درود به دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خب امروز هم تولد یکی از هم محله ایهامونه.
وحید خورشیدی عزیز، تولدت رو از طرف هم محله ایهات بهت تبریک میگم و آرزوی بهترینها رو برات دارم.
خب ملیسا که مصدومه هیچی، پریسیما دوباره تو آشپزخونه، آخه میگن رهگذر کیکش دفه ی پیش تند بوده خخخ، آخه نمیدونم کی تو کیک فلفل میریزه که این ریخته بود، رهگذر برمیگرده به همون چارپایه ی خودش، میزم این دفه میدیم امیر بچینه که پشتش باد نخوره، بادکنکها هم دیگه دست اون یکی وحید رو میبوسه.
رعدم که گفته میخواد نظارت کنه.
وحید خورشیدی هم که میدونید شیرازیه دیگه.
خیلی ازش کار نکشید خسته هست. میفهمی خسته خخخ.
خب یکی بیاد جای وحید شمعا رو فوت کنه خخخ.
خب خود وحید ظاهراً میخواد این کارو بکنه.
وحید جان اگر نمیتونی اصلاً تعارف نکنیهااا!
حالا همه با هم میشمریم. فقط یواش بشمرید هل نشه. یک،
.
.
.
.

.
.
.

.

.
.
دووووووو،
.
.
.
.

.

.

.
.
.
.
سهههههه.
وایییی. یکی یه لیوان آب قند بیاره خخخ.

هر روز برایت رویایی باشد در دست، نه دوردست.
عشقی باشد در دل، نه در سر.
و دلیلی باشد برای زندگی، نه روزمرگی.

تولدت مبارک.