خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سر آشپز رععععد ؛ احتیاج به وردست نابینا داره

سلامی به خوشمزگی قرمه سبزی و لذیذی چلو کباب و سلامی به ملسی فسنجوون .
یه راست میرم سر اصل مطلب . در تنهایی خویش به فکر چاره ای برای رساندن وزن خویش به 500 گیگاگالن بودم و در فکر چارهه ای برای رسیدن به این وزن بودم که یک ونوسی نبین از همین کوچه حوالی در اسکایپ از رعععد دانا و قلم به دندان در خواست کمک در آشپزی نمود.
و اما رعععععد که ببین تشریف دارد به این دوست گفت : بهترین غذا کباب گوشت کرگدن به همراه خرچنگ کبابی در تنور است .خیخیخی .
ولی گویا این ونوسی خواهان دستور پخت یک غذای ساده به همراه تجربیات دوستان نبین سایت در آشپزی بود .

رععععد چاره ای اندیشید ، ابتدا به جنگل رفت ، با بیل خویش فیییییلی به بزرگی صد مرد جنگی پیدا نمود ، و سپس با پوست و پالووون آنرا با یک پیاز و دو حبه سیر پخت و با کمی روغن آلو وای وای تَف داد شکلک اگه صفحه خوان آنرا تف کرد بخواند بی ادب و بی نزاکت است و گناهش پای خودش خخخخ و سپس فیل تَف زده را با دو قاشق برنج میلید ههههه
شکلک حالا بریم سر آشپزی .

غذای پیشنهادی : کتلت به سبک رعععد بارانی

به اندازه ی دو مشت پر گوشت حسابی چرخ شده ی گوسفندی
یک پیاز متوسط
دو سیب زمینی بزرگ
5 قاشق جعفری خرد شده
دو قاشق آرد نخود چی
یک عدد سیر
یک قاشق پودر سوخاری
ادویه : پودر آویشن ، فلفل سیاه ، نمک ؛ زردچوبه ، رز ماری
ابتدا گوشت دو بار یا سه بار چرخ شده را در ظرف مناسب میریزیم و پیاز را با رنده درشت بر روی آن رنده می کنیم و حسابی چنگ میزنیم و بعد سیب زمینی را با رنده ریز که رنده

کرده ایم به آن اضافه کرده و دوباره حرصهایمان را بر روی آن خالی نموده .خخخخ
و سپس جعفری و ادویه ها و پودر سوخاری و سیر رنده شده را اضافه و دوباره چنگ یا ورز می دهیم .
سپس مواد را در یخچال می گذاریم . این کار ضروریه . چون نمیدونم چرا هههه

سپس مواد را به اندازه ی یک قاشق پر برمیداریم و به صورت خیلی نازک در تابه سرخ می کنیم و در آخر چند عدد گوجه فرنگی گوشتالو در تابه سرخ و کمی رب و جعفری خورد شده

اضافه می کنیم .و دوباره تَف می دهیم تا رب مزه ی خامی نده و کتلت های سرخ شده را در آن میریزیم تا طعم گوجه و رب به خوردش بره .

حالا بیایم این ور گاز و یه سری چیزای دیگه رو آماده کنیم . کمی جعفری البته ساقه هاش خیلی کم باشه خرد می کنیم بعد کمی پیاز خرد به جعفری اضافه می کنیم . کاهو و خیارشور و

گوجه هم خرد کرده . به همراه کتلت ها در داخل نان باگت قرار می دهیم و میل می کنیم . هر از گاهی هم اگر چربو چیل خور هستید از اون گوجه سرخ شده و روغن به جا مونده در تابه به لقمه ی خود اضافه نموده و حالشو ببرید .
زندگی یعنی همین . بخورید و بخندید . به هم گیر ندید و ممنون از همه ی دنیا باشید . مثل من هههههه
+++++++
این غذای پیشنهادی رععععد بود . حالا سؤال من اینجاس از کجا یه نابینا باید بفهمه که کتلتا سرخ شده ؟؟؟؟

البته خودم چشمامو بستم و تا حدودکی متوجه شدم

سؤال دوم : دوست عزززززیزز ونوسیمون تا حد خیلی زیاد از سوختن و کلاً اجاق گاز می ترسه ، چه باید بکنه ؟؟؟

بچه ها، خیییلی خوبه که به فکر مستقل شدن افتادید.
من به دوست خوبم که هر از گاهی اسمشو در این سایت دیدم هزار آفرین میگم که در فکر آشپزیست .

هر چیزی که انسانو به مستقل شدن نزدیک می کنه ؛ عالی و مهمه.

آی مریخیای کم خور و اصلاً بیگانه با غذا خوردن فک نکنید شما محتاج به یادگیری آشپزی نیستید خخخ شما رو سخت در گمراهی دردناکی می بینم ههههه از پیله ی تنبلی بیرون درآیید و به همراه دختران محله به دوست خودتون که اون هم مثل شماست کمک کنید و بگویید چگونه و از کجا باید شرووووع کنه .

********منتظر حضور گرم و نظرات شما در کامنتا هستم .

توجه توجه : این هفته کلاس غلطو غلوط تشکیل نمیشه . چون خیلی کار دارم . کی دیده تو این جامعه فردی 2 تا شغل داشته باشه ؟؟؟؟ یعنی میشه و شده ، ولی من از اوناش نیستم.

۸۵ دیدگاه دربارهٔ «سر آشپز رععععد ؛ احتیاج به وردست نابینا داره»

سلام و هزار سلام بر عدسی همیشه حاضر در صحنه .
عدسی وقتشه که بیای و به دوست نابینامون بگی که چه کار باید بکنه .
اتفاقاً همین امروز در چت به من گفت مشکلم اینه که نمی دونم باید از کجا شروع کنم .
خود شما چه پیشنهادی دارید ؟؟؟
خیلی خوبه که به دووستمون کمک کنیم .
آیا عدس محله تا حالا برای خودش آشپزی کرده ؟
تجاربتو در این زمینه به ما بگو . هر چی بگی کم گفتی .
فقط بدونید که باید دوستمون ترسش از آشپزی کردن و سوختن بریزه .

سلااام بر پیرمرد محله خخخخ من از این پست ها خیلی میپسندم چون خودم به آشپزی علاقه دارم سعی میکنم در هنگام آشپزی تمام تلاش خودم رو برای بهتر شدن غذا بکنم و تا حدودی هم موفق بودم به نظرم آشپزی شرط اولش صبر و حوصله زیاده یعنی نباید با عجله آشپزی کرد بخصوص برای ما نابینا ها باید از آشپزی کردن لذت برد به خصوص وقتی که دست رنج خودت رو میخوری و دیگران هم از خوردن آن لذت میبرند و تعریف میکنند ولی من توصیه ام به دوست عزیزمون اینه که هر آدمی برای شروع به آشپزی باید چندین بار بسوزه خخخ چندین بار غذا بسوزونه و خراب کنه تا بتونه آشپزی کنه اصلا نباید ترسید از اینکه غذا خراب میشه خب بشه هرکسی ممکنه این اتفاق براش بیفته اصلا همه از همون ابتدا که آشپز به دنیا نیومدن همه مطمئن باش چند باری سوختن و سوزوندن تا به اینجا رسیدن مثل خود من و دیگران خخخخ به نظرم باید از غذاهای ساده شروع کرد باید در کنار کسی که بلده باشه و از اون روش درست کردن اون غذا رو یاد بگیره بعد هم خودش در تنهایی اون غذا رو درست کنه تاکید هم میکنم که باید مراحل درست کردن یک غذا رو بدونه تا بتونه اون غذا رو درست کنه و یا از کسی که میتونه حتما بپرسه من که میگم اگر از یه جاییی شروع کنه حتما موفق میشه حتی اگر اونجا نیمرو باشه خخخخخخخ

سلام بر سمانه . عزیزززززززمی ریزه بیزه ی من . خخخخخ یادت اومد ؟؟؟
از تو چه پنهوون که من تا یک ماه بعد از ازدواج غذا درست نکردم . کم کم یاد گرفتم. در ضمن الان ماست و پنیرو رب و ادویه جات مثل ( پاپریکا ) رو هم خودم درست میکنم . تازه از این کشکای قلمبه هم می گیرم صاف میکنم و به صورت مایع در میارمش . جعفری و ریحون هم خودم در پشت پنجره در گلدون کاشتم خخخ
و به هیچ وجه فست فود نمی خورم . چوووون شدیداً برام ضرر داره . خلاصه کف بانویی شدم برای خودم هههه

پریسیما تعریف شما و خانم کاظمیان و چندتا ونوسی که دست و پنجه دارنو پیش دوست خوبم خییییلی گفتم .
باید قول بدی اگه تماس اسکایپی با شما داشت راهنمایییش کنی .
چون من واقعاً نمیدونم چطور باید راهنماییش کنم.
اگه شما خوبا نبودید من چه ملاقه ایو تو سرم میکوبوندم ؟؟؟؟

سلام بر خلاق محله .
سلام بر زننده ی پست های خاص و شیک و مورد پسند رععععد .
حااااااااااااااج علی خیلی این روزا گرفتارم. خخخخ
راستی پست جدید شمارو و صندلی داغتونو خوندم .
اما من در صندلی داغ شرکت نمی کنم که برای من صندلی داغی گذاشته نشود هههه
شما با شنیدن هر سخنی یک جرقه ای در ذهنتون میزنه و سریع ازون جرقه یه شعله ی گرم و زیبا و جذاب پدید میارید .
خوب فهمیدم که شما کار الانو به یک ساعت بعد موکول نمی کنید .
مؤفق باشی پسرم .

سلام. ممنونم از نوشتن این پست مفید. من هم ضمن تایید نظرات سمانه و پریسیما، طبق تجربه ی خودم به چند نکته اشاره می کنم.
۱. اگه ایشون تازه می خوان آشپزی رو شروع کنن پیشنهاد من اینه که با سرخ کردن سیب زمینی خلال شده یا پیاز خرد شده این کار رو بکنن چون ساده تره و باعث می شه کم کم قلق گازی که باهاش کار می کنن دستشون بیاد.
۲. اگه از ماهیتابه ی تفلون با دسته ی پلاستیکی استفاده بشه بهتره چون دسته داغ نمی شه و راحت می تونن موقع سرخ کردن نگهش دارن تا تعادل ماهیتابه روی گاز حفظ بشه.
۳. شعله ی گاز نباید زیاد باشه چون امکان داره غذا بسوزه.
۴. کتلت رو باید خیلی آروم توی ماهیتابه گذاشت چون اگه از بالا پرت بشه ممکنه از هم بپاشه.
۵. من از بازار یه کوکو برگردون خریدم که مخصوص برگردوندن انواع کوکو و کتلته. این وسیله شکل یه کفگیره که با یه زاویه ی خاص طراحی شده که باعث آسون تر شدن برداشتن کتلت می شه.
۶. اول که کتلت رو توی ماهیتابه میذاریم خیلی شله و اگه با کفگیر محکم بهش ضربه بزنیم شکلش خراب می شه، اما بعد از مدتی که خواستیم برش گردونیم چون داره سرخ می شه خودش رو می گیره و سفت می شه. پس بهتره تا اون موقع تکونش ندیم.
۷. اگه کتلت زیاد ضخیم نباشه و توی روغن داغ شده هم گذاشته بشه، بعد از حدود ۶ دقیقه آروم برش می داریم و چک می کنیم . اگه برشته و سفت شده بود برش می گردونیم تا اون طرفش هم سرخ بشه. کلا ما برای فهمیدن میزان سرخ شدن هر ماده ی غذایی می تونیم از کفگیر استفاده کنیم. حتی اگه این کار در ابتدا سخت باشه، می شه کتلت رو از روی شعله برداشت و چند ثانیه صبر کرد که کمی خنک بشه، بعد آروم با نوک دو انگشت بررسی کرد که سرخ شده یا نه.
۸. اگه بعد از سرخ شدن، کتلت ها رو روی دستمال حوله ای بذاریم یه مقدار از روغنشون هم گرفته می شه.

بهبه بر شما . واااای اونقدر خوشمزه حرفیدی که سلامو پیچیدم لای پلو قورتیدم .
می بینم که یک بانوی با تجربه به کمک اومده .
میگم لیلای من ؛ خیلی خوب میشه که با دوستمون در ارتباط باشید .
آدرس ایمیل شما چیه ؟؟؟ شمارتونو کی داره که ازاون بگیرم و به دوست خوبم بدم .
آخه این دخمل خوب خییییلی کم و هر یک سال توری اینجا کامنت میذاره خخخخ
ممنون و بسیار متشکرم.

سلام
رعد یه روز دو روز که نیستی جات واقعا خالیه
دلتنگت شده بودم زیاااااااااااد
رعد از آنوزش کتلت ممنون
در مورد ترس دوست عزیز هم باید بگم که من خودم فعلا درگیر این مشکلم حححححح
پس تجربه هاتونو فقط واسه یه نفر نگید تعدادمون زیااااااااده خخخخخخخ
خوش به حال اونایی که آش پزی میکنن واقعا

زینبی قربونت برم الهی . من در سایت “با تو برای تو ” فعالیت دارم و اونجا هم دو تا پست گذاشتم خخخخ
ولی من یواشکی به این محله سرک می کشیدم و تو رو زیر چشمی نگاه می کردم .
عزیزم شما هم بهتره کم کم و نم نم با آشپزی دوست بشی .
یه چیز بگم من تا سوم راهنمایی چایی هم دم نکرده بودم .
اول دبیرستان که رفتم دوستم اومد خونمون و من چون اون موقع اهل چایی نبودم براش چایی نیاوردم . بعد به من گفت که چایی می خواد و چون تنها بودیم رفت توی آشپزخانه و من اونجا یاد گرفتم. الانم چاااایی دم کردن هر کسیو قبول ندارم هههههه
به قول شاعر که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند . هاهاها

سلاااااااااااام بر رعد عزیزم الهی من قربون خودت و آشپزیت بشم بخدااااااااااا!
رعد بخدا من از هیچی نمیترسم مشکلم اینه که خونواده اجازه نمیدن وگرنه دست به هر کاری میزنم!
به قول معروف آب نمیبینم وگرنه شناگر معروفی هستم!
خب خواهر که ندارم مامانمم که حوصله نداره بهم آشپزی یاد بده ولی فقط دنبال فرصت میگردم که برن بیرون و خودم آشپزی کنم! خوش به حال نابیناهایی که خواهر دارن بخدا منم اگه خواهر داشتم همه چی حل بود مطمینم کدبانو میشدم اگه منو درست راهنمایی میکرد!
اما حیف که خدا منو تنهای تنها آفرید!
بخدا خیلی ماه و دوست داشتنی هستی فدات بشم الهی,من این آموزش ارزشمند رو واسه خودم کپی میکنم تا سر فرصت ازش بهره مند بشم,از راه دور دستهای پر مهرت رو میبوسم که به فکر ما هستی!
مواظب خودت باش خیلی دوسِت دارم!

سلام بر فرشته زمینی من .
عزیزم چقدر دلها به هم نزدیکند . و گویی من و تو با ریسمانی از محبت و نور به هم وصلیم.
خودتم میدونی که همه ی شما برام بس عزیز و دوست داشتنی هستید .
انشالله که تمام کاربرایی که تجربه ی آشپزی دارند ، بیان و اونو به دوستای نابینای خودشون بگن .
باور کنید اگه خودم می تونستم درست وضعیت یه نابینارو درک کنم ؛ تمام توضیحاتو توی اسکایپ و غیره براش می گفتم ولی این جوری هم بد نشد ؛ بقیه هم استفاده می کنن .
شکلک یه سری به واتس آپ بزن . هههههه

عزیزم من مثل تو بر دوستان نامبرده احسنت و آفرین می گم .
یه حرفی میزنی ها خخخخ رععععد که مفید و ارزشمند نمی دونه چیه . رععععد دوست داره همه ی شما بخندید . پست من آبدوغ شلغمیه هههه
برو تو سایت با تو برای تو ؛ دو تا پست طنز گذاشتم هاهاها

n
درود رعد الملوک کجایی نیستی چند روزییی. کجا رو داشتی به آتیش میکشیدی هان هان راست بگو.
آخه معلم ادبیات و قلم بدست باید مواد رو تفت بدی نه تف که بقول خودت فارسی خوان تف بخونه. چقدر من باید رو املای تو کار کنم. فردا با مامانت بیااا مدرسه. پس چی میدییییم………. بعله تفت میدیم.

سلام بر حسین خان . خوبی دادا ؟؟؟
هستم ولی در کوچه ی بغلی . همون کوچه ای که ترک نژادها درون ساکنند . ههههه
ببین داداش من ، قبول کن که پارس آوا تف می کنه چون نزاکت نداره هههه ولی مینا جون تف میده چون یه ونوسی آداب دان و مؤدبه ههههه

سلام آبجی، اولاً که در پست غلط ننویسیم فرموده بودید که کنجکاوید راجع به بنده بیشتر بدانید اما چون کمی از تاریخ کامنتتون گذشته بود گفتم جوابتون را اینجا عرض کنم، بنده پست های ناقابلی در این سایت گذاشتم که با نگاهی به آنها شناسنامه ی مرا هم که قدری مفصل است میتوانید بخوانید.
ثانیاً چون در جواب بنده خیلی قیافه ی مریخی گرفته بودید گفتم شما را آبجی خطاب کنم تا بدانید که می دانم.
راستی اگر شما که متولد ۲۶/۹/۵۷ هستید پسر سوم آدم باشید، من پسر دوم و داداش بزرگ شما هستم چون متولد ۲۰/۵/۵۷ هستم.
آخر سال تحصیلی را با کمترین حرص خوردن از دانش آموزها برای شما آرزو دارم و پیشاپیش روز معلم را هم صمیمانه خدمتتون تبریک عرض می کنم.
این هم تقدیم به شما به مناسبت روز معلم:
ای معلم! آنگاه که الفبای مهر بر تخته سیاه می نگاری و محبت را بخش می کنی و عشق را حجی میکنی، فرشتگان آسمان تو را به نظاره نشسته اند.

سلام بر داداش قابیل .خخخخ
خوبی داداش . از هابیل چه خبر . تا اونجایی که یادمه ، اسم داداش دومیم قابیل بود ههه
رجوع شود به اولین پست من در گوشکن به اسم ورود آقایون ممنوع .
جناب حاتمی باور کنید که به قدری سرم شلوغ است که فرصت ندارم.
البته بعد از خرداد وقتم آزاد است و حسابی شناسنامه افراد رو حفظ میکنم .
البته حس می کنم شما هم معلم باشی . چون خوب فهمیدی که آخرای سال دبیرا بیشتر حرص می خورن خخخ
راستی از تجربه ی آشپزی بگو قابیل جون ؛ شما هم مثل من از بیل به عنوان کفیگیر استفاده می کنی ؟؟؟؟ههههه

سولام سیلام سلااام خخخخ چطوری رعد بزرگ ؟خیییلییی آموزشت جالب بود .راستی منم آشپزی میکنم
منم لایک میکنم حرف های سمانه و پری سیما و لیلا رو
باید به این دوستمون بگین که ترس رو بزاره کنار .و یکم با دل جرعت بره سراغه گاز و آشپزی رو یاد بگیره .
منم الان وقتی حوصله بکنم میرم و غذا درست میکنم …هرکاری اولش ی مشکلاتی داره .و اگه تلاش توی هرکاری باشه بدون که موفق میشی و خداوند هم کمکت میکنه
وایییییی خخخخ چقدر من حرف زدم الانه که رعد منو میکشه خخخخخییی ال فراررر

نه عزیزم تف باید با فتحه ت خونده بشه . تف بر وزن تر .
اگه درست متوجه نشدی بعداً در تماس گفتاری برات توضیح بدم.
هم تف با فتحه و هم تف با ضمه ؛ هر دو به یک شکل نوشته می شوند اما اعراب آنها باعث می شود با یکدیگر کلی فرق داشته باشند . جمله من آرایه جناس حرکتی درش نهفته بود . مانند گل با فتحه و گل بر وزن خل با ضمه .
افتاد ؟؟؟؟؟؟؟

سلااام به رعععععععععد محله
خوبی بابا بزرگ؟
دماغت چاقه؟خخخخخییی منم تا حدودی آشپزی میکنم رععد
دست پختم حرف نداره,,شکلک تعریف از خودم,,خخخخخ
ولی به نظرم کسی که میخاد آشپزی کنه باید صبرو حؤصله داشته باشه که بتونه اون چیزی که میخاد رو درست کنه.
رععععععد زود راستشو بگو ,شما دست پختت خوبه یا نه؟
الفراااااآآآآااااآآآآااااارررررررررر

سلام بر عباس خندون خودمون .
خیلی خوبه که مرررریخی باشی و کفگیر به دست هم باشی هههه واقعاً عالیه پسرم .
بله شما درست میگی . اصلاً حوصله غوره رو تبدیل به قیمه پلو میکنه خخخ
من دست پختم ای بدک نیست ولی بعضی از غذاهارو اصلاً درست نکردم و قصد درست کردنشون هم ندارم .
راستی خاطره و تجربه ای از آشپزی نداری که به بقیه هم بگی .
کجا عزیزم ؟ چرا فرررررااااار ؟ بیا قرار و برامون از تجربه هات بگو

کممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممکککککککککککککککککککککککک پدرررررررررررررررررررررررررررررررررررر
بیاااااااااااااااااااااااااااا
بیا ک پرواااااااااااااااااااااازتو کشتن
بیبااااااااااااااااااااااااااااااااااال شدم
پرام ریختن
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
پدررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
به فریااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااادم برسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس.
رععععععععععععععععععد بزرگ
کجاییییییییییییییییی
ببینی پسرت جناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااز شد
دیگه ادامه نمیدم
…دیگهه بسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسمههههههههههههههههههههه
رععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععد

خب یه بار دیگه سلام منم کامنت تمام دوستان رو لایک میکنم خخخخخخ راستش نمیخام زیاد از خودم تعریف کنم ولی خب به نظرم یه نابینا حتی بهتر از یه بینا میتونه تو آشپزی موفق تر باشه با اون دقتی که داره فقط یکمی آموزش میخاد با یکمی چاشنی همت ههههه مثلا من از مامانم یاد گرفتم که چطور ترشی خیارشور سرکه رب آبلیمو آبقوره از همون کشکایی که خودتون گفتید و …. درست کنم خودم هم تا به حال چند باری به تنهاییی درست کردم که حتی بعضی وقتا افراد بینا میبینند تعجب هم میکنند میگن ما که از این کارا نه بلدیم و نه انجام میدیم پس ما میتوانیم خخخخخ فقط من متوجه نشدم لیلا خانم برای برگردوندن کتلت ها از چی استفاده میکنند چون خودم هم تو این زمینه یکمی مشکل دارم اگر بیشتر توضیح بدن که ممنون میشم

سمانه جان من کوکو برگردون رو توی بازار میدان نقش جهان دیدمو خریدم. اون موقع خوابگاهی بودم. یه کفگیر رو در نظر بگیر که یه کم تخت تر از کفگیر های معمولیه و لبه اش هم تیز تره که بشه بردش زیر کوکو و کتلت. متاسفانه بیشتر نمی تونم این جوری توصیفش کنم ولی توی بازار راحت می شه پیداش کرد. کار من رو که واقعا راه انداخت. امیدوارم شما هم ازش خوشت بیاد.

سلام. از دوستانی که از هر نوع فارسی خوان استفاده میکنند خواهش میکنم بگویند فارسی خوان آنها اعراب را میخواند یا نه. مثل همین تف را بگویند که آیا اگر با فتحه نوشته شود در خواندنش تاثیر داره یا نه. مینای من که براش فرقی نمیکنه و دیروز تا حالا هی تف تف میکنه. این چند گانگی در خواندن هم خودش یه قصه ای شده برای خودش هاا.

سلام رعد میگم حالم بهم خورد تمام کیس و کیبرد و موس و اسپیکر و مونیتورم تف تفی شد همون مینا خانم همه شو پر تف کرد به نظرم باید بفرستمش خونه ی باباش تا تربیتش کنه خدا ایش دیگه دلم ورنمیداره کُتلِتو که این همه دوست داشتم رو بخورم آش پذ که رعد باشه گوینده هم که مینا باشه بهتر از این نمیشه آخ مغزم کُتلِت شد ال فرار

چطور موشو توی آبگوشت ؛ در دنیای حقیقی دیدی هههه و هنوز آبگوشت خوری ولی حالا این صفحه خوان شیطووون چندتا تف بی اثر کرد و علی خان حالش بد شد هههه
چه اداها …. واه واه ….هههه
این همه دخمل صداشون در نیومد واله هههه

سلام زهرااااااایییییییی. خوبی عزیزکم .
قربونت برم ؛ دسته پلاستیکی از شعله خیلی فاصله داره و نمی سوزه .
داغ هم نمیشه . خیالت راحت .
زهرایی معلومه که تا آشپزی نکردی ههههه هر چند هنوز کم سنو سالی و وقت داری . خخخخخ
وای اگه آریانا ؛ اعرابو تشخیص میده ؛ من حواسم باشه هههههه
میبینی تورو خدا ؛ متن منو این صفحه اعراب نخونا تف تفی کردن خخخ
راستی هر سؤالی داری بگو که خودم ۶ دنگ اینجا حضور دارم . خودم جواب میدم .
زهرایی شما کجایی هستی ؟؟؟؟

سلام زهرا جان. نه اگه ماهی تابه بزرگ باشه، دسته اش روی شعله قرار نمی گیره. دسته اش کاملا از بدنه ی ماهیتابه جداست و داغ نمی شه. من خودم موقع سرخ کردن، اصلا از دست گیره استفاده نمی کنم. البته قطعا شعله ی گاز هم نباید خیلی زیاد باشه.

لیلا جون
یه سؤال پس به نظر شما دوست خوبمون با سیب زمینی سرخ کردن شروع کنه ؟؟؟؟
من به نظرم که برنج دمی یا همون کته که خیلی راحتتره .
نظر شما در ارتباط با استفاده سرخ کن برای سیب زمینی چطوره ؟؟؟؟؟
یه سؤال شما الان همیشه خودت آشپزی می کنی ؟؟؟؟

ممنون از شما. من خیلی چیز ها از دختر های هنرمند این محله یاد گرفتم و بسیار هم برام مفید بوده. من فقط تجربیاتم رو می نویسم که مطمئنا اکثرش رو خیلی ها از من بهتر بلدن. در مورد سوالتون هم با برنج دمی هم کاملا موافقم. سرخ کن هم عالیه و من خودم دارم و استفاده می کنم. اما به نظر من اول باید سرخ کردن با ماهیتابه روی گاز رو یاد بگیریم که به سرخ کن وابسته نباشیم. راجع به سوال آخرتون هم باید بگم بله و از آشپزی لذت می برم مخصوصا تست غذا های جدید.

سلام بر مهدیه عزیزم . فدات بشم که این همه زبرو زرنگی . دلم برات تنگ شده . برای صدای مخملی و مهربونت .
اتفاقاً امروز با این دختر مهربون حرف میزدم. نمی دونم چرا فکر می کنه که من بهتر از همه کمکش می کنم خخخخ
شکلک هنوز رععععععععد سخت گیر و عجیبو نشناخته خخخ
این دوستمون از سوزیدن هههه خیلی هراس داره.

سلام حسین جان خوبی نوه ی گل و دکتر خوبمون ؟؟؟
خیلی خوبه که تو هم از عصا استفاده می کنی و هم آشپزی می کنی .
خدارو شکر . البته فهمیدم کسانی که از عصا استفاده نمی کنند و به تنهایی بیرون نمیرند
آشپزی هم نمی کنند…
احسنت بر تو .

سلام بر دختر شیطوون محله . پس حالا من جوون شدم خخخخ نه بابا تازگیا یه سفری به دنیای قبور هم رفتم ولی منو ریپورت کردن خخخ
دخمل عزیزم آشپزی و یادگیریه اون بر زن و مرد واجبه و الا به سمت فست فود کشیده میشی .
همیشه که آدم شرایطش یه جور نمی مونه . بعضی مواقع تو باید درست کنی و بقیه بخورن

رعد پدر بزرگم من برای بیرون رفتن از عصا استفاده نمیکنم اصلا بیرون هم نمیرم تنها هم نمیرم بیرون ولی خب آشپزی در حد توانم انجام میدم اصلا چون بیرون نمیرم آشپزی میکنم مامانم با خیال راحت خونه و کارای خونه رو به امید من میذاره و میره به کاراش میرسه منم دیگه وقتی میبینم مامانم نیست مجبورم به دستورات غذایی و غیر غذایی گوش فرا دهم خداییش بچه حرف گوش کن مثل من دیدی خخخخخخخخخ پس در نتیجه نتیجه میگیریم که نتیجه ای که شما درباره این موضوع گرفتید خیلی درست نیست ههههههه

قناری زیبای من ، پس باید اول از عصا زدن شروع کنی .
بهتره از امروز شروع کنی و روزی یه ربع با عصا بری بیرون از خونه .
این کار خیلی مهمه .
خیلی خوشحال شدم که آشپزی بلدی . بیشتر خوشحالم برای اینکه نتیجه گیریم اشتباه بوده

منم دوست دارم با عصا خودم به تنهایی برم بیرون و یه جورایی در رفت و آمدم مستقل بشم ولی چه کنم که نمیشه یعنی بهم اجازه نمیدن اطرافیانم یعنی خانواده ام اصلا قبول نمیکنند شاید هم بیشتر از من استرس دارند هنوز متاسفانه مشکل بینایی و نابینا شدن من رو قبول نکردن فکر میکنند که من هنوز مثل قبل میتونم ببینم !!!

معمولاً و متاسفانه خیلی از خانواده ها با بیرون رفتن دخترانشان مخالفت می کنن. و این یعنی تسلیم نابینایی شدن .
عزیزم به نظر من ، از خانواده بخواه که به تو اجازه دهند که بیرون بروی . البته اول خواهش کن که همراهت باشند .
اصلاً یکی از اهداف امسالت همین باشد ، یادگیری استفاده از عصا .

دیدگاهتان را بنویسید