خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دوست داری به کدوم دوره ی زندگیت برگردی‎?‎

با درود خدمت دوستان گوشکنی.

دوستان در این پست قصد دارم از شما بپرسم که دوران کودکیتان بیشتر از زندگی رازی بودید یا حالا که بزرگتر شده اید. من خودم با همه ی سختیهایی که در کودکی کشیدم. کودکی رو بیشتر دوستش داشتم. و پشیمونم از اینکه همیشه دوست داشتم بزرگ بشم. حالا شما در کامنتا بگویید که بیشتر از کدام دوره ی زندگیتان راضی بوده اید…..

چه زود دیر می شود !در باز شد ،بر پا ،بر جا …درس اول :بابا آب داد ،ما سیراب شدیم !بابا نان داد ،ما سیر شدیم !اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند ،در سبد مهربانیشان …و کوکب خانوم چقدر مهمان نواز بود !و چقدر ،همه منتظر آمدن حسنک بودند …کوچه پس کوچه های کودکی را ،به سرعت طی کردیم ،و در زندگی گم شدیم ،همه زیبایی ها رنگ باخت !و در زمانه ی سنگ و سیمان ،قلب هایمان یخ زد !نگاهمان سرد شد ،و دستانمان خسته ،دیگر باران با ترانه نمی بارد !و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم ،زرد شدیم ،پژمردیم ،و خشک زار زندگیمان ،تشنه آب شد …سال هاست ،وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم ،جز رد پایی ، از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم ،و در ذهنمان ،جز همهمه زنگ تفریح ،صدایی نیست …!!! و امروز ، چقدر دلتنگ ، آن ” روز ها ” ایم ! و هرگز ، نفهمیدیم ، چرا برای” بزرگ شدن “، این همه بی تاب بودیم …!!!

۴۶ دیدگاه دربارهٔ «دوست داری به کدوم دوره ی زندگیت برگردی‎?‎»

من که هر چی فکر میکنم میبینم بچه هم که بودم یعنی کودک هم که بودم, خخخ نگرانیها و خواسته های خاص خودمو داشتم البته شاید الآن مهم یا حتی مسخره به نظر برسه ولی زمان خودش خیلی مهم بود. الآنم من میبینم که خواستهای بچه ها چه قدر برای ما بی اهمیت جلوه میکنه ولی برای خودشون مهمه به اندازه دغدغه های الآن ما! ولی در کل من بیشتر دوست داشتم به زمانی برگردم که دانشجو بودم آی کیف داشت ولی استرس هم داشت مخصوصا این که شهرستان بودم.

سلام
به نظر من هر دورانی که پشت سر میذاریم دوست داریم تو اون دوران گذشته باشیم
کودک که بودیم چیزی نمیدونستیم نوجوان که بودیم کودکی رو میخواستیم جوان که شدیم نوجوانی رو و همینطور ادامه داره و دلیلش هم اینه که ما انسانها هیچ وقت نمیتونیم راضی باشیم ما همیشه احساس کمبود میکنیم و همین علت ناراضی بودنمون هست

من عاشق امروزم…

دیروز را که نمیتوانم جان دوباره ببخشم،

برای همیشه دیروزم گذشته است،

تمام شده است،

همه ناکامیها،شادیها،پیروزیهای دیروزم از بین رفته اند،

چه ناتوانم که نمیتوانم به دیروزم برگردم،

رفت که رفت همه ی گذشته ام،

اما امیدی هست،

از دیروزم درس می گیرم،

تا امروزم را بسازم،

من عاشق امروزم… امروز،همین حالا،این لحظه،

نمیگذارم فردا نگرانم کند،

شاید هیچ وقت فردایی نداشته باشم،

شادیها، موفقیتها،لبخندهای فردا نباید ذوق زده ام کند ، مشکلات، نا امیدیها و اشکهای فردا که از راه نرسیده تا نگرانش شوم،

من عاشق امروزم…

امروز بهترین لباسم را میپوشم،

بهترین عطرم را میزنم،

تا فرصت دارم هر چه دوستت دارم نگفته دارم خرج میکنم؛

حتما برای عزیزانم گل میخرم،

کتابهای نخوانده ام را می خوانم،

برای دیدن رنگین کمان عجله میکنم،

از بوییدن گلها خود را سر مست میکنم،

بهترین خویشتن خویش را عرضه میکنم،

والاترین اخلاقم،استعدادم،شکوهم…

تقدیم میکنم با عشق

به خانواده ام،دوستانم، همکارانم

من عاشق امروزم

چقدر کار برای امروز دارم،

باید امروزم را زندگی کنم..

شلا،م،یکه، خوبی سامانی،یعنی کامنت سعید رو میلایکم شدید شدید یعنی که،شعر پایانی هم زیبا و کلا یعنی قیشنگ قیشنگ بود که،میسی میسی میسی بینهایتتا،هوهوهوهوهوهو،هوراااااآااااآاااااهمین الآن رو عشقه،الآن،فقط الآن رو عشقه،هورااااآاااآاااآااا،خدافسی یعنی که با،بااااآاااآااااییی

با سلام به شما عزیزان همه انسانها به زمان بچگی دل خوش میکنند من هم با یاد آن زمان خوشم و برایم مانند این است که از بهشت به جهنم افتاده ام یا از گلستان به خوارستان پرت شده ام چونکه رنگارنگ گلها و چینش آنها را میدیدم و چهره زیبای انسانها را میدیدم و طلوع و غروب خورشید را مشاهده میکردم و پرندگان زیبا میدیدم که در آسمان آبی به پرواز درمیآمدند و گاه روی شاخه درختان مینشستند و آواز سر میدادند و دختران زیبا رو و پسران گل را میدیدم که در کوچه و خیابان در حرکت بودند و آفتاب و سایه های کوچه ها به من آرامش میداد زمان کودکیم لحظه ای از یادم نمیرود که همیشه با ماست

با سلام
واااااااااای سامان چه پست جالبیست!!!!!
من دوران نوجوانی را خیلی دوست داشتم اگه میشد برگردم به سن ۱۴سالگی ممممممممممایندم خیلی جالب میشد نمیدونم چرا ولی شاید یکی از دلایلش کارهایی بوده که باید میکردم اما نشده دوستدارم برگردم تا جبران کنم
همچنین در اون سن هر کار که بکنی, میگن: بذاریدش بچه است بی مسؤولیتی بیخیالی یکی دیگه از مزیتهای این دوران بسیار شیرین است.
راستی اگه راهش را پیدا کردی, خبرش را به من هم بده
خخخخخخخخخخخخخ
لااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییییییککککککککککککک

سلام بر آقا سامان عزیز من ضمن این که کامنت های پری سیما و همشهری عزیزم سعید را هزاران بار لایک میکنم و همین طور پست ارزش مند شما رو میگم اگر میشد من هم دوران کودکی و نوجوانیم را دوست دارم که دوباره و هزار باره تجربه کنم ولی حالا که نمیشه باید دم را غنیمت شمرد و باید زمان حال را دریابیم به ملیسا فرشته ی مهربونم هم میگم خوش حالم که همونی که باید باشه شد و بهش میگم خوش بحالت که هنوز هم توی کودکیت هستی امیدوارم هزار ساله باشی و همین طور شاد باشی و شادی بخش جمع دوستان و هم محله ای هایت باشی هیچ وقت بزرگ نشو حتی اگر هزار سالت شد از شما سامان جان هم به خاطر پست تان ممنونم

سلام کودکی یادش به خیر بازی عروسک توپ بادکنک چقدر کیف داشت کاش میشدم ده ساله همون دختر شیطون که هیچ کس حریف بازیها و خنده های زیادش نبود آرزوش داشتن عروسکای بیشتر بود و بس مرسی از پست جالبت راستی ملیساااا دووووست دااارم بخند تا منم بخندم موفق باشید

با درود به مهدیه. بله بچهگی هم دوران خاص خودشو داره.‏ ولی من تو بچهگیم همش دنبال پرنده بودم.‏ هر وقت برام وسایل بازی میخریدن.‏ همون روز اول خرابش میکردم.‏ یادمه حتی آبجیمم گولش میزدم عروسکهای برقیشو خراب میکردم.‏ خخخخخخ.

سلام بر سامان.
سامان، تو رو به جون هرچی مرده پاسخ هر کامنت رو زیر اسم کامنت گذار بده.
در مورد پست باید بگم که اگه به خوشی و خوش گذرونی و بی خبری باشه من دوران کودکیم رو میپسندم.
اما اگه به دوران آینده نگری و تصمیمگیریهای راهبردی باشه من بین ۱۸ تا ۲۲ سالگی زندگیم رو میپسندم و دوست دارم به همین دوران برگردم تا اشتباهات و تعللهایی رو که باعث نا خورسندیهای فعلی زندگیم میشه رو جبران کنم.
مبحث جالبی بود ممنون.

سلام
یاد کتاب خاطرات دهه شصتی ها افتادم
بزار ببینم آها من دوست دارم به دوره پیری برگردم خخخخ چیزه شوخی کردم آخه دوست دارم به دوره دانشجویی کارشناسیم برگردم که کلی کار انجام بدم که اون وقت انجامش ندادم خخخ کلا برم جبران کنم خخخ الان خواهرم اینو میدید میگفت که میخوای برگردی معدل ۱۸ رو ۲۰ کنی یا بری مشروط بشی خخخ
هیچیک برم کلی کارای دیگه انجام بدم .
حالا برم بازم فکر کنم که کدوم دوره بهتره

سلام. هرچی فکر میکنم نمیدونم دقیقا به کدوم دوره از زندگیم میتونم برگردم البته خب عمری هم ندارم کلا ۱۸ سال که اونم زوده واسه برگشتن ولی یه سال خیلی خوب تو زندگیم گذشت دوس دارم به تابستون ۸ ۹ سالگیم برگردم و اون سال رو دوباره تجربه کنم سامان اینم اولین حرکت منتو گوشکن واس خودت.

سلام محمد.‏ مرسی.‏ که اومدی.‏ فکرشو نمیکردم بیای.‏ اصلا دوره موره رو ولش کن.همهچیز خوبه بینمون.‏ نمیزاریم کسی بیاد تو غیرمون.‏ نمیزاریم کسی کنه حیفمون.‏ بعد زمستون میرسیم به عیدمون.‏ خخخ.‏ میخوووامت زیاد دادا.

سلام بر آقا سامان اجرت دست ….
من به واقع عاشق دوران کودکیم هستم …. می دونم که هیچ وقت نمی شه به اون دوران برگشت ولی خب تصور محال هم که محال نیست و آرزو هم که بر جوانان عیب بنابر این “کودکی” ……
البت خودمون باید حس رضایت رو به خودمون تلقین کنیمپس شکر الآنی هم خوبه …..

شکلک برم کامنت دونی رو هم بخونم ….
همیشه شاد باشید و سر افراز….

درود! ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، ۱۳ سیزده، من از زمانی که در اردو های ناطقی حضور داشته ام و همچنین از زمانی که به این محله حمله کرده ام ۱۳ سیزده ساله بوده ام و به هیچ عنوان حاضر نشده ام تغییر کنم، بنده سالهاست که اعلام نموده ام که به اندازه ی ۱۰ ده کودک شیطون در جامعه زندگی و شیطنت میکنم، آقا-خانم-دختر-پسر-کوچک-بزرگ-همه بدانید که من همینم که هستم، وقتی قرار باشه نباشم یا تغییر کنم دیگه در این محله نیستم، تا هستم و هست دارمش دوست!

دیدگاهتان را بنویسید