدما نمیدونن راه احسان کدوم هست گاهی ساده ترین چیزها به خاطر عدم تمرین فراموش میشه ممنون از لطفتون

سلام بر شما آقای خوشی خب از قدیم گفتن سحر خیز باش تا کام روا شوی شما هم کام روایی تون در این بود که مقام بلند بالای اولی قسمتتون بشه ممنون از لطفتون خوشحالم که مورد تایید قرار گرفته بله متاسفانه یا خوشبختانه قلم و ذهن من عامل نوشته بود .دوستان اگه بیشتر درباره این مشکلات نظر بدید ممنون میشوم یعنی بچه های کار رو چطور میشه کم کرد و یا ….

سلام.
خب در مورد معذل اجتماعی ای که مطرح کردید راه حلهای زیادی وجود داره.
منتها تا زمانی که اراده ای برای اجرای راههای حل هیچ مسأله ای در مسؤولین یک جامعه نیست نظر دادن خیلی کار فایده داری به نظر نمیاد.
بذگریم.
من فقط اومدم بگم:
به جمع نویسنده های گوشکن خوش اومدید.
مشتاقانه منتظر پستهای بعدی شما هستیم.

سلام به همگی و۱سلام اختصاصی به فرشته عزیز.
فرشته جان تبریک میگم واسه گذشتن از این نمی دونم چندتا خانی که اذیتت کردن
قشنگ نوشتی. مخصوصا تیتر روزنامه زمانه رو. بله عشق تفسیر دار شده و اون هم چه تفاسیری!
بیچاره عشق! بیچاره انسان!
ایام به کام.

سلام فرشته ی عزیزم قشنگ و ملموس مینویسی خیلی خوبه که بتونی بنویسی من که از این نعمت محرومم موفق باشی عزیزم
برای کودکان کار جمعیت امام علی یه قدمهایی برداشته ان شا الله این قدمها روز به روز تندتر بشن و یاری دهنده ها هم بیشتر بشن

سلام خانم حسینی
البته دست نوشته تان زیبا بود ولی چون گفتید نظر بدهید خوشحال می شوم نظر دادم می دونید من فکر می کنم جامعه ما یعنی ایران امروز ما بیشتر از این که نیاز به نوشتن یا زیبا نویسی داشته باشد نیاز به انجام کاری عملی دارد
نیاز به کاری که شاید مشکلی از کسی یا جایی حل شود
ولی نوشتتان قشن بود

سلام بر آقای چشمک یا همون آقای خادمی اول بگم ممنون از حضورتون و این که وقت گذاشتید و نظر دادید به شدت با فرمایشتون موافقم در حد لالیگا اما یه چیزی بگم ؟به نظر من اول باید نگرش عوض بشه تا عمل دگرگون بشه البته این جزء نکات کلیدی شما روانشناس ها هست و منو ببخشید شاگردی می کنم و درس پس میدم من واقعا هیچ جای زندگی نخواستم زیبا بگم و ناپسند رفتار کنم و وقتی می بینم تو اجتماع زیبا گفته میشه و ناپسند برخی از جا ها البته رفتار میشه خب بیشترین کاری که من میتونم انجام بدم این که یه متن کوبنده از نظر خودم بنویسم تا نه کسی بلکه حد اقل خودم رو مورد باز خواست قرار بدم که ببین تو انسانی نباید این کار رو انجام بدی این هم که این جا انتشار میدم برای این هست که اقلب بچه ها دست نویس ها رو میخونن و مورد لطف قرار میدن و شاید تو عمل هم من دانشجو فقط میتونم به برخی از بی برنامگی های دانشگاه اعتراض کننم و به برخی بی عدالتی هایی که از بهزیستی میبینم به عقیده من عوض شدن یک ذهن حتی گوشه ای از اون بزرگترین عمل هست نمیدونم این حرفا زیبا نویس هست یا نه اما عقیده من هست و برای اون زندگی میکنم بازم موفق باشید زندگیتون پر انرژی مثل جام جهانی ۲۰۱۴ وای چقد حرف زدما

سلام فرشته خانمی عزیز
می‌گم خداییش خییییلی معلوم هست که علوم سیاسی خوندی ها …. ای ول …. من که اصلاً معلوم نیست حقوق خوندم …..
معضلات اجتماعی رو خیلی زیبا در قالب ادبیات گنجانده بودی …. ای کاش متنت زیبا نمی‌شد اما در مقابل معضلات کمرنگ تر بودند …. ان شا الله که خدا خودش مدد برسونه در همه موارد …. وگرنه من بنده بدون خواست خدا کاری از دستم بر نمیاد …. ولی از ما حرکت “تک تک ما” و از خدا برکت …. به امید جامعه ای زیبا و آری از زشتی ها ….

سلام نخود یجان تصدق اون انرژی بالات عزیزم یه چیزی بگم تازه تو یکی از پست ها فهمیدم هویت واقعی شما بر میگرده به کی آقا من خیلی ارادت . چوب کاری نفرمایید شما که از ده کیلو متری هم مشخص هست وکیل توانای کشوری آره واقعا خوب گفتی امیدوارم خدا کمک کنه مثل همیشه و بنده ها ارادشون رو زیاد کنن .ممنون که وقت گذاشتی

دیدگاهتان را بنویسید